پیام رهنما
عکس ها: احمد باطبی
بهرام بیضایی یکی از فرهیختگان هنرایران زمین است که همواره آثار درخشانی به عرصه هنرهای نمایشی ایران اهدا کرده است.او که از معترضان همیشگی به نابسامانی ها، سانسور و بی عدالتی است، این بار با اجرای نمایش «افرا» شکلی جدید از اعتراض را بر صحنه آورده است. با وی از این نمایش سخن گفته ایم. بیضایی از مشکلات آخرین اجرای خود گفته و اینکه: ”تا لحظات آغازاجرا، هنوز منتظر بودم تا رفتارناشیانه ای از هریک از مدیران سربزند وبازهم جلوی اجراگرفته شود.” متن این گفت و گو در پی می آید.
آقای بیضایی چه شد که تصمیم گرفتید “افرا” را در تالار وحدت تهران اجراکنید؟
ببینید، این درواقع تصمیم قطعی خودم نبود. برای اجرای افرا می شد از سالن کوچکتری در جهت فضا سازی یاد شده درخود نمایشنامه استفاده کرد اما وقتی گفتند برای اجرای شما تماشاگران زیادی می آیند وممکن است خیلی از مشتاقان نتوانند کارراببینند، سالن بزرگتری انتخاب کردم. با این تغییر، تمرینات وشکل اجرایی متناسب با اجرا هم کمی فرق می کرد وما باید تمرین می کردیم تا حال وهوای سالن مورد نظر، دستمان بیاید. البته ابتدا قرار بود این نمایش را درسالن اصلی تئاترشهر اجراکنم، ولی به دلیل تعمیراتی که به نظر تمامی هم ندارد، درنهایت تالاروحدت جهت اجراانتخاب وتحویل داده شد.
این جابه جایی ها لطمه ای هم به روند تمرینات شما وارد آورد؟
دکور و وسائل صحنه، که دو بار جابهجا شد، حسابی صدمه دید و ما مجبورشدیم آن راتعمیرکنیم. از طرف دیگر از آنجا که مسیر حمل دکور به تئاترشهر، به علت مرمت بسته شده بود، دکور با جرثقیل به مجموعه وارد و با تغییر محل اجرا از آن خارج شد که در این جابجایی ها چرخها، دستهها و رنگ وسایل خراب شد. از این گذشته صحنه باید یکبار دیگر متناسب با وسعت تالار وحدت می شد.در مجموع این خانه بدوشی باعث شد مدت مدیدی تمرین نکنیم. به همین دلیل درفاصله یک ماه به آغاز اجرا، تعداد تمرینات ما به 4 یا 5 جلسه می رسید و بیش از همه چیز نگران این بودم که نتوانیم با وسایل صحنه هماهنگ شویم.
تاخیردراجرای “افرا” با توجه به مشغله های بازیگران، که اغلب کار تلویزیونی هم می کنند، برایتان دردسرساز نشد؟
یکی از مسائل ما این بود که مطابق برنامه اولیه باید در آذرماه کار بازیگران نمایش تمام میشد. اما با عقب افتادن زمان اجرا، مسئله هماهنگ کردن افرادی که در کارهای دیگر هم حضور داشتند، مطرح شد و ما باید راهی برای جبران آن پیدا می کردیم. این مسائل، همه محصول این تأخیرات بود.به طور کلی قبل از اجرا، فشار عجیبی روی ما بود که قدری مسائل را بهم ریخت و هر چه دنبال بخشهای خوش بین کننده میگشتم، چیزی پیدا نمیکردم.
ویژگی “افرا” برای بهرام بیضایی چه بود که تصمیم به اجرای آن گرفت؟
هریک از نمایش های من برایم دنیای جداگانه وویژه ای دارند که تک تک لحظاتشان را خوب می شناسم وحتی لمس کرده ام. دلیل انتخاب افرا هم چندین مسئله متفاوت است که مهم ترین آن عشق وعلاقه ای است که از نظر حسی به این نمایشنامه دارم. من افرا را یک بار دیگر هم تمرین کرده بودم ولی اجرا نشد؛ برای همین کم کم درحال پیدا کردن حسی تلخ نسبت به آن بودم که بالاخره، برعکس سال های پیش که بی شرمانه ترین رفتارها را با من وگروهم داشتند، افرا مجوز لازم را برای اجرا گرفت.باورکنید درآخرین لحظات آغازاجراهم هنوز منتظر بودم تا رفتارناشیانه ای از هریک از مدیران سربزند وبازهم جلوی اجراگرفته شود. نمی خواستم نمایش به سادگی آغاز شود وپایان یابد. می خواستم خوب و درست کار شود، بنابراین تمام تلاشم را به کار بردم تا بر مشکلات فائق بیایم.
شما پیش از افرا، نمایشنامه دیگری هم جهت اجرا پیشنهاد داده بودید که ردصلاحیت شد. این طور نیست؟
بله؛ چیزی که به من گفتند معنی حرف شما را می داد امادرواقع به بهانه هایی که بالاخره خودم هم درست متوجه آنها نشدم مرا از اجرای نمایشنامه “سهراب کشی”منصرف کردند.گویا فراهم نیامدن تعداد بازیگران مورد نظرمن دراین پروژه، علت اصلی بود، که هنوز هم ازنظر من بچه گانه ترین بهانه های یک سیستم مدیریتی دربرخوردبایک تولید فرهنگی است.
چیزی که دراجرای شما مشهود است شکست زمان ومکان دررویدادهای اصلی وحتی فرعی نمایشنامه واجراست. آیا این طرح ازقبل فکرشده بود یا اینکه در طول نگارش وتولید شکل گرفت؟
بله. این ترفند وامکانات اجرایی یک کارگردان دربرخورد با یک اثر هنری است. چیزی که شما می بینید به طورمحسوسی تاثیرخودبرمخاطب رامی گذارد یا نمی گذارد.به هرحال هرکسی شیوه ای را برای اجرای نمایش خود درپیش می گیرد. استفاده از زمان ومکان سیال درافرا، دقیقا مساله من به عنوان نویسنده وکارگردان آن بود.
آدم های این نمایش همگی درجامعه وجوددارند و اتفاقات هم قابل درک وفهم است. تهمت، دروغ، افترا، فقر و… آیا تاثیر این عوامل است که زبان وزمان نمایش را معاصرمی کند که مخاطبین درک بهتری از رخدادها داشته باشند؟
فشاروخفقان درهرحکومتی وجوددارد.فقروبی عدالتی، همه گیر شده وپای خودرا برگلوی مردم گذاشته است. متاسفم که درجاهایی که نباید، اینها را هرروز بدتر و بیشترمی بینم. سیاهی وظلمات کم کم رنگ غالب جامعه شده و فضای بسته ذهنی انسان ها را به نابودی و پوچی می کشاند.این ها وجوددارند واتفاقا درزندگی روزمره ما هم وجوددارند. لذا بایدکارفرهنگی و ریشه ای را به صورت مداوم پی گیری کرد وانجام داد.هیچ کس دلش برای ما ومردم ما نمی سوزد، پس چه باید کرد؟ اینهاست که افرارابرایم دردناک می کند.این است که درک اتفاقات افرا، برایم سهل است ووحشت هنجارها وناهنجارهای درون آن، لرزه براندامم می اندازد.
چه قسمتهایی از نمایش در اجرا، سانسور شد؟
اینها مسائل طبیعی است که دراینجا وجوددارد واتفاقا اگر نباشد عجیب است. زندگی ما درروزمرگی دچارسانسوری شده که ریشه عمیقی درجامعه دوانده واین شامل یک یا دومسئله، مثل اجرای نمایش من نیست.