انسداد روزافزون

نویسنده

po_morteza_kazemian_01.jpg

عمادالدیِن باقیِ حسب فرموده، به اویِن بر‌میِ‌گردد؛ احکام سه دانشجویِ مظلوم امیِرکبیِر، تایِیِد میِ‌شود؛ مراسم ‏بزرگداشت دکتر سحابیِ اجازه‌یِ برگزاریِ نمیِ‌یِابد؛ و اجرایِ حکم هادیِ قابل، عملیِاتیِ میِ‌شود؛ ایِن رویِدادها تنها ‏در همیِن دو هفته‌یِ پس از تعطیِلات به‌وقوع پیِوسته‌اند. آیِا میِ‌توان از چیِزیِ به‌ نام “انسداد روزافزون” فضایِ ‏سیِاسیِ در کشور سخن گفت؟ پاسخ نگارنده- متاسفانه- مثبت است…‏

به نظر میِ‌رسد که جامعه مدنیِ در سال 87 محدودیِت‌هایِ بیِشتریِ را نسبت به چند سال اخیِر تجربه خواهد کرد؛ ‏ایِن ادعا البته تنها از وقایِع تاسف‌باریِ که در ابتدایِ مطلب به آنها اشارتیِ رفت، نتیِجه‌گیِریِ نشده است. نه آن ‏رویِدادها، تمامیِ شواهد مایِند (آن‌چنان که موارد دیِگریِ چون تهدیِد جدیِ و جدیِد شیِریِن عبادیِ یِا برخیِ احضارها ‏و برخوردهایِ امنیِتیِ و انتظامیِ را هم میِ‌توان به آن افزود)؛ و نه در ایِن نوشتار در پیِ استقراء و نتیِجه‌گیِریِ ‏کلیِ از چند نمونه‌ هستیِم. اما واقعیِت ایِن است که موارد اشاره شده، بخشیِ از مستندات ادعا و تحلیِلیِ هستند که ‏تحلیِل ما از چشم‌انداز وضع جامعه مدنیِ را در ایِران87 مورد تایِیِد قرار میِ‌دهد.‏

سال جاریِ واجد محدودیِت‌ها و تهدیِدهایِ بیِش از پیِش علیِه جامعه مدنیِ خواهد بود؛ به دو علت اصلیِ: نخست، ‏روند رو به تزایِد فشارهایِ بیِن‌المللیِ پس از صدور قطعنامه‌یِ سوم- به هدایِت و مدیِریِت غرب، و به سرکردگیِ ‏ایِالات متحده- علیِه جمهوریِ اسلامیِ؛ و دیِگر، سیِر صعودیِ- و تقریِباًغیِرقابل کنترل- گرانیِ و تورم. دومیِن ‏عامل از علت نخست منفک نیِست؛ فشارهایِ سیِاسیِ و تحریِم‌ها و محدودیِت‌ها و تنبیِه‌هایِ اقتصادیِ علیِه رژیِم ‏سیِاسیِ حاکم بر ایِران، به‌گونه‌ایِ غیِرقابل انکار، اقتصاد ایِران را از خود متاثر خواهد کرد؛ و به بیِانیِ، سوء ‏مدیِریِت و سیِاست‌هایِ اقتصادیِ و مالیِ و پولیِ ناصحیِح دولت احمدیِ‌نژاد، با ایِن فشارها، تکمیِل خواهد شد.‏

حکومت برایِ اعمال اقتدار و هژمونیِ خویِش، ناگزیِر از افزایِش فشارها و سرکوب جامعه مدنیِ و دگراندیِشان و ‏مخالفان بالقوه و بالفعل، و نیِز اعمال محدودیِت هرچه فزون‌تر علیِه سازمان‌ها و نهادهایِ حقوق بشریِ، سرکوب ‏مطالبات صنفیِ و سندیِکایِیِ، و نیِز تحدیِد عرصه عمومیِ است؛ چرا که پشتوانه‌هایِ دموکراتیِک لازم برایِ ‏مقابله‌یِ نرم و معقول و مداراجویِانه‌یِ حکومت با ایِن خواست‌ها و اعتراض‌ها، وجود ندارد؛ نتایِج انتخابات مجلس ‏هشتم -به‌ویِژه در شهرهایِ بزرگ و اصلیِ کشور- مویِد ایِن مدعاست که بخش قابل توجهیِ از جمعیِت کشور، ‏به‌ویِژه در شهرهایِ بزرگ، با سکوت و قهر معنادار به رویِدادهایِ سیِاسیِ معطوف به بلوک قدرت، میِ‌نگرد و ‏خود را درگیِر خواست‌هایِ آن نمیِ‌کند.‏

اجمالاً، هرگونه اعتراض رسمیِ و جمعیِ، چنان‌چه برهم‌زننده‌یِ حوزه‌یِ اقتدار حکومت ارزیِابیِ شود، بدون ‏تعارف مورد برخورد قرار خواهد گرفت؛ برخورد هفته‌یِ پیِش نیِروهایِ انتظامیِ با کارگران معترضان یِک ‏کارخانه در حاشیِه‌یِ تهران -که صدایِ نمایِنده‌یِ مجلس هفتم را هم بلند کرد- یِک شاهد قابل اشاره است. بدیِهیِ ‏است در مواردیِ که اعتراض‌ها شکل خشن‌تریِ به خود بگیِرد و به شورش‌هایِ شهریِ شبیِه شود(مانند آنچه در ‏نیِمه‌یِ نخست دهه‌یِ 70 در بعضیِ شهرهایِ کشور شاهد بودیِم)، ایِن سرکوب‌ها شدیِدتر و خشن‌تر خواهد بود. ‏برخورد با افرادیِ که “اراذل و اوباش” خوانده شدند، از همیِن منظر، قابل ارزیِابیِ است؛ رویِدادیِ که حتیِ ‏به‌تصریِح برخیِ مقام‌هایِ انتظامیِ، “پیِشگیِرانه” بود.‏

‏ بایِد آرزو کرد که گرانیِ‌ و تورم به بلواهایِیِ هرج و مرج‌ گونه در حاشیِه‌یِ شهرها یِا مناطق پرجمعیِت و از جهت ‏اقتصادیِ ضعیِف یِا متوسط، منجر نشود؛ در غیِر ایِن صورت بایِد شاهد حوادث تلخیِ بود… ‏

از سویِ دیِگر، هرگونه تعامل “تهران” با غرب (اعم از تعمیِق چالش و افزایِش تخاصم، یِا کوشش برایِ مصالحه ‏و توافق) بدون حضور منتقدان و چشمان ناظر و پرسشگر جامعه مدنیِ، بیِشتر مطلوب هسته‌یِ اصلیِ ساخت قدرت ‏و جریِان مسلط در آن است. به‌ناچار، در پیِچ‌هایِ سرنوشت‌ساز برایِ کشور، و در سال جاریِ، به احتمال فراوان، ‏باز شاهد کوشش‌هایِیِ علیِه نهادهایِ مدنیِ و “حوزه‌یِ عمومیِ” -به‌تعبیِر هابرماسیِ- خواهیِم بود. چرا که منتقدان و ‏معترضان، یِا افراد و جریِان‌هایِیِ که آلترناتیِو محسوب میِ‌شوند و سخنیِ متفاوت بر زبان دارند، میِ‌توانند به ‏عنوان یِک “برهم زننده‌یِ بازیِ” ارزیِابیِ شوند. حداقل آن که تریِبون‌ها و امکان‌هایِ بالفعل آنان برایِ بیِان نقدها و ‏ابراز انتقادها، با مشکل و مانع جدیِ روبرو خواهد شد؛ نشریِات تعطیِل یِا توقیِف خواهند شد، جلسات اجازه‌یِ ‏برگزاریِ نمیِ‌یِابند، و احضارها و بازداشت‌ها تشدیِد خواهد شد.‏

افزون بر ایِنها، فراموش نکنیِم که امسال سالیِ مهم برایِ دولت احمدیِ‌نژاد -و نیِز رقبایِ انتخاباتیِ او- محسوب ‏میِ‌شود؛ نه احمدیِ‌نژاد مایِل است که در ماه‌هایِ مانده به انتخابات ریِاست‌جمهوریِ 1388 کارنامه‌اش ضعیِف و ‏برنامه‌هایِش شکست‌خورده ارزیِابیِ شوند؛ نه هسته‌یِ اصلیِ و اقتدارگرایِ بلوک قدرت -که حمایِت‌هایِ آشکار و ‏محسوسیِ از دولت داشته است- مایِل به واگذاریِ قدرت است؛ و نه منتقدان دولت احمدیِ‌نژاد میِ‌توانند از چنیِن ‏فرصتیِ (ناکامیِ او در تحقق ادعاهایِش) صرف‌نظر کنند. تنازعات قدرت، محیِط پرتنش‌تریِ را معنا خواهد کرد…‏

‏ آنچه که آمد، جملگیِ، میِ‌تواند -متاسفانه- به مفهوم افزایِش تضیِیِقات و محدودیِت‌ها علیِه منتقدان و مخالفان و ‏معترضان باشد، و انسداد فضایِ سیِاسیِ و فرهنگیِ و اجتماعیِ را برایِ اقتدارگرایِان مسلط در ساخت قدرت، بیِش ‏از پیِش در دستور کار قرار دهد و ضروریِ جلوه‌گر سازد.‏