صفحه چهار فصل در بخش قاب اختصاص دارد به معرفی طراحان و کاریکاتوریست ها در سراسر جهان. این شماره به ژان ژاک سمپه، کارتونیست خلاق و صاحب سبک فرانسوی می پردازیم.
دیداری باژان ژاک سمیه
روایت معصومانه تضادهای معاصر
نام “نیکولا” شما را یاد چه کسی در فرانسه می اندازد؟
اگر اولین جواب تان “سارکوزی” سیاستمدار راست گرای فرانسوی است که تازگی به ریاست جمهوری رسیده، باید بگویم شما یک فرد بسیار “ محترم”، “جدی” و آگاه در سیاست بین الملل هستید که صفحه را عوضی گرفته اید. روی عبارت “بازگشت به صفحه اول” درپایین صفحه کلیک کرده، به بخش مقالات سیاسی مراجعه فرمایید!
اما اگر بلادرنگ جواب داده اید: “نیکولا کوچولو”، معلوم است هنوز کودک درون تان نفس می کشد و مشغول شلوغ بازی است، به بخش قاب این هفته خوش آمده اید!
ژان ژاک سمپه، کارتونیست خلاق و صاحب سبک، سال 1932 در” بوردو” ی فرانسه چشم به جهان گشود. او طراحی کارتون و کاریکاتور را از سن 19 سالگی بدون هیچ آموزش یا فراگیری در مدارس هنری، آغاز کرد و به زودی موفق شد در بسیاری از نشریات مطرح داخل و خارج از فرانسه مانند “پاریس مچ”، “پانچ”، “لا اکسپرس”، “نیویورک تایمز” و… جا باز کند و شهرت فراوانی به دست آورد.
در اواسط دهه ی 1950 سمپه در نشریه “له موستیک” غالباً از کاراکتر یک پسربچه به اسم “نیکولا” در کارتون هایش استفاده می کرد. “رنه گوسینی” طنزپرداز بزرگ فرانسوی و یکی از خالقین “آستریکس و ابلیکس” به او پیشنهاد کرد که مجموعه کمیکی با این کاراکتر آغاز کند، به این ترتیب “نیکولا کوچولو” متولد شد.
داستان های این مجموعه اکثراً برگرفته از خاطرات کودکی سمپه بودند اما گوسینی آن ها را به رشته ی تحریر در می آورد. گوسینی در دهه ی شصت نوول هایی بر اساس شخصیت نیکولا نوشت که همه را سمپه تصویرسازی کرد.
کاری که سمپه در “نیکولا کوچولو” کرده تصویرسازی ساده ی قصه ها نیست، اگر داستان های “رولد دال” با تصاویر “کوئنتین بلیک” جذاب تر می شوند، قصه های نیکولا بدون تصاویر سمپه اصلاً ناقص و ناتمام هستند، تصویرسازی بخشی از روایت داستان ها است و نیکولا را جز همان پسر بچه ی ریزه و دماغ گنده با چشمان نقطه ای که سمپه تصویر کرده، نمی توان تجسم کرد.
لطافت و شیطنت کودکانه ی مجموعه ی نیکولا را در کارتون های بزرگسالانه ی سمپه هم می توان دید، تخصص او در تصویر کردن مشکل ترین، غمگین ترین و جدی ترین تفکرات و مسائل انسانی به ساده ترین و شوخ ترین شکل ممکن است. انگار این نیکولای کوچولو است که بازیگوشانه به گوشه و کنار دنیای امروز سرک می کشد و تضاد های خنده دار زندگی معاصر را معصومانه روایت می کند.
کارتون های سمپه از نرم ترین خطوط و اشکال ساخته شده اند، شلوغ ترین صحنه ها چشم را آزار نمی دهند. او حتی رنگ ها را هم با نرمی و ملایمت به کار می گیرد، آبی، سبز، بنفش و قهوه ای با آرامی قاب را می آرایند بی آن که جلوه ای اکسپرسیو و عصبی داشته باشند. از تماشای آثار سمپه می شود فهمید با هنرمندی طرف هستیم که در عین تیزبینی و حساسیت، هیجان زده نیست و از آرامش درونی بسیاری برخوردار است.
کمپوزیسیون- ترکیب بندی- از مهم ترین ابزار سمپه برای ایجاد موقعیت های کمیک و طنز بصری است. او تسلط غریبی بر قاب ها و روابط مابین اجزای هر قاب دارد، می داند که هر چیز را چطور و کجا بگذارد تا در شلوغ ترین صحنه ها هم چشم ات جذب آن چیزی شود که او می خواهد. گاهی از این مهارت استفاده می کند و احساسات پیچیده ای فراتر از یک لبخند ساده به وجود می آورد، مثلاً در یکی از تصویرسازی هایش انبوه آسمانخراش های خاموش در تاریکی دلمرده ی شب را ترسیم می کند که تنها دو پنجره در دو ساختمان دور از هم با نور زرد یکسانی روشن هستند.انگار در این شهر سنگی بی روح تنها دو نفر بیدار و به یاد هم اند! تضاد تاریکی و عظمت ساختمان ها با دو لکه ی کوچک زرد، ناخودآگاه همدلی ما را نسبت به ارتباط ساکنان دو آپارتمان بر می انگیزد.
در اثری دیگر، مردی در شلوغی یک شهر مدرن با علاقه جذب تابلوی طبیعت بیجانی شده است. ایده ای که وقتی به کلام در می آید فوق العاده معمولی به نظر می رسد اما با اعجاز قاب بندی سمپه تبدیل به کارتونی ماندنی و تأثیرگذار می شود.این یعنی تسلط برمدیوم، که ویژگی هنرمندان بزرگی مانند ژان ژاک سمپه است.