جو بایدن معاون رئیسجمهوری آمریکا در کنفرانس امنیت مونیخ همه حضار را شگفتزده کرد و سخن از مذاکره مستقیم با ایران را به میان آورد.
آیتالله خامنهای در دیدار سالانه خود با افسران نیروی هوایی در این باره سخن گفت. بیشتر رسانههای غربی صحبتهای او را به عنوان «نه» به مذاکرات تعبیر کردند. توجه بیشتر میتواند جنبههای دیگری از حرفهای او را آشکار کند.
واضح است که خامنهای سخنرانی خود را در شرایطی ایراد میکند که کشور تحت فشار شدید بینالمللی، تنش داخلی و اختلاف بین عالیترین مقامهای کشور قرار دارد. برای همین باید مراقب باشد حرفهای او گروهی را نسبت به دیگری تقویت نکند. خامنهای نسبت به ده سال پیش نرمتر شده است. او در سال 1999 پس از سرکوب دانشجویان باید زمام رادیکالترین نیروهای حزباللهی و بسیجی را در دست میگرفت، برای همین به آنها گفت رابطه با آمریکا “هرگز اتفاق نخواهد افتاد”.
اما ده سال بعد در سال 2009 به پیام نوروزی اوباما پاسخ داد و گفت رابطه دو کشور بستگی به عملکرد آمریکا و منافع ملی کشور دارد. چهار سال بعد بصورت غیرمستقیم پاسخ جو بایدن را داد و باری دیگر عنوان کرد “تهدید و مذاکرات با یکدیگر جور در نمیآید.”
خامنهای فرض میکند آمریکا به عنوان پیششرط انتظار دارد ایران خودکفایی، سیاست خارجی مستقل و پیشرفت علمی خود را کنار بگذارد. او به دستاوردهای تکنولوژیک انقلاب بسیار علاقمند است و به وضوح به اینکه نیروی هوایی ایران میتواند ادوات نظامی خود را بسازد مفتخر است. به بیان دیگر ایران باید پرافتخار و مطمئن به خود باشد.
البته دستاوردهای نظامی ایران در مقایسه با تجهیزاتی که آمریکا در منطقه مستقر کرده است قابل مقایسه نیست. شرایط سوریه برای ایران یک فاجعه است، اما این حقیقت دارد که برخی از شبکههای تروریستی پس از القاعده، که در سوریه فعالیت دارند، بیش از اینکه ضد اسد یا ضد ایران باشند ضد غربی هستند و از این رو میتوانند خطری درازمدت برای غرب باشند.
با شروع سال 2015 دنیا به وضعیت پیش از حمله به منطقه هندوکوش بازمیگردد و این موضوع اتحاد نه چندان محکم بین روسیه، هند و ایران علیه طالبان را دوباره احیاء میکند. پس از آن موضع هند نسبت به مسئله هستهای ایران به وضعیت پیش از توافق هستهای سال 2008 با آمریکا بازمیگردد که بیشتر هماهنگ با موضع سنتی این کشور با کشورهای عدم تعهد است که اکثریت اعضای آن از قرائت ایران از پیمان عدم گسترش سلاح هستهای حمایت میکنند. به بیان دیگر ممکن است آینده برای ایران چندان روشن نباشد اما روزنههای امید ضدامپریالیستی نیز برای این کشور کم نیست.
سه نکته در مورد سخنان خامنه ای حائز اهمیت است: 1) بیاعتمادی مشهود او نسبت به آمریکا بیشتر برپایه تجربه تاریخی است تا ایدئولوژی. 2) او روی واژههای میهندوستی، ملیگرایی و منافع ملی تکیه میکند، نه اسلام سیاسی. 3) برداشت او از خصومت بین ایران و آمریکا رویارویی منافع است و ایدئولوژی در درجه دوم اهمیت قرار دارد.
کسانی که انتظار داشتند خامنهای ابتکاری عملی را در پیش بگیرد، باید بدانند که او مرد قدمهای بزرگ نیست، بلکه ترجیح میدهد از پشت صحنه هدایت کند.
منبع: هافینگتون پست - 12 فوریه 2013