شرایط جدید با ظهور ایران هسته ای

نویسنده

khavarmianeh.jpg

مصطفی ال لباد ‏

با آغاز سال 2007، ایران در صدر موضوعات مورد بحث تحلیلگران سیاسی و تصمیم گیرندگان بین المللی ‏قرار گرفت. حتی آزمایش هسته ای کره شمالی در اواخر 2006 نتوانست ایران را از کانون توجهات جهانی ‏دور کند. ورود کره شمالی به باشگاه قدرت های هسته ای را نمی توان تهدیدی علیه نظم بین المللی درنظر ‏گرفت، زیرا این کشور در محدوده میان دو قدرت عمده چین و ژاپن محصوراست.‏

‏ از سوی دیگر، ایران با وجود آنکه از نظر قابلیت تسلیحات هسته ای سال ها از کره شمالی عقب است، خود ‏را به کابوس جامعه بین المللی، خصوصاً غرب، تبدیل کرده. بادرنظر گرفتن موقعیت استراتژیک ایران در ‏اشراف به خلیج فارس که گذرگاه حدود 40 درصد منابع انرژی فسیلی دنیاست و به دلیل ماهیت حکومت ‏فعلی تهران و نفوذ منطقه ای آن، ورود آن کشور به باشگاه هسته ای نه تنها اثر معکوس بر موازنه قدرت در ‏خلیج فارس می گذارد، بلکه تمام نظم بین المللی را متزلزل می سازد. ‏

نظم جهانی فعلی به طرز عجیبی حاضر به تحمل نه قدرت هسته ای (ایالات متحده، روسیه، فرانسه، ‏انگلستان، چین، اسرائیل، هند، پاکستان و کره شمالی) شده است اما از عهده تحمل قدرت دهم خصوصاً اگر ‏ایران باشد بر نمی آید. به زبان دیگر، قادر به تحمل پنج عضو آسیایی باشگاه هست اما این موضوع درباره ‏عضو ششم خصوصاً اگر ایران باشد صدق نخواهد کرد. صرفنظر از ایالات متحده و روسیه، ایران تنها ‏کشور این باشگاه خواهد بود که نفوذ هسته ئیش به دراختیار گرفتن اهرم اقتصادی و استراتژیک نفت خواهد ‏انجامید. ‏

به هرحال، قدرت های برتر نظامی و فنی بر مواد اولیه دنیا کنترل دارند و عامل تعیین کننده اصلی در ‏سربرآوردن یا فرو افتادن دولت ها بوده اند. همانطور که پاول کندی تاریخدان آمریکایی اشاره کرده، اگر ‏ایران به قابلیت تسلیحات هسته ای دست پیدا کند در چنان موقعیت بی نظیری قرار می گیرد که بر سرنوشت ‏سایر حکومت ها تاثیرگذار خواهد بود.‏

کلاوس ویتز، استراتژیست قرن 18، گفته مشهوری دارد که “جنگ یک اقدام خشونت آمیز برای مجبور ‏کردن دشمن به قبول خواسته های ماست.” در دنیای هسته ای امروز، مفهوم جنگ در قالب کشمکش قدرت ‏های بین المللی به نحو چشمگیری تغییر نموده و رنگ و بوی تمایلات رقابت آمیز هسته ای را به خود گرفته ‏است. از جنگ جهانی دوم به این سو، هرگز یک درگیری مستقیم نظامی میان قدرت های هسته ای بوجود ‏نیامده و طرفین در نقطه ای از زمان به عقب نشسته اند. این حقیقت به خوبی نشان می دهد که چرا برخی ‏احزاب در رژیم حاکم ایران چنین رغبتی برای کسب دانش هسته ای دارند. در صورت دستیابی به چنین ‏قدرتی، ایران صاحب یک عامل بازدارنده مستحکم دربرابر فشارهای خارجی و تهدیدات نظامی، خصوصاً ‏از جانب آمریکا، خواهد شد.‏

ایران حتی بدون عامل بازدارنده هسته ای نیز به نحو ماهرانه ای از سوی ایالات متحده در جنگ علیه ‏تروریسم جا داده شده و این چیزی است که بیشترین منفعت را در اختیار ایران قرار داده است. سیاست های ‏خاورمیانه ای بوش موجب شده تهران بتدریج خود را بیشتر در قلمرو متحدان منطقه ای – بسیار فراتر از ‏مرزهایی که آمریکا برایش درنظر گرفته- ببیند. ‏

ایرانی ها از سال 2003 کشورشان را از جامعه ای که پشت مرزهای عراق منزوی شده بود، به کشوری ‏کردند که نفوذ مستقیم خود به سوی غرب منطقه به سمت سوریه تا لبنان و غزه را گسترش داده و این در اثر ‏یک مانع هسته ای ایجاد شده است.‏

بدون شک ایران تلاش خواهد کرد تا شبکه ای از متحدان خود را به سوی آسیای مرکزی و نهایتاً مناطق ‏تحت نفوذ روسیه گسترش داده و سپس به سمت جنوب تا خلیج فارس پیشروی نماید. در چنین شرایطی، یک ‏ایران هسته ای نقش سیاست جهانی فعلی را تغییر داده و قادر به سنگین کردن وزنه در بیش از یکی از ‏محورهای بین المللی، اعم از ایران، پاکستان، هند یا مسکو خواهد بود. در کوتاه مدت هم این کشور به یکی ‏از قدرت های بزرگ منطقه ای در قرن 21 و دوشادوش هند قرار گرفت با این تفاوت که از نظر جمعیتی و ‏اقتصادی در حد پایینتر از هند اما از نظر کنترل بر شریان انتقال سوخت فسیلی دنیا برتر از او خواهد بود. ‏

احتمالاً توانمندی هسته ای ایران را به سوی درهم آمیختن نیروهای مختلف داخلی زیر چتر نظامی با برتری ‏سپاه پاسداران سوق داده و نمای ایدئولوژیک سپاه را تحکیم خواهد بخشید.این تغییر در هرم قدرت ایران به ‏سوی بالا حرکت می کند و ضمناً در زیرساخت های اجتماعی سیاسی هرم نیز تجلی خواهد یافت. ‏ساختارهای تجدید سازمان یافته نظامی سهم بزرگتری از قدرت در ایران را بدست می آورند. بر اساس این ‏سناریو، رهبر عالی تنها سرپرست تشکیلات محافظه کار مذهبی نخواهد بود که در آن “اقتصاد بازار” از ‏نیروی نظامی به عنوان ابزار قدرت استفاده می نماید. بلکه به جای آن، قدرت سه گانه ای سربرخواهد آورد ‏که از روحانیون، بازار و تشکیلات نظامی تشکیل شده است. پیامد این رویداد برای رژیم ایران و جامعه ‏چشمگیر خواهد بود. در پشت صحنه نیز جابجایی ایدئولوژیک مهمی از “اسلامی نمودن” جامعه که بر گرفته ‏از مشروعیت پیروزی انقلاب اسلامی است، به سوی “نظامی گرایی” رخ می دهد که پایه و علت وجودی ‏بمب هسته ای تهران را تشکیل خواهد داد. ‏

منبع: الاهرام- مجله شماره 18-25 ژوئن ‏