گفتگو با مسعود ده نمکی کارگردان فیلم “رسوایی”
من خودم جریانم!
حضورمسعود ده نمکی درسینمای ایران بیش ازآنکه وجهه هنری داشته باشد حضوری سیاسی ست. ده نمکی که پیشینه سیاسیاش برهمگان آشکاراست طی مدت کوتاهی که به فیلمسازی روی آورده به سراغ مضامینی رفته است که کمترکسی درسینمای ایران اجازه مطرح کردن چنین مسائلی را دارد. وی پس از ساخت سه گانه اخراجیها که با اقبال مخاطبان همراه گردید درجدیدترین ساخته خود به قول خود به سراغ موضوعی اجتماعی – عرفانی رفته است. “رسوایی” که جزوفیلمهای اکران نوروزی بوده است این روزها با گذشت اکران عمومیاش به شدت مورد انتقاد منتقدان وصاحبنظران قرارگرفته است.
بگذارید مستقیم سراغ رسوایی برویم. آیا ما با یک اخراجیهای دیگر و شماره ۴ آن روبهرو هستیم؟
نه، کاملا متفاوت است. این فیلم مضمون اجتماعی ـ عرفانی دارد. شخصیت اصلی روحانی و زاهدی است که درگیر یکسری حوادث میشود که برای کمک به دیگران به نوعی آبروی خودش در خطر میافتد و مردم دچار قضاوتهای خاصی راجع به این آدم میشوند البته چون خودش معتقد است عزت و ذلت را خدا میدهد و نه حرف مردم، حاضر میشود این خطر و ریسک را بپذیرد.
گفتید مضمونی عرفانی دارد. خود شما در این حوزه مگر آگاهی و شناخت دارید؟
اولین خط سیر مطالعاتی من از دوران نوجوانی در زمینه عرفان نظری بود و بعد رفت و آمد و حشر و نشری که با بعضی عرفا و بزرگان داشتم در اخراجیها ۱ ورسوایی تاثیر گذاشت اگرارزشگذاری یا اولویتبندی کنیم، عدالتخواهی و سلوک معنوی آدمها در آثارم وجود دارد موضوعهای دیگر مثل مناسبات سیاسی ـ اجتماعی یا اتفاقات، خیلی دغدغهام نیست. در اولین کارم فقر و فحشا عدالتخواهی را میبینید، در اخراجیها و رسوایی نیز تحول و سلوک معنوی آدمها وجود دارد. سعی کردهام این مفاهیم را با زبانی همهفهم طرح کنم، نه به نوع مرسوم فیلمهای معناگرایی که بیمخاطب است.
با توجه به بحثهایی که پس از اخراجیها درگرفت، برخی منتظر بودند در رسوایی، ما دهنمکی متفاوتتری را ببینیم؟
نه! جهانبینی من با این مسائل تغییری نمیکند، دعوا برسر همین جهانبینی است. حرف حق را میشنوم، ولی ازاعتقاداتم عقبنشینی نمیکنم.
اساسا آثار شما از عنوان تا محتوایشان بسیار جنجالی و چالشبرانگیز است؛ اخراجیها، رسوایی و بعد هم که گویا رسیدهاید به اعدامیها؟
انتخاب اسم یک فیلم مثل انتخاب تیتر اول برای روزنامه است؛ باید مخاطب را بگیرد. در سینما خیلیها با بودجههای دولتی، فیلم سفارشی میسازند و فقط میسازند و برایشان مهم نیست چه اتفاقی بیفتد، مخاطب داشته باشد یا خیر. هم فیلمسازان سفارشی این آفت را دارند و هم جریان روشنفکری. برای مخاطبان گلخانهای فیلم را میسازند و چندان افکار عمومی و مخاطبان عام برایشان مطرح نیست؟ ببینید، فیلم من تنها محدود به اسم و چند صحنه و شوخی و… نیست بلکه چند لایه دارد، لایهای که متعلق به مخاطب عام است، بخشی از آن هم به تحلیل فیلم برمیگردد. اساسا بسیاری از منتقدان ما، منتقد فیلم هستند و نه تحلیلگر. یعنی نقد فنی فیلم را اگر بلد باشند میکنند، تحلیل فیلم چیز دیگری است، تحلیل فیلم بیرونکشیدن لایههای پنهان فیلم است. من فکر میکنم اگر عرفان و نشانهشناسی تصویر را میشناختند حتی در اخراجیها ۱ آن را پیدا میکردند. اما مخاطب عام با فطرتش با این مفهوم ارتباط برقرار میکند و حتی با زبان طنز در اخراجیها ۳ خیلی از مفاهیم سیاسی و نقد دموکراسی سیاسی امروز را بیان کردم. اگر منتقدان ما اینها را نمیبینند، به این خاطر است که خیلی از آنها سواد سیاسی و جامعهشناسی سیاسی ندارند. منتقدان مواقعی برای فیلمها استعارات، تعابیر و تحلیلهایی دارند که شاید منظور فیلمساز نبوده است. اما زمانی که نخواهند ببینند، یک فیلم هرچقدر هم پیام درون خودش داشته باشد، نمیبینند! یا نمیخواهند ببینند یا نمیتوانند ببینند، چون از اول با یک گاردی آمدهاند که فلان فیلم یک فیلم سطحی است.
بگذارید صریح بپرسم آیا اندیشهها و باورهای شما تحتتاثیر یا متعلق به جریان سیاسی خاصی است؟
نه، من خودم جریانم “میخندد”. افرادی هستند که در دفاع مقدس جنگیدند و جزو جریان چپ هستند، آدمهایی هستند که جنگیدند و عضو جریان راست هستند. بحث یک تفکر است. در همه طیف این یک نگاه آرمانگرایانه است. مرزبردار نیست. آیا همه آنهایی که آمدند و اخراجیها ۳ را دیدند “فیلم نزدیک شش میلیارد تومان فروش کرد”، همهشان پیرو یک تفکر بودند؟ نه، خب نه، ولی هنگام اکران فیلمهای شما بالاخره برخی گروهها با طرز تفکر و حتی رویکرد خاص سیاسی از آن حمایت کردند یا برعکس کمپین اعتراض و تحریم تشکیل دادند. شما نگران این نیستید جریانهای سیاسی از فیلمهای شما سوءاستفاده کنند؟ طبیعت جریانهای سیاسی، استفاده یا سوءاستفاده از فرصتهاست. اگر فیلم خوبی باشد به نفع خودشان بهرهبرداری میکنند. مثل فوتبال یا زلزله یا هر رخداد دیگری که مردم به آن توجه کنند. استقبالی که از این فیلم شد و میلیونها نفری که در سینماها ایستادند و با هم سرودای ایران را خواندند، باورهای ملی را نشان میدهد. استحالهای که ما فکر میکردیم، هنوز شکل نگرفته است. این فیلم توانسته مرزبندیها را بشکند. حال دیگران بگویند سخیف است و…. من فکر میکنم خیلی از این گاردها حتما به دوره روزنامهنگاریام برمیگردد، دورهای که چپ و راست را بیرحمانه نقد کردم و حالا در مرکز سیبل هستم و من را از هر جناح گوشه رینگ گیر آوردهاند و نمیتوان از آنها توقع انصاف داشت. جالب است منتقدان بحث تحریم، اخراجیها ۳ را یکسال قبل از اکرانش مطرح کردند و چقدر جنجال رسانهای در فیسبوک و ماهوارهها بود. تلویزیونهای رسمی مانند بیبیسی و صدای آمریکا علیه فیلم ۲۰ ـ ۱۰ ساعت برنامه تولید کردند. اما وقتی سیل میلیونی مردم را میدیدند که به تماشای فیلم میروند برای خودشان هم سوال شد چرا مردم برخلاف حرف ما این فیلم را میبینند و بعد به این نتیجه رسیدند از اول نباید مقاومت میکردند و وارد این فضا میشدند. منتقدان سینما یک طیف هستند و مخاطبان خاص خودشان را دارند. فقط ممکن است آنها بتوانند به ذهن مخاطبشان جهت بدهند. مثلا در جشنواره و نظرسنجیهای جشنوارهای که متاثر از نظردهیهای منتقدان است، اما گیشه چندان متاثر از منتقد نیست.
با توجه به اینکه سینمای ما در یک سال گذشته روزهای بدی را سپری میکند و سوژههایی که شما انتخاب میکنید همهگیر و اجتماعی هستند، فکر نمیکنید تلویزیون مدیوم مناسبتری برای فعالیتتان باشد؟
سینمای ما در حال رفتن به سمت تلویزیون است. نگاتیو و صنعت سینما کمکم جای خود را به ساخت دیجیتال و فیلمهایی با ساختار تلویزیونیمیدهد، حتی مضامینی که در تلویزیون انتخاب میشود ملتهبتر از سینماست: مباحث امنیتی، اخلاقی و عرفانی و حتی سیاسی. در حالی که قبلا سینما مضامین خاص و تلویزیون موضوعات عامتر را میپرداخت، اما الان تلویزیون جلوداراست.
منبع: باشگاه خبرنگاران