حقوق بشر، هم استراتژی هم تاکتیک

نویسنده

amirentezamm.jpg

انتشار نامه مورخ 22 تیر 1387 اینجانب‎ ‎به دبیرکل سازمان ملل‎ ‎متحد، یک باردیگر به بحث دیر آشنای‎ ‎چه ‏باید‎ ‎کرد‎ ‎دامن زد. جای بسی خوشوقتی است که این نامه مورد توجه هموطنانم‎ ‎قرارگرفته و به دیالوگ سازنده ‏بین ایرانیان کمک کرده است. به سهم خود، نقدها، تذکرات، ایرادات و توصیه های دوستان را به دیده منت ‏نگریسته و با تمام وجود از بذل‎ ‎توجه دوستان سپاسگزارم‎.


تعدادی از دوستان ایراد گرفته اند که دبیرکل، فاقد‎ ‎قدرت اجرایی برای ترغیب و تشویق یا تسلیم ایران به ‏پذیرش رعایت حقوق بشر می باشد و‏‎ ‎دبیرکل فرصت خواندن نامه را ندارد و مخاطب قراردادن او گزینه ‏مناسبی نمی باشد. من‎ ‎به اظهار نظر و توجه دوستان به مشکلات اجرایی درخواستم از دبیرکل کاملاً احترام ‏می‎ ‎گذارم. با این وجود بر این باورم که در یک حرکت مدنی مسالمت آمیز بار اصلی مسئولیت‎ ‎و حرکت به ‏دوش مردم آن کشور است. توسل به همه امکانات موجود به لحاظ تاکتیکی و‏‎ ‎فراهم کردن زمینه حرکت و ‏تسریع آن یک ضرورت است. دبیرکل سازمان ملل به لحاظ ساختاری‎ ‎از قدرت زیادی برخوردار‎ ‎نیست‎ ‎با این ‏حال او در تمامی جلسات مجمع‏‎ ‎عمومی و شورای امنیت حضور دارد و می تواند نظر شورای امنیت را به ‏هر موضوع که مرتبط‎ ‎با صلح امنیت بین المللی است جلب کند. دبیرکل به سران کشورها و نمایندگی آنها در‏‎ ‎سازمان ملل دسترسی دارد و می تواند به عنوان یک شخصیت بین المللی برای پیشبرد صلح و‎ ‎امنیت بین ‏المللی تلاش کند و از هر ابتکاری در این مسیر سود ببرد. به هر کشوری به‏‎ ‎طور رسمی و غیررسمی ‏مسافرت نموده، به عنوان میانجی عمل کند. تشکیل انجمن دوستداران‎ ‎برمه و اعمال فشار بر نظامیان برمه ‏یکی از ابتکارات بسیار سودمند و سازنده دبیرکل‎ ‎سازمان ملل متحد می‌باشد‎.


هدف اصلی‎ ‎من‎ ‎از مراجعه به دبیرکل، استفاده از یک امکان بین المللی برای نشان دادن اهمیت رعایت‎ ‎استانداردها و موازین حقوق بشر در ایران بود. و همانطوری که در آن نامه آمده است، من با واسطه، ‏دبیرکل، افکار عمومی، وجدانهای بیدار، نهادهای مدنی بین المللی و سران‏‎ ‎کشورها را مخاطب قرارداده‌ام و ‏فراتر از این ها، من به بهانه این نامه میخواستم‎ ‎امکانات هموطنانم در سراسر دنیا را فعال نموده و تحرکی در ‏صف یاران ایجاد کنم. از‎ ‎این رو، دبیرکل را وسیله ای برای اتصال ابتکارات و امکانات هموطنانم‏‎ ‎قراردادم‎.


موفقیت این راه بستگی به همت و همراهی هموطنانم دارد. اگر‎ ‎هموطنان عزیزم به عنوان یک حرکت مدنی ‏در حد امکانات و ابتکارات خود علاوه بر ارسال‎ ‎هزاران نامه، ایمیل و فاکس به دبیرکل، به سازماندهی ‏کارهای گروهی برای حمایت از‎ ‎رعایت حقوق بشر و اعتراض فعال به نقض آن در ایران همت بگمارند، ‏مسلماً نتایج دلگرم‎ ‎کننده ای بدست خواهیم آورد‎.


دوستان، من به هیچ معجزه ای در این مسیر اعتقاد‎ ‎ندارم و با تمام وجود معتقد هستم که هزینه ایجاد تغییرات و ‏استقرار حاکمیت ملی، دموکراسی و صلح پایدار در کشور را باید تک تک ایرانیان بپردازند. مسئولیت گریزی ‏و‎ ‎کم تحرکی هر ایرانی، پروسه رسیدن به دموکراسی را کند و کار دیگران را سخت خواهد‎ ‎کرد. هیچ ملتی ‏بدون پرداخت هزینه لازم از سد مشکلات و موانع عبور نکرده است‎.

ما‎ ‎باید مکمل و مشوق یکدیگر در حرکت های مدنی باشیم و برای تقویت نهادهای مدنی و کاهش‏‎ ‎هزینه فعالیت ‏های اعتراضی در ایران تلاش کرده و سهم خود را‎ ‎بپردازیم‎.


یکی از ایراداتی که به درستی در رابطه‏‎ ‎با انتشار این نامه به من داده شده است، عدم هماهنگی با جریان های ‏سیاسی داخل کشور‏‎ ‎است، ضمن پذیرش این ایرادها و تلاش برای رفع آن در فعالیت های مدنی خود متذکر ‏می‎ ‎گردم که تجربه من در گذشته و به خصوص در مسائل دعوت به تشکیل کنگره ملی که جلسات‏‎ ‎زیادی ‏تشکیل داده و شخصاً به افراد شاخص اپوزیسون مراجعه نمودم، حکایت از مشکلات‎ ‎زیاد بر سر راه انجام ‏کار گروهی وجود دارد که با خواست بعضی از افراد همسوئی ندارد‏‎. ‎


با این وجود من تا آنجا که ممکن بود مشورت های لازم را انجام‏‎ ‎دادم و از طرف دیگر با توجه به توافق ‏عمومی در خصوص حمایت از حقوق بشر، برداشت من‎ ‎این بوده است که مخالفت جدی با انجام این امر ‏وجود ندارد کما اینکه بنده نیز از‎ ‎بعضی از اعلامیه ها که بدون مشورت و کسب نظر این جانب تهیه و منتشر ‏می شود حمایت‎ ‎نموده و از کلیه ابتکاراتی که در مسیر حمایت واقعی و نه ابزاری از حقوق بشر است‏‎ ‎جانبداری و پشتیبانی نموده ام‏‎.‎


با این وجود و بدون هیچ توجیهی‎ ‎باید پذیرفت که کار گروهی در ایران هنوز به یک فرهنگ تبدیل نشده و راه ‏درازی در پیش‎ ‎داریم‎.


ایراد دیگر‎ ‎دوستان‎ ‎معطوف به موضع گیری اینجانب نسبت به پیشگیری از جنگ و اعمال تحریم ها بود. در ‏مورد‎ ‎جنگ، وضعیت بسیار روشن است. هزینه یک جنگ حتی محدود، بقدری سنگین و ویرانگر است که‎ ‎تحت هر شرایطی باید محکوم شود. من حاضر هستم تا آخر عمر زندانی این نظام باقی بمانم‎ ‎ولی شاهد ویرانی ‏ایران و نابودی هموطنانم در یک جنگ نباشم. جنگ به هر صورتی رخ دهد‏‎ ‎بر پروسه دستیابی به دموکراسی ‏و حاکمیت ملی تأثیر منفی گذاشته و ما را سالها به عقب‏‎ ‎خواهد برد. کسانی که خوش خیالانه می اندیشند که ‏جنگ قدرت سیاسی حاکم را تضعیف کرده‎ ‎و امکان و بستر مناسبی را برای استقرار حاکمیت ملی فراهم می ‏آورد، افراد غیرمسئولی‎ ‎می باشند. آنها نسبت به زندگی و حق حیات مردم ایران بی تفاوتند و متأسفانه ایران ‏را‎ ‎فقط برای تحقق آرزوی های جاه طلبانه خود می خواهند. ملت ایران به اندازه کافی با‏‎ ‎پوست و استخوان ‏خود فجایع جنگ را لمس کرده و هرگز نباید آن ها را در مسیر تحمل مجدد‎ ‎این هزینه سنگین قرار داد. یکبار ‏برای همیشه باید فریاد زد نابود باد جنگ و جنگ‎ ‎افروزی‎.


نگاهی به تجربه تحریم همه جانبه فراگیر و طولانی مدت عراق نشان می‎ ‎دهد که مردم بیگناه و آسیب پذیر از ‏جمله کودکان و سالمندان در صف اول قربانیان‎ ‎تحریم قراردارند. و دولتمردان آخرین کسانی هستند که از ‏تحریم ها متاثر می شوند‏‎. ‎دولتمردان حکومت بعثی عراق تا آخرین روزهای سقوط رژیم، به مال اندوزی ‏مشغول بوده و‎ ‎از حداکثر رفاه و تن پروری برخوردار بودند. تحریم های سنگین سازمان ملل به زیر ساخت‏‎ ‎های اقتصادی کشور عراق شدیداً آسیب رسانده و زندگی روزمره مردم را در تنگنا قرار‏‎ ‎داده و آسیب های ‏جسمانی و روانی نیز به مردم وارد نمود. ولی تغییری جدی در رفتار‏‎ ‎سرکوب گرانه و خشن دولت نسبت به ‏مردم ایجاد نکرد و همچنان حقوق بشر به شدیدترین‎ ‎وجهی نقض می شد. این خشونت همچنان از مردم عراق ‏قربانی می گیرد. بر این باور هستم‎ ‎که اعمال هرگونه تحریم بر اقتصاد و زندگی روزمره مردم، بر اشتغال و ‏رفاه آنان تاثیر‎ ‎گذاشته و ناقض حقوق بشر است‎. [1]


جنگ و تحریم، تصمیم گیری نسبت به آینده کشور را به تحولات بین المللی‎ ‎گره زده و نقش مردم در تعیین ‏سرنوشت خود را محدود می کند‏‎.‎


جنگ و تحریم، ابزاری‎ ‎برای پاسخگویی به دغدغه های امنیتی جامعه جهانی در مقابل دولت فعلی است، که با ‏حل‎ ‎مشکلات ناشی از پرونده هسته ای و تقویت همکاری های اقتصادی بین کشورهای گروه 5+1 و‏‎ ‎ایران، ‏مشکلات واقعی مردم ایران که نقض فاحش حقوق بشر و استقرار حاکمیت ملی و‏‎ ‎دموکراتیک است، یا به ‏فراموشی سپرده خواهد شد و یا بسیار کم رنگ خواهد شد‎.‎


از‎ ‎این رو ملت ایران برای دستیابی به دموکراسی و حاکمیت ملی می باید به سیاستی مستقل‏‎ ‎از سیاست های ‏دولت های قدرتمتد درگیر با جمهوری اسلامی ایران روی‎ ‎بیاورد‎.


سرنوشت مردم ایران از طریق استمرار و فراگیر شدن فعالیت های مسالمت‏‎ ‎آمیز مدنی میسر خواهد شد. ملت ‏ایران باید گام به گام جمهوری اسلامی ایران را برای‎ ‎رعایت موازین حقوق بشر تحت فشار قرار دهد و در ‏این مسیر از امکانات جامعه جهانی از‏‎ ‎جمله سازمان ملل در کلیت آن سود ببرد. در پروسه این مبارزه ‏اجتماعی نهایتاً موازنه‎ ‎قدرت به نفع ملت ایران ایران تغییر نموده و از این رهگذر اهداف ملی در دستیابی به‏‎ ‎حاکمیت ملی تحقق خواهد یافت‎.‎


بنابراین عمده کردن مسأله حقوق بشر در‎ ‎ایران، هم تاکتیک است و هم استراتژی‎.


آنهایی که مشکلات مردم ایران‎ ‎را از نزدیک لمس می کنند به اهمیت این مسئله واقف هستند و هیچکس هم ‏دچار این خوش‎ ‎باوری و ساده انگاری نیست که دبیرکل سازمان ملل می تواند در غیاب تلاش های پیگیر‎ ‎مردم ایران، این مشکل را حل کند. استفاده از امکانات حتی اندک جامعه ایران در مسیر‎ ‎یک مبارزه جدی و ‏پیگیر ملی، یک امر بسیار منطقی می باشد. اگر ملت ایران با تکیه بر‎ ‎توان مبارزات ملی و تجارب تاریخی ‏خود، نظام را وادار به پذیرش استاندارهای بین‎ ‎المللی حقوق بشر نماید، دست آورد بزرگی نصیبش شده است. ‏استفاده از امکانات جامعه‎ ‎جهانی از جمله افکار عمومی، یک حرکت کاملا سنجیده و مطالعه شده می باشد. اما ‏میزان‎ ‎موفقیت این امر بستگی تام به میزان تلاش های ملت ایران دارد. امکانات جامعه جهانی و‏‎ ‎افکار ‏عمومی فقط می تواند فرصت های بیشتری در اختیار مردم قرار دهد. ولی در مقایسه‎ ‎با اراده و تحرک مردم، ‏عامل تعیین کننده ای به حساب نمی آید. انعکاس دیدگاه ها و‎ ‎مکاتبات مردم به دبیرکل و نهادهای بین المللی و ‏سازمانهای غیردولتی موجب تسریع حرکت‎ ‎مردم می گردد. طبیعی است که پیشبرد اهداف ملی از طریق ‏احزاب و نهادهای مدنی و‏‎ ‎سازمانهای متشکل بهتر محقق می گردد‏‎.


تعرض عمال و گزمه های نظام اسلامی به‏‎ ‎هر یک از شهرواندان می باید نقض حقوق همه شهروندان ایران ‏قلمداد شده و اعتراض همه‎ ‎مبارزان راه آزادی و جریانات سیاسی را برانگیزد. قربانی نقض حقوق بشر، ‏صرفنظر از‎ ‎موقعیت سیاسی، اجتماعی، عقاید و جنسیت وی باید مورد حمایت همه ایرانیان قرار‎ ‎گیرد‎.

بعضی از دوستان عدم وابستگی تشکیلاتی من به جریانات سیاسی ایران را مورد‎ ‎انتقاد قرار داده و تلویحاً آن ‏را همسویی با جریانهای سلطنت طلب دانسته اند. و‎ ‎دلخوری خود را از این بابت پنهان ننموده اند. واقعیت امر ‏این است که دموکراسی “نیم‎ ‎بند” و “من خواسته”، از هر استبدادی بدتر است. منطق دموکراسی مبتنی بر ‏خردگرایی‎ ‎جمعی و احترام به حقوق و نظرات اقلیت می باشد. من به لحاظ انتخاب شخصی، جمهوری‎ ‎سکولار را برای ایران مناسب می دانم و از آن حمایت می کنم. با این حال در تبعیت از‎ ‎منطق دموکراسی به ‏خودم حق نمی دهم که حق انتخاب مردم را نادیده گرفته و انتخاب خود‎ ‎را انتخاب مردم معرفی کنم. و به نام ‏دفاع از اعتقاد شخصی حق تعیین سرنوشت مردم را‎ ‎نادیده بگیرم‎.


یکی از پایه های اصلی دموکراسی تکثرگرایی سیاسی است. ایران‎ ‎به لحاظ موقعیت سیاسی، فرهنگی و ‏تاریخی خود بیش از هر کشور دیگری در منطقه نیازمند‎ ‎تقویت همزیستی مسالمت آمیز بین دیدگاه های ‏مختلف سیاسی و علایق فرهنگی است. باید از‎ ‎طریق فعالیت های سازنده، به وظیفه خود در قبال مردم ایران ‏برای اعمال حق تعیین‎ ‎سرنوشت خود کمک کنیم و دانش سیاسی مردم را ارتقا دهیم و به حق انتخاب مردم ‏احترام‎ ‎بگذاریم‎.


من در طرح رفراندوم خود اعلام کرده ام که اگر مردم ایران در‎ ‎چهارچوب انتخابات آزاد، عادلانه و ‏دموکراتیک، نظام ولایت فقیه را هم انتخاب بکنند، من به رأی مردم گردن خواهم نهاد و به مبارزه مدنی خود ‏برای استقرار جمهوری‎ ‎دموکراتیک ادامه خواهم داد. بر مبنای همان منطق معتقد هستم که طرفداران حکومت‏‎ ‎مشروطه به اندازه هر جریان سیاسی دیگر تا آنجا که به اصول و موازین دموکراسی، حق‎ ‎تعیین سرنوشت ‏مردم، توسعه و عدالت، تمامیت ارضی ایران در تئوری و عمل پای بند‏‎ ‎باشند، حق حضور در صحنه سیاسی ‏ایران را دارند. ایجاد محدودیت در فعالیت های سیاسی‎ ‎شهروندان یک امر استثنایی است که فقط در ‏چهارچوب حاکمیت قانون دموکراتیک و تا آنجا‎ ‎که تجلی اراده ملی است آنهم به طور موقت قابل توجیه است‎.


من به عنوان یک‎ ‎شهروند عادی و بنام دفاع از دموکراسی و حقوق بشر با تمام وجودم از حقوق مدنی و‏‎ ‎سیاسی همه شهروندان ایران صرفنظر از علایق دینی، فرهنگی، سیاسی آنان دفاع خواهم کرد‏‎ ‎و با انرژی ‏مضاعفی هر هزینه ای را برای دفاع از حقوق مخالفان سیاسی خود خواهم‏‎ ‎پرداخت‎.

من برای نهادینه شدن قواعد بازی دموکراتیک در مناسبات سیاسی، پرداخت هیچ‎ ‎هزینه ای را سنگین نمیدانم. ‏حتی اگر یک شهروند ایرانی از حکومت مشروطه، سلطنتی، جمهوری سوسیالیستی یا هر حکومت دیگری ‏جانبداری کند، بشرط اینکه مغایر با موازین و‎ ‎استانداردهای حقوق بشری نباشد، من برای دفاع از آزادی های ‏مدنی و سیاسی او از تمام‎ ‎وجود و سرمایه خود هزینه خواهم کرد‎.


استبداد دیرپا به فرهنگ سیاسی و‏‎ ‎اجتماعی ما آسیب های جدی وارد نموده است. برای آفت زدایی از این ‏فرهنگ و گام‎ ‎برداشتن در مسیر دموکراسی و حقوق بشر، کار بسیار بزرگ، دشوار و پر افت و خیزی در‏‎ ‎پیش داریم. هیچ کس نمیتواند خود را محور و معیار حق تعریف کند. بدون وقفه باید به‎ ‎تمرین دموکراسی همت ‏بگماریم. صبور باشیم و به تحولات زودرس، غیرمترقبه، خلق الساعه‎ ‎و سهل الوصول دل نبندیم. مردم و ‏اراده عمومی را شایسته اتخاذ تصمیم و داوری‎ ‎بدانیم‎.‎


نباید تحت تأثیر فشارهای سنگین اقتصادی، سیاسی و حکومت فعلی، اعمال‎ ‎فشارهای خارجی به رژیم اسلامی ‏را به عنوان یک راه حل سریع قلمداد کنیم‎.‎


مشکلات‎ ‎ملی، راه حلهای ملی را می طلبند. باید اعتماد به نفس ملی را تقویت کرده و به خود‎ ‎متکی باشیم. و ‏بر محور دفاع از حقوق بشر در مسیر اتحاد گام برداریم‎.‎


این مردم‎ ‎هستند که با رعایت موازین دموکراسی و به صورت کاملاً عادلانه و در چهارچوب‏‎ ‎استانداردهای ‏حقوق بشری، حق دارند در خصوص رفتار و عملکرد تک تک فعالین سیاسی و‏‎ ‎گروهها و احزاب داوری ‏نموده و حکم دهند‎.


به نظر من گفتمان غالب در حال حاضر‎ ‎می باید پیرامون حق تعیین سرنوشت، دموکراسی و الزامات و تبعات ‏آن متمرکز شود‎.‎


به‎ ‎نظر من همه جریانهای سیاسی صرفنظر از اینکه از کدام شکل و صورت بندی حقوقی – سیاسی‎ ‎برای ‏دولت آینده دفاع می کنند، باید علایق و دیدگاه های خود در خصوص محتوا و مضمون‏‎ ‎دموکراسی، حق تعیین ‏سرنوشت، عدالت و توسعه، حقوق مدنی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و‏‎ ‎فرهنگی مردم را آشکار کنند. ‏برداشت خود از آزادی، استقلال، حاکمیت قانون، امنیت، مدل توسعه حقوق اقلیت ها را به بحث بگذارد. ‏دموکراسی یک تجربه تاریخی است که در‏‎ ‎روند مبارزات اجتماعی و از طریق احترام همکاری بین افراد و ‏نهادها شکل می‎ ‎گیرد‎.


یکی از مشکلات جامعه ما دلسردی و انفعال زدگی است. کم تحرکی در صحنه‏‎ ‎عمل موجب واگرایی ‏جریانهای سیاسی از همدیگر شده و بازار اتهامات ناروا را رونق می‎ ‎بخشد. و هر کسی در توجیه کم تحرکی ‏خود به تخریب اقدامات و ابتکارات دیگران می‎ ‎پردازد. ایده ها و ابتکارات زمانی کارساز هستند که افراد و ‏جریان های سیاسی آماده‏‎ ‎پرداخت سهم خود در مجموعه فعالیت های مدنی و سیاسی باشند. دوری از میدان ‏عمل، ذهن‎ ‎گرایی را تقویت می کند و فاصله بین صف های مبارزه را بیشتر می نماید. من وقتی فاصله‏‎ ‎امکانات، تواناییها و فرصت ها را با دست آوردها مقایسه می کنم، نسبت به سرنوشت نسل‎ ‎آینده شدیداً احساس ‏نگرانی می نمایم‎.‎


‎ ‎برای رفع این دغدغه، باید تنگ نظری ها، ذهن گرایی و تفرقه را کنار گذاشته و با تمام توان برای رعایت ‏حقوق بشر و جلوگیری از‏‎ ‎نقض آن در یک صف ملی پیگیرانه مبارزه نمود‎.


من‎ ‎اعتقادی به استحاله نظام ندارم اما اتخاذ تاکتیک های درست و کم هزینه یک کار مهندسی‎ ‎است که به دور ‏از شعار و توهم باید انتخاب و به کار گرفته شود. اگر همه جریان ها و‎ ‎شخصیت های سیاسی بر حول محور ‏رعایت حقوق بشر به توافق و اتحاد عمل برسند در آن صورت‎ ‎گام های بعدی مبارزه مدنی و مسالمت آمیز ‏برای استقرار حاکمیت ملی و دموکراسی‎ ‎برداشته خواهد شد‎.


‎ ‎دفاع از ایران و ایرانی وظیفه ملی همه‏‎ ‎ماست‎.


به امید آزادی ایران‎

‎[1]- ‎با این وجود من با‎ ‎اعمال آن دسته از تحریم ها که مسئولین نظام و کلیت آن را هدف قرار داده و زندگی ‏نسل‎ ‎فعلی و نسل آتی ایرانی را به خطر نمی اندازد موافق هستم ولی به لحاظ فنی مطمئن‏‎ ‎نیستم که چنین تحریم ‏هایی وجود‏‎ ‎دارد

‎ ‎

‎ ‎منبع: سایت عباس امیرانتظام

‎ [](http://)

‎ ‎