پیش درآمد: همیشه لب خنـد بر لب داشته باشید، ایـن راه نجـات است از بلایـایی که بدون دخالت اراده تان ممکن است بر شما نازل شود.خنده بر لب، نرمش در زبان، هماهنگی در حرکات، آرامش اعصاب - که من امروز و از شب پیش از آن بی بهره ام - چه قدر خوب است. امروز ۲۳ اسفند ۱۳۸۴ و شب چهارشنبه سوری است، گاه گاه عناوین حوادثی به چشم ام می خورد که مثلاً دو سه دختر با ماشینی در بزرگ راه دارنـد می روند، دو سه پسر بـا ماشیـن دیـگری ویـراژ می دهند و لایـی می کشند و مزاحم آن ها می شوند و آخر سر ماشین دخترها منحرف می شود و باقی قضایا. حالا به همه ی جوان هایی که دور و بـرم هستند، از جمله جوان های خودم می گویم که فراموش نکنید راز نجات بخش نهفته در لب خند و آرامش را !
شما باید کاملاً مسوؤل و متوجه ی رفتار خود باشید، چون نسبت به وضعیت روانی - عصبی طرف مقابل هیچ گونه آگاهی ندارید. شاید او عصبی است، شاید او دیوانه است، شاید “اِکس و شیشه” مصرف کرده باشد، چه می دانید؟ پس بکوشید که از کنار قضایا به آهستگی رد شوید و رُخ به رُخ نشوید، دهن به دهن نشوید، تن به تن نشوید. چرا که یکی از دست ها ممکن است مجهز به زنجیر باشد، مجهز به چاقو باشد.
[بخشی از کتاب فن دفاع، جلد ۵، نشر اشکان، به همین قلم]
گزارش یکم
“۲۵ تیرماه سال ۹۰ حجت الاسلام علی خلیلی در جریان نهی از منکر پسر جوانی به نام احسان با ضربه ی چاقوی وی مجروح شد. وی بلافاصله به بیمارستان منتقل شد که در ابتدا چند بیمارستان از پذیرش او خودداری کردند. متهم قصد سوار کردن دختر جوانی را به زور داشته که علی خلیلی با مشاهده ی این صحنه برای تذکر به سمت پسر جوان می رود، امّا با ضربه ی چاقو از ناحیه ی گردن مجروح می شود. جان باز ناهی از منکر ساعت ۱۹ یک شنبه سوم فروردین امسال بر اثر بیماری طولانی، پس ازجراحات وارده دعوت حق را لبیک گفته و به فیض شهادت نایل شد.”
روزنامه ی اعتماد ۱/۷/۱۳۹۳
گزارش دوم
قرار بود چهارهزار موتورسوار در خیابان های تهران به گشت زنی و ارشاد و امر به معروف و نهی از منکر بپردازند که به این ترتیب ختم به خیر شد: “گشت های سیّار انصار حزب اله به خیابان های شهر نمی آیند. روز گذشته معاون اجتماعی نیروی انتظامی با بیان این که انصار حزب اله به فعالیت گشت های خود در سطح شهر جهت امر به معروف و نهی از منکر تجدیدنظر کرده است… گفت… دبیر کل انصار حزب اله در دیدار با رییس پلیس امنیت اخلاقی ناجا درخواست دریافت مجوز فعالت امر به معروف و نهی از منکر کرده بود که پس از مدتی بحث و تبادل نظر مقرر شد، انصار حزب اله روی طرح خود تجدید نظر کرده و از قالب ها و ظرفیت های رسمی و موجود نظام استفاده کنند.”
نتیجه گیری
حریم شخصی فقط خانه نیست، اتومبیل هم هست. چادری که چند جوان یا یک و چند خانواده به هنگام پیک نیک صبح در صحرا زده اند و شب آن را جمع کرده و می روند نیز حریم شخصی است.
تن انسان، لباس پوشیده بر تن انسان نیز حریم شخصی اوست. فضای محاط بر انسان، آن گونه که به کسی تنه نزند و کسی به او تنه نزند نیز حریم شخصی اوست.گوش و زبان و چشم انسان نیز اجزای حریم شخصی او هستند و هیچ کس حق ندارد بدون جلب رضایت دیگری، به او نزدیک شده و کلامی به او بگوید. همین طور که احسان حق نداشته حریم شخصی دختر جوان را شکسته، به او نزدیک شده و بخواهد به زور سوار موتورسیکلت اش کند، علی هم حق نداشته حریم شخصی احسان را شکسته و حرکتی عصبی و حساب ناشده انجام بدهد که نهایتا بازتاب آن منجر به مرگ او شود.
این گونه اقدامات مرتبط است با قانون و مجریان مجاز کارآزموده ی برخوردار از دانش و تجربه ی روانشناسانه ی قضایی و اجرایی و گرنه تبعات آن همان می شود که برای احسان و علی پیش آمد. یکی با تحمل ۳ سال بیماری ناشی از ضربه ی چاقو از پا در می آید و آن دیگری در معرض مرگ ناشی از قصاص واقع می شود.
به این ترتیب اقدام نیروی انتظامی در اقناع انصار حزب اله به عدم گشت زنی در سطح شهر تهران به نفع جامعه است.
وکیل دادگستری