پیام نوروزی اوباما به جنبش یا به جمهوری

مسیح علی نژاد
مسیح علی نژاد

آقای اوباما! چه عیدی چه تبریکی اما …  

هنوز که پیامی نرسید از شما اما فرض را می گذارم به حساب همان پارسال که باز هم به زحمت و بریده بریده عید نوروز ملت ایران  را مبارک باد گفتی. هنوز که پیامی  نرسیده اما آیا امسال به جای مخاطب قرار دادن جمهوری اسلامی می شود منتظر بود تا روسای جمهور جهان،  یک ملت را خطاب قرار دهند و مستقیما عید را به مردم ایران تبریک بگویند؟ اصلا چه عیدی چه تبریکی؟ ملتی که پارسال شما به آنها تبریک گفته ای می دانید امسال چه حال و روزی دارند؟ همان ملتی که هیچ بر شما خرده نگرفت که علی رغم نقدشان به جمهوری اسلامی شما مشخصا این جمهوری را به رسمیت شناخته بودید امسال سوگوار جمهوریت از دست رفته اند. اگر چه همان پیام معتدل شما هم  در رسانه های محافظه کار ایران به هیچ انگاشته شد، اما ما به اندازه بضاعت خودمان در رسانه های اصلاح گرای ایران، پیام تبریک شما را نقطه آغاز شکستن دیوارهای کاذب میان دو ملت بزرگ ایران و آمریکا تلقی کردیم و در موردش خبررسانی کردیم. حالا نه از آن روزنامه نشانی باقی مانده و نه از روزنامه نگاران .  همان روزنامه نگارها که پا دراز تر از گلیم خود گذاشته و طرح پرسش کرده بودند که آیا اگراوباما نیز همانند بوش ایران را محور شرارت می خواند ، صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران در بخش های  مهم خبری اقدام به انتشار سخنان شما نمی کرد تا به ملت ایران نشان دهد که آمریکا دشمن است و ادبیات دولت آمریکا نیز همواره ادبیات جنگ است؟   

آقای رییس جمهور!

 جمهوری اسلامی ایران و همان حاکمیتی که شما در سال گذشته برایشان پیام تبریک فرستاده اید امسال در حالی وارد سال جدید شده است که نزدیک به هفتاد شهروند معمولی توسط همین حاکمیت در خیابان های ایران چشم هایشان برای همیشه بسته شد.  تنها به این دلیل که آرام به خیابان آمده بودند و سراغ رای گمشده خود را  از حاکمیت گرفتند و پاسخ اما خون و خشونت بود. مقامات جمهوری اسلامی درحالی نوروز امسال را جشن می گیرند که نزدیک به  صدها تن از فعالان سیاسی ، دانشجویان، زنان و شهروندان معمولی یا در زندان نشسته اند و یا با قرار وثیقه های سنگین و مصادره پاسپورت  و اسناد ملکی شان در زندان بزرگتری به نام ایران اسیر و ممنوع الخروج اند، مقاماتی که شما در سال گذشته مهرورزانه به آنان نوروز را تبریک گفته اید و فرهنگ باستانی شان را پاس داشته اید در آخرین چهارشنبه امسال، یکی از همان سنت های باستانی را خرافه پرستی خوانده اند و و در راستای اجرا ی همین فتوا به جوانانی که برای پاسداشت مرسومات باستانی خود در خیابان  هلهله می کردند با وحشی گری حمله کرده اند. جرم جمعی رقصیدن بود و جرم جمعی دیگر شعار آزادی سر دادن و جرم جمعیت دیگر نیز شعار مرگ بر دیکتاتور را فریاد زدن. اگر نمی دانید منظور ملت معترض ایران از دیکتاتور کسیت بگذارید نشانی اش را خیلی ساده به شما بدهم، دیکتاتور همان کسی است که شما پیش از ایام انتخابات و درست در روزهای پایانی عمر دولت احمدی نژاد به او نامه فرستاده اید و ملت ایران نیز چراغ سبز شما برای باز شدن راه مذاکره را نیز در نامه دیده است آنگاه که برای اولین بار دریافت کننده این نامه را دیدیم که در سخنرانی اش هرگز از آمریکا به عنوان دشمن یاد نکرد. «دشمن» واژه ای نیست که از زبان دیکتاتورها بیافتند. دیکتاتور ها به این واژه نیاز دارند تا با خلق یک دشمن خیالی ملت خویش متحد و قدرت خویش محکم نگاه دارند اما نامه شما دشمن را از دهن دیکتاتور بیرون انداخت و بعد از انتخابات که مردم خود جوش و آرام و بی شمار به خیابان آمدند، شما دوباره در قاموس دیکتاتور به واژه دشمن ملقب شدید.  نوروز سال گذشته شما برای  چنین مقاماتی در جمهوری اسلامی ایران پیام تبریک فرستادید و ملت نیز بر شما خرده نگرفت. واضح است که امسال ملت ایران منتظر پیام تبریک دوباره شما به مقامات جمهوری اسلامی نیست اما مگر می شود نوروز یک  ملت صلح طلب را تنها  مختص یک حاکمیتی دانست که با ملت خودش هم سر جنگ دارد؟ 

آقای پریزیدنت!

دنیا صدای جنبش معترضان ایران را شنیده است، جهان رنگ سبز صلح ایران را بیشتر از رنگ سیاه و خاکستری حاکمیت دروغ ایران به خود دیده است، درست است که تک تک مخالفان و منتقدان و معترضان به حاکمیت ایران اجازه سفر به هیچ جای دنیا را ندارند، درست است که مردم خواهان تغییر در ایران همانند کره شمالی  در اسارت حاکمیت زور هستند، اما آنان که هر ساله اجازه سفر به دنیا و ایالات متحده را می یابند و شما آنها را در رسانه ها و محافل بین المللی می بینید که زندانی بودن ایرانیان و کشته شدن معترضان را انکار می کنند، آنها همه ایران نیستند.  دیگر کسی ایران را احمدی نژاد و یا رهبری حامی احمدی نژاد نمی داند. دیگر  جمهوری اسلامی  تنها نام ایران نیست جنبش سبز هم نام دیگر ایران است.. 

 می دانم نمی شود از کسی انتظار تبریک گفتن به یک ملت را داشت و  کسی را به خاطر تبریک نگفتن به دیگری بازخواست کرد، می دانم که اصول سیاست ورزی حکم می کند که دولت ها مستقیما با دولت ها سخن بگویند اما حالا که لابلای  معادلات پیچیده قدرت، پیام همه مدعیان حقوق بشر در هزار توی پرونده هسته ای ایران  به آسانی گم می شود بد نیست بدانید که از آن نوروز  تا این نوروز، از آن نخستین تبریک متفاوت شما به جمهوری اسلامی ایران، تا امروز هم جمهوریت در ایران مرده است، هم  ملتی در خیابان های این کشور به خشونت آمیزی ترین شکل ممکن مرده اند و بعد هم مرگ آنها توسط حاکمیت دروغ در ایران انکار شده است.  هیچ  نمی  دانم فردا که صبح شد و سال ایرانیان نو شد، شما دوباره زبان بریده و دست و پاشکسته به یک ملت دل شکسته می خواهید تبریک بگویید یا به  جمهوری اسلامی؟ چه فرقی می کند…چه عیدی ؟ چه تبریکی؟