در بورس بودن کردان بی علت نیست

نویسنده
سها سیفی

‏”تبعیدی عصبانی” معتقد است روی بورس قرار گرفتن آقای کردان، بی علت نیست:‏

هر وقت در نظام مقدس اسم کسی زیاد برده می‌شود و توجه‌ها را بیش از حد جلب می‌کند، باید دید آن پشت‌ها چه ‏خبر است. خوشبختانه پذیرش کردان از سوی مجلس و دولت، اعتبار این دو را بیشتر از پیش ثابت کرد. عدم تایید ‏مدرک هم “شاید وقتی دیگر” به کار آید. تاریخ مصرف کردان روزی به پایان خواهد رسید، اما باید نشست و ‏وقایع اتفاقیه این چند هفته را با دقت بررسی کرد. کمتر کسی است که نداند کردان به خاطر پرونده‌های صدا و ‏سیما که در مجلس ششم مطرح شد چهره چندان مثبتی از نظر مالی نبوده است. ‏

اینکه او بنا به گزارش کیهان با وجود پایان سمت اجرایی‌اش در وزارت نفت با یک شرکت نفتی وارد مذاکره شده، ‏یک اتفاق قابل توجه است. اولا باید دید با توجه به منافع مشترک کیهان با آبادگران، چه شده که این پرونده یکهو ‏رو می‌شود؟ ثانیا اگر صحت دارد، آیا کردان نمی‌دانسته که این روزها شدیدا زیر ذره‌بین است؟ ثالثا، چرا باید باید ‏محمدرضا رحیمی که او نیز مثل کردان متهم به داشتن مدرک جعلی است وارد گفتگوهای نفتی بشود؟ البته رحیمی ‏پیش از این قرارداد با کرسنت را مضر تشخیص داده بود. باید دید آیا کردان در روزهای آینده وجه‌المصالحه قرار ‏می‌گیرد یا برنامه‌ای دیگر در راه است؟

‎ ‎ما زنان از این سریال ها چه می فهمیم!‏‎ ‎

‏”زیتون” فیلم‌‌ها و سریال های ماه رمضان امسال را به سبک خود بررسی کرده است:‏

ما فعلا بعد از یک شب دیدن سریال‌های بعد از افطار ماه رمضان به این نتایج جالب رسیدیم. شبکه یک “سریال ‏حسرت”، با کارگردانی سیروس‌خان مقدم:‏

می‌فهمیم دختری که پسر حاجی‌ها انتخاب می‌کنند باید خوشگل باشد اما نماز‌خوان و چادری، چشم و گوش‌بسته، ‏حرف گوش‌کن، خنگ به نحوی که حتی نداند ترمز دستی ماشین را چگونه می‌کشند. این فیلم نشان می‌دهد که ما ‏خانم‌ها اگر شب عروسی‌مان، پسرحاجی عوضی‌بازی در آورد تحمل کنیم و هی “چشم، چشم” و “بهت وفادار ‏می‌مونم” بگوییم! اما برایمان مهم نباشد پسرحاجی بعدا سه‌زن عقدی دیگر بگیرد. عاشق خانواده‌ی شوهر هم ‏باشیم! اصلا به پسرحاجی نگوییم مرتیکه قبل از رفتن به ماه‌عسل برو ترمزدستی‌ات را بده درست کنند تا هی ‏زرت و زرت در سرپایینی‌های جاده‌چالوس ول نشویم! اصلا این غلط‌های زیادی به خانم‌ها نیامده!‏


‎ ‎کروبی حق نامزد شدن دارد؛ ما هم حق انتقاد کردن داریم‎ ‎

‏”هوشنگ دودانی” برخلاف خیلی از دوم خردادی‌ها، این حق را برای کروبی قائل است که نامزد ریاست ‏جمهوری شود:‏

کروبی بداند پس از همه گفتگوها حق تصمیم‌گیری با اوست. من به این حق احترام می‌گذارم و به ‏هر تصمیمی ‏برسد هم احترام خواهم گذاشت. و تصمیم رییس جمهور شدن یا رییس جمهور نشدن او با رای ‏دهندگان ایران است.‏

هم روح و روان و هم جمله‌بندی‌های اصل یکصد و چهاردهم قانون اساسی به کروبی اجازه می‌دهد که به آن ‏‏بپردازد. موضوع کروبی صلاحدیدهای سیاسی است. موضوع خاتمی اما چیز دیگری است. محبوبیت احتمالی او ‏‏دستاویز می‌شود تا به روح آن اصل پشت پا بزند. چرا باید خاتمی چنین کند؟ و آیا می‌شود اطمینان کرد کسی ‏که ‏محبوبیت خود را فراتر از روح قانون می‌پندارد مجری قانون خوبی باشد؟‏


‎ ‎احتمالا خاتمی انتخاباتی شده است!‏‎ ‎

احمد طالبی” در “همینجوری” درحاشیه اظهارنظر اخیر خاتمی در مورد انصار حزب‌الله می نویسد:‏

یک کارهایی به بعضی آدمها می آید، یک کارهایی نمی آید. زور که نیست. باید انتظارات از هر کسی معقول باشد ‏و متناسب با شخصیت او.مثلا به خاتمی می آید که سه ساعت حرفهای قشنگ و دلچسب و بزند. حرفهای قشنگی ‏که در نهایت از آنها چیزی کف دست کسی نمی ماند. اما نمی تواند به قدر سه جمله هم شرح حال بدون تعارف ‏بگوید. ‏

اگر روزی روزگاری کسی کاری را کرد که به او نمی آید، احتمالا چیزی عوض شده است و احتمالا کاسه ای زیر ‏نیم کاسه است، و احتمالا در زیر پوست ظواهر بی رنگ و رو اتفاقات پر آب و رنگی در حال وقوع است.‏

خاتمی که مستقیما به انصار حزب الله گیر بدهد، احتمالا آب سربالا رفته است. احتمالا اصل خبر مخدوش است، ‏احتمالا خاتمی تغییر کرده، احتمالا تغییراتی در شرف رخ دادن است، احتمالا خاتمی انتخاباتی شده است!‏

‎ ‎امیدوارم آیت آلله ها قصد ورود به سیاست را نداشته باشند‎ ‎

‏”رضا عزیزی” در وبلاگ خود، یکی از آخرین گفتگوهای دکتر مصدق با آندره بریسو، خبرنگار فرانسوی در ‏پانزده ژوئیه هزاونهصدو پنجاه ویک را منتشر کرده است:‏

مصدق به من گفت: من پیر شده ام. فکر نمیکنم به سن هشتاد برسم . شاید هرگز نتوانم به آنچه برای کشورم آرزو ‏میکنم جامه عمل بپوشانم ولی مطمئنم دیگران خواهند آمد، که پس از من این کار ها را به انجام خواهند رسانید. ‏آنها امپریالیست ها و شوروی ها را بیرون خواهند کرد. شاه را یا از بین میبرند و یا اخراج میکنند. او با اینکه نرم ‏خوست، آرزوی بزرگش این است که جای کورش را بگیرد و همه کاره مملکت شود. فکر نمیکنم حزب توده قادر ‏به گرفتن و حفظ قدرت باشد. همینطور ارتش را توانا برای بر خاستن و بر پایی یک نظام دیکتاتوری نمی بینم. ‏امیدوارم سر کرده های شیعه قصد جدی برای ورود به عرصه سیاست نداشته باشند. اگر چنین شود، ایران در ‏آستانه وضعیت فاجعه آمیزی قرار خواهد گرفت که بدوا همسایگان ایران (عراق، سوریه و اردن) را در حالت ‏جنگی با ما قرار میدهد. من واقعا از این تشکیلات مذهبی هراس دارم. درست است که ما مسلمان هستیم، ولی در ‏واقع عرب نیستیم و رودرروی سنی ها قرار داریم. بدین ترتیب تشکیلات آخوند های شیعه با آن سلسله مراتب و ‏امکانات اگر به قدرت دست یابد، ما در داخل مواجه با انقلابی خونین خواهیم شد و در خارج باید نتایج جهاد علیه ‏عراق و اردن و سوریه را تحمل کنیم. فکر نمیکنم مصر و حتا اسرائیل مداخله کنند. ‏

‎ ‎از این شرایط خسته شدم‎ ‎

‏”خاطره وطن‌خواه” آشکارا می‌گوید که بریده است:‏

نمی خوام بگم کم آوردم…ولی دیگه از این شرایط خسته شدم… می خوام بروم یه مدت گم بشم…اگه پیدام کردید ‏،سلام منو به خودم برسونید،شاید همه چیز دگرگون بشه…پس فعلا.” ‏

‎ ‎اینترنت مسئول بی کیفیت شدن آدمیان‎ ‎

‏”نگاه نو” معتقد است که برخلاف تصور و پیش بینی ها، اینترنت به سطحی شدن انسان‌ها و بی کیفیت شدن ‏اطلاعات‌شان انجامیده است:‏

درست است که اینترنت منبع عظیمی از محتواست و کمک بزرگی به دسترسی آسان به محتوا کرده است و باعث ‏افزایش آگاهی بسیاری از مسائل روز و اطلاعات مفید شده است اما اگر بخواهیم واقع گرا باشیم و کل جمعیت ‏استفاده کننده از اینترنت را مورد بررسی و تحلیل آماری قرار بدهیم این یک واقعیت تلخ است که اینترنتِ ‏محتوایی، یعنی اینترنتی که فقط به هدف آگاهی از محتوای دانشی مورد استفاده قرار می‌گیرد نسبت به اینترنت ‏سرگرم کننده در سطح بسیار پایین‌تری از محبوبیت و استفاده قرار دارد. ‏

بر فرض مثال شما اگر خاندانِ خودتان را مورد تحقیق قرار بدهید، چند نفر را پیدا خواهید کرد که در اینترنت ‏دنبال محتوای علمی بگردند و شب و روز در سایت های علمی، تحقیقاتی، پژوهشی، دایرة المعارفی و … گذران ‏بکند و حتی در سطحی پایینتر به دنبال گرفتن اخبار و مسائل روز دنیا از سایت های خبری باشند؟ ‏

‎ ‎تقوا در ایران رو به زوال است‎ ‎

داریوش محمدپور در “ملکوت” منتقد نزول اخلاقی ایرانیان است:‏

مدتی است، چند ماهی شده است که گویی کسی گریبا‌ن‌ام را گرفته باشد، مدام فکر می‌کنم که «ترکِ داوری» یکی ‏از گردنه‌های دشوار تهذیب نفس آدمی است. همین که بتوانی نفس‌ات را تربیت کنی که آدم‌ها را بر حسب ‏ظاهرشان یا تعلق به یک طبقه‌ی خاص اجتماعی و فرهنگی یا یک مذهب و کیش و آیین خاص داوری نکنی، یعنی ‏اینکه اولین درس اخلاق را آموخته‌ای. ‏

راستی چرا مسلمان‌ها هیچ وقت فکر نمی‌کنند که تقوی ارزشی است که خارج از مسلمانی هم محقق می‌شود؟! بعد ‏به خودم گفتم که در کشور ما اساساً «تقوی» به طور نهادینه رو به زوال است. یعنی عده‌ای برای کسب‌ یک ‏فضیلت مجاهده می‌کنند، زحمت می‌کشند و دشواری‌های فراوان تحمل می‌کنند تا خصلتی حسنه در آن‌ها ملکه شود. ‏در دیار ما کار بر عکس است: گویی ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند، تا «بی‌تقوایی»، «خداناترسی»، ‏‏«شرم نداشتن از خدا» و از همه مهم‌تر پیامد مستقیم و بلافصل آن یعنی «دروغ‌گویی» و «ریا» نهادینه شود و در ‏ضمیرشان راسخ گردد! ‏

‎ ‎چگونه روزه ام باطل شد!‏‎ ‎

‏”عبدالقادر بلوچ” در حاشیه اظهارات اخیر حائری شیرازی که گفته بود نگاه کردن به مجریان زیباروی تلویزیون ‏روزه را باطل می کند، طنزی نوشته است:‏

روز اول ماه مبارک برای آنکه حواسم را از خوردن پرت کنم رفتم سراغ اینترنت اما فرمایشات یکی از مسئولین، ‏چنان عصبانی‏ام کرد که یکهو از دهانم پرید «کره خر». در جا فهمیدم روزه‏ام از وسط دو نصف شده به ناچار ‏صبحانه‏ای خوردم. روز دوم اصلاً کامپیوتر را روشن نکردم اما بی هوا، تلویزیون را روشن کردم. گوینده‏ی جدید ‏اخبار چنان مه‌پاره‏ای بود که تا من جنبیدم روزه‏ام تیکه تیکه شده بود! بر خلاف میل باز افطار نشده افطار کردم.‏

‎ ‎رئیس جمهورها معمولاً باید آدمهای خوش تیپی باشند‏‎ ‎

رامین مستور در “درآمدی بر هیچ” باتوجه به گرم شدن فضای انتخاباتی، پستی در همین زمینه دارد:‏

رئیس جمهورها معمولاً باید آدمهای خوش تیپی باشند، در این حرفی نیست. رئیس جمهورها علاوه بر این باید یک ‏مقدار سانتی مانتال و شیک باشند و بتوانند خوب و با هیجان صحبت کنند، درست مثل تونی بلر. رئیس جمهورها ‏با این وجود باید یک معاون رئیس جمهور داشته باشند که “نیروها” را می شناسد. این معاون لازم نیست خیلی ‏خوش تیپ یا سانتی مانتال باشد. ‏

معاون رئیس جمهور حتی می تواند چیزی شبیه به یک گاو زمخت باشد، مثل گوردون براون! تمام رئیس ‏جمهورهای زیرک این را می دانند که اگر یک گوردون براون در کنار خود نداشته باشند، روی رینگ خواهند ‏رفت و فقط کتک خواهند خورد. حتی کسانیکه می خواهند در آینده رئیس جمهور بشوند هم این را می دانند. ‏اوبامای مبادی آداب، با کلاس و خوش صحبت هم این را می داند و بهمین خاطر هم به سراغ روباه کارکشته ای ‏همچون جو بایدن می رود.‏


‎ ‎جمله مارکز؛ حدیث نفس زنان‎ ‎

حمید موذنی در “مدارا” همچنان پست‌هایی در حوزه مسائل زنان و مردان دارد:‏

گابریل گارسیامارکز، نویسنده شهیر آمریکای جنوبی، در رمان ژرف و بی‌نظیر “صد سال تنهایی” جمله‌ای عمیق ‏را از زبان “آمارانتا” در مورد مردان بیان می‌دارد: “مردها، چقدر عجیب‌اند از یک طرف تمام عمر خود را در ‏جنگ با کشیش‌ها می‌گذرانند و از طرف دیگر کتاب دعا هدیه می‌دهند”. ‏

گرچه این جمله‌ی “آمارانتا” زن رمان، به ظاهر، توصیفی از تناقض رفتار و پندار مردانه است و به عجیب بودن ‏رفتار مردان توجه می‌کند ولی در اصل این جمله حدیث نفس زنان است و بیشتر به پرسشی زنانه می‌پردازد. ‏

پرسشی که در اصل پارادایم تصوری زنان از مردان است که در آن زنان، چرایی خدایگان شدنِ مردان را درک ‏نمی‌کنند و دروغ‌ها، ریاها و فریب‌های مردان را باور می‌کنند و به جای عقلانی نگریستن به گفتارهای مردان و ‏تطبیق این گفتارها با کردار آنان تلاش می‌کنند با دعا، جادو و جمبل، رفتار متناقض آنان را همسو با گفتارهای ‏رمانتیک و عاشقانه صوری و ظاهری آنان تبدیل نمایند.‏