به بهانه بزرگداشت یداله صمدی در بیست و پنجمین جشنواره فیلم فجر پای حر ف های این کارگردان قدیمی سینمای ایران نشسته ایم.
حرف های یدالله صمدی
بر خلاف مسیر رودخانه
چطوروارد عرصه فیلمسازی شدید؟
در آن دوران داستانی ازخاطرات دوران نوجوانی ام نگاشته وبه استاد نصرت کریمی ارائه داده بودم که ایشان آن داستان راخواندند ومرا به شاگردی ودستیاری پذیرفتند، همزمان با دستیاری ایشان دوفیلم 8 میلی متری ساختم. بعدازآن نیزباکارگردانان دیگرکارکردم ودرسال 1363 اولین سینمایی ام “مردی که زیاد می دانست” را ساختم.
نوشتن خاطرات نوجوانی و علاقه به ارائه آن درقالب تصویری نه بصورت کتاب ازکجا آمد؟
قصه من فقط دریک دفترچه بود نه دریک کتاب وآن قصه هرگزبه فیلم تبدیل نشد ونخواهد شد.
مردی که زیاد می دانست چطوراولین فیلم بلند کارنامه کاریتان شد؟
آخرین فیلمی که دستیاری آن رابه عهده داشتم فیلم “آتش در زمستان” حسن هدایت بود که دران فیلم با ایشان وجمال امید ومرحوم بهرام ری پورآشنا شدم. فیلمنامه مردی که زیاد می دانست را ایشان به من پیشنهاد دادند. پیش ازمردی که زیاد می دانست فیلمنامه های زیادی خوانده بودم اما این فیلمنامه تازه بود، آنی داشت که من دنبال آن بودم وبا سرمایه گذاری 18 نفره گروه تعاونی همراه ساخته شد.
با ینکه اتوبوس دومین تجربه فیلمسازیتان بود ولی مورد تقدیرمنتقدان قرارگرفت. چه عواملی را در این موفقیت سهیم می دانید؟
پس از آنکه درسومین جشنواره فیلم فجرجایزه بهترین کارگردانی رابرای مردی که زیاد می دانست دریافت کردم این اتفاق باعث شد که نسبت به حرفه ام دلگرم ترشوم وبراین اساس تصمیم گرفتم که جدی تروسختگیرترعمل کنم. وانتخاب فیلمنامه قوی اتوبوس یکی ازپیش زمینه های موفقیت این فیلم شد ودقت وفضای صمیمانه حاکم برفیلمنامه شرایط ساخت یک فیلم خوب فراهم شد.
فیلمنامه نویسی وکارگردانی راتجربه کردید ازجذابیت های آن بگویید؟
فیلمنامه نویسی حیطه ای است که در آن می توان به خلق شخصیت، موقعیت مکان وحادثه پرداخت که اینها برایم جذابیت دارد وازکارگردانی به لحاظ تصویرکشیدن این موقعیت ها لذت می برم.
چه موضوعاتی شما را به کارگردانی ترغیب می کند و از دغدغه های فیلمسازیتان است؟
موضوعات تکرارنشده در سینمای ملی برای من جذاب است بویژه سوژه های ناب طنزمن رابه کارگردانی ترغیب می کند.
دو گرایش عمده درکارنامه کاریتان دیده می شود، فیلم های کمدی وهمچنین فرهنگ فلکلوریک مردم آذربایجان، این گرایش ها ناشی ازچیست؟
سینمای طنز را از استادم نصرت کریمی آموختم وعلاقه مند به ژانر طنز شدم و در آن میان طنزموقعیت برایم جذابیت بسیاری دارد. آذربایجان نیزسرزمین مادری ام است و از بدو ورود به سینما آرزو داشتم با ساخت فیلم های فولکلوریک آذری قطره ای ازدینم را به پدرو مادرم اداکنم.
در دوره های مختلف فعالیتتان هیچگاه به پسند بازار و جریان های رایج گرایش نداشتید بعنوان مثال دردهه 60 که اوج ساخت فیلم های ملودرام وخانوادگی بود شما درحیطه ژانرطنزدست به تجربه می زدید و در سال های بعد نیزاین روند ادامه داشت؟
یکی ازمشکلات شخصی من این است وبه آن می بالم که نان به نرخ روز نمی خورم ودرجریان های رایج سینماها غرق نمی شوم وبه همین دلیل محکوم به حضوردرحاشیه هستم وهمیشه هم مورد کم مهری وکم عدالتی واقع شده ام. به جزدرجشنواره امسال که ازمسئولینش سپاسگزارم.
نوع کمدی که درکارهایتان دیده می شود بیشترموقعیت های طنزاست تااستفاده ازقابلیت های بداهه وزبانی طنز بازیگربا این تفاسیر بیشتر چه نوع کمدی مد نظرتان است وپایه های فیلم های طنزتان رابرآن استوارمی کنید؟
دیالوگ های هزل، تصاویرهزل، مثل حرف های رکیک، تیپ های خنده دارآمدن عوامل خنده آوربه صحنه خودبه خود تماشاگررا به خنده وامی دارند. اما اینها ویژگی های بصری وپرداختی یک کارطنزنیست.دراین میان وظیفه هنروکارگردان چیست؟ من به جنگ هزل رفته –ام ودشمن کمدی، “ جان من بخندید” هستم.
ازمیان فیلم هایتان کدام بیشترحدیث نفس ودغدغه شخصی شما است؟
مردی که زیاد می دانست به خاطر پیام زیاده خواهی، اتوبوس به خاطرنفی دعواهای قومی وقبیله ای برسرهیچ، ساوالان به خاطرخندیدن به جاه طلبی وسلطه جویی، آپارتمان شماره 13 به دلیل فرهنگ آپارتمان نشینی که هنوزنیزجاری وساری نیست، معجزه خنده به دلیل عشق وخنده که دورکن اساسی سالم زیستن است.، سارای با انگیزه وفاداری به عشق وپاکی وادبیات شفاهی مردم آذربایجان دغدغه های شخصی من را منعکس می کنند.
فیلمنامه یا موضوعی بوده که علاقه مند باشید آنرا کارگردانی کنید ولی شرایطش مهیا نشده باشد؟
ساخت زندگی شهریارازآن کارهایی بود که علاقه مندم آنرا کارگردانی کنم که چند سال پیش کارگردانی آن ازسوی سیما فیلم به من پیشهاد شد که به هردلیلی سال ها متوقف ماند ودرنهایت به دست با کفایت کمال تبریزی سپرده شد که نگاهی هم به آذربایجان داشته باشد. دیگری حماسه کوراوغلی است که بصورت یک مجموعه 21 قسمتی تلویزیونی ویک فیلمنامه سینمایی نگارش شده بود که سال ها درسیما فیلم خاک می خورد وریالی هم بابت آن پرداخت نکرده اند شاید قراربراین است که این فیلم رابه کس دیگری بسپارند یا اصلا انگیزه تولیدش نیست وکلیدرمحمود دولت آبادی نیزازاین دست کارهاست که وسوسه ساختنش با من بوده است.
پیش از ازکارگردانی بانوی من چند سالی ازعرصه فیلمسازی بدوربودید آیا این به مدیریت خانه سینما مربوط می شد یا عامل دیگری باعث این دوری بود؟
مسئوولیت خانه سینما از یک سو و دیگراینکه هیچ فیلمنامه و طرحی را نپسندیدم ونمی خواستم درجهت جریان روز سینما شنا کنم.