با محکومیت کبودوند همه محکومیم

حسن اسدی زیدآبادی
حسن اسدی زیدآبادی

تایید محکومیت محمد صدیق کبودوند یعنی اینکه سنگینترین و بی سابقه ترین حکم حبس برای یک فعال حقوق ‏بشر ایرانی، از سوی مراجع عالی قضایی تایید شده و این فعال حقوق بشر بایستی یازده سال را در حبس بگذراند. ‏

همانطور که بارها گفته شده، محکومیت آقای کبودوند از جهات مختلف قابل توجه بوده و به واقع به صدا درآمدن ‏زنگ خطر پرطنینی در راه فعالان حقوق بشر در سراسر کشور است. این مساله به ویژه پس از آنکه “سازمان ‏دفاع از حقوق بشر کردستان” متن کامل رای دادگاه بدوی در مورد بنیانگذار خویش را علنی نمود( ) بایستی ‏مورد توجه تمامی فعالان مدنی و سیاسی از احزاب و گروه های مختلف قرار گیرد، چرا که مفاد این حکم به خوبی ‏نشان می دهد که “اصل ماجرا” چیزی جز دفاع از حقوق بشر نبوده و هر نوع برچسب زنی و ارائه پیش فرض ‏در این مورد دیگر توجیهی ندارد. ‏

استاد گرانقدرم جناب آقای محمد شریف، از وکلای مدافع مبرز و مدافعان حقوق بشر روزی نقل می کرد که در ‏طول سالها حضوراش در مراجع حقوقی پرونده ای از احکام نادر و بی سابقه جمع آوری کرده که بدیهی ترین و ‏اصول اساسی دانش حقوق و قوانین جاری در آنها زیرپا گذاشته شده و نادیده انگاشته شده است. ایشان به طور ‏نمونه از حکمی یاد می کرد که طی آن “شیطان” به دلیل وسوسه مجرم، معاون در ارتکاب جرم شناخته شده بود و ‏یا از حکم دیگری سخن به میان می آورد که در آن مشروحا مراتب و مراحل استعمال تریاک با ادبیات محفلی ‏معتادان ذکر شده بود. استاد نام این آراء را “احکام شیطانی” گذارده بود. ‏

به اعتقاد بنده حکم محکومیت آقای کبودوند در دادگاه بدوی علاوه بر آنکه به لحاظ میزان مجازات در نظر گرفته ‏شده بی سابقه است، کاملا شایسته آن است که به دلیل سستی بی اندازه در ارائه استدلال حقوقی - منطقی و بافتن و ‏آسمان و ریسمان به هم در پرونده جناب آقای شریف در کنار همان “احکام شیطانی” قرار گرفته و بعدها اگر قرار ‏شد دانشجویان حقوق را در دانشکده ها از عواقب “درس نخواندن” بترسانند این حکم را به عنوان “عاقبت کار” ‏پیش روی آنها بگذارند. ‏

بر این اساس خوب است که به گوشه هایی از تناقضات این حکم توجه شود تا ادعای اینجانب هم اثبات شود. ‏

در بند 5 از بخشی که در حکم آقای کبودوند به عنوان اعمال ضد امنیتی وی ذکر شده است، آمده: “حمایت‌های ‏تبلیغاتی و حقوقی از عوامل دستگیر شده گروهک‌های ضد انقلاب.“‏

‏ بر این اساس باید گفت فعالیت کلیه وکلای دادگستری، ادارات معاضدت و ارشاد قوه قضاییه، معاونت آموزش قوه ‏قضاییه و… که مستقیم و غیرمستقیم در راستای “حمایت حقوقی” از شهروندان (که طبعا ممکن است در مواردی ‏متهم باشند) نیز جرم بوده و مستوجب کیفر است. بعلاوه بر این اساس، اصولا خود قاضی محترم صادر کننده رای ‏نیز به نوعی مجرم است، چرا که مطابق قانون اساسی محاکم ملجاء رسمی تظلمات هستند و طبعا کاری جز ارائه ‏‏”حمایت حقوقی” ندارند. ‏

در بند 10 رای صادره نیز آمده است: “راه اندازی سایت اینترنتی و پخش موارد فوق در این سایت‌ها، پخش ‏مطالب سایت به زبان انگلیسی جهت پخش بین المللی آنها”. ‏

البته بنده متوجه کاملا متوجه نشدم که فعل مجرمانه ناشی از ترجمه مطالب به “زبان انگلیسی” بوده و یا فی المثل ‏اگر زبان مقصد به “زبان عربی” بدل می شد، فعل مجرمانه محقق نمی شد؟ با این حال تصور اینجانب این است ‏که نه راه اندازی سایت اینترنتی جرم است و نه ترجمه مثلا احکام صادر شده در مورد فعالان مدنی (که بخش ‏عمده ای از گزارشات حقوق بشری را شکل می دهد) می تواند بزه انگاری شود. ‏

در بند 11 این حکم نیز آمده است: “ارسال گزارشات کذب از وضعیت حقوق بشر به مجامع بین المللی نظیر ‏دبیرکل سازمان ملل متحد”. ‏

فارغ از توجه به این مساله که “دبیرکل سازمان ملل” یک پست اجرایی در یک نهاد بین المللی است و نه یک ‏مجمع بین المللی؛ در این مورد این سوال ایجاد می شود که آیا شهروندان عادی موظفند هر نوع نوشته ای را که ‏می خواهند به یک مقام رسمی بدهند باید از صحت و کذب آن یقین حاصل کنند؟ به این ترتیب تکلیف ما با معنای ‏واژه گزارش که به معنای “گزاره ای که صدق و کذب آن محتمل” است چه می شود؟ اگر چنین است، صاحب این ‏قلم از مسئولان عالی مقام درخواست دارد تا آدرس کامل مرکزی که بایستی برای تعیین صدق و کذب گزارشاتی ‏که قصد ارائه آن را داریم به آن مراجعه کنیم در رسانه ها منتشر کنند. چرا که به نظر می رسد از نظر مقامات ‏قضایی ارسال گزارشات صادق به مجامع بین المللی بلامانع است. ‏

بعلاوه با توجه به یکی از موارد اتهامی آقای کبودوند مبنی بر “تحریم انتخابات” و اعلام رسمی فرماندار تهران ‏در جریان برگزاری انتخابات مجلس هشتم مبنی بر حضور حداکثر 30درصد مردم تهران در انتخابات، طبعا ‏قاضی صادر کننده رای حق احضار و مجازات70 درصد از مردم تهران را برای خود محفوظ داشته است. ‏

علاوه بر موارد فوق و برخی نکات جزیی دیگر باید گفت بخش عمده ای از اتهامات آقای کبودوند در حکم صادره ‏حول این محور مطرح شده است: “ تبلیغات گسترده در مورد نقض حقوق بشر در نظام جمهوری اسلامی ایران”. ‏

با عرض پوزش اگر این اقدام جرم است، می خواهم به قاضی محترم صادرکننده رای پیشنهاد دهم که در راستای ‏ادامه مبارزه خود با چنین جرایمی هرچه سریعتر دستور جلب رییس قوه قضاییه را صادر فرمایند، بنده شخصا ‏گواهی می دهم که در یک برنامه تلویزیونی زنده از شبکه دو سیما، ایشان ضمن تقبیح اجرای بیش از حد مجازات ‏حبس، دفاع تمام عیاری از اجرای حکم شلاق نمودند. ‏

به این ترتیب حضرت آیت الله علاوه بر آنکه اقدام به تبلیغ علیه مجازات قانونی حبس نموده و آن را متعلق به ‏سلاطین بی رحم طاغوت ها دانستند، در مقام عالیترین مقام قضایی خواستار افزایش اجرای حکم شلاق شدند، لذا ‏از آنجا که مطابق میثاق حقوق مدنی – سیاسی، مجازات های بدنی در زمره موارد شکنجه و نقض حقوق بشر ‏است، این اظهارات آن هم در رسانه ای به گستردگی رسانه ملی می تواند مصداق “تبلیغات گسترده در مورد نقض ‏حقوق بشر در نظام جمهوری اسلامی ایران” تلقی شود. ‏