یک جان در گرو ننوشتن و حرف نزدن

فرشته قاضی
فرشته قاضی

» خانواده مهدی خزعلی در مصاحبه با روز:

خانواده، مهدی خزعلی در مصاحبه با “روز” اعلام کردند این فعال سیاسی حاضر به شکستن اعتصاب غذای خود نیست و بر ادامه اعتصاب غذایش تا شهادت مصمم است.

آنها با ابراز نگرانی از وضعیت آقای خزعلی گفتند که او سی و چهارمین روز اعتصاب غذایش را در حالی پشت سر میگذارد که خانواده اش از روز سه شنبه هیچ خبری از وضعیت او ندارند.

مهدی خزعلی، وبلاگ نویس و فعال سیاسی، 19 دی ماه در حالی بازداشت شد که به گفته خانواده اش به شدت مورد ضرب و شتم قرار گرفته به طوریکه دست و دو دندانش شکسته و با همان وضعیت او را به بازپرسی و سپس زندان اوین منتقل کرده اند.

او از زمان بازداشت دست به اعتصاب غذا زده و فرزندش به “روز” میگوید که پدرش حاضر به شکستن اعتصاب غذای خود نیست.

پسر آقای خزعلی تاکید میکند که جان پدرش در خطر است و او در صورتی نجات پیدا میکند که آزاد شود در غیر این صورت تا مرز شهادت میرود.

پیش از این سید محمد خاتمی، محمد نوری زاد، همسران سرداران شهید جنگ باکری و همت و خانواده های زندانیان سیاسی از آقای خزعلی خواسته بودند اعتصاب غذایش را بشکند. اما او در پاسخ به درخواست محمد نوری زاد و همسران شهید باکری و همت اعلام کرده بود “دوستان عزیز به جای اینکه از من بخواهید تا اعتصاب را بشکنم، از آنان بخواهید به این حبس های غیرقانونی پایان دهند. من تا شهادت ایستاده ام و اگر خداوند منان مرا در جمع شهیدان پذیرفت، سلام شما را به همت و باکری خواهم رساند”.

آقای خزعلی که فرزند آیت الله خزعلی، از اعضای خبرگان رهبری است اخیرا از سوی قاضی پیرعباسی به 14 سال حبس تعزیری و 25 سال تبعید محکوم شده.

گفتگوی “روز” درباره وضعیت مهدی خزعلی با پسر او را در ذیل بخوانید.

 

آقای خزعلی با توجه به اخباری که درباره اعتصاب غذای پدرتان منتشر می شود نگرانی ها از وضعیت او بالا گرفته شما و خانواده تان چه خبری از وضعیت پدرتان دارید؟

من روز دوشنبه پدرم را ملاقات کردم خیلی لاغر و و ضعیف شده بود و به شدت فشارخونش پایین بود به طوریکه می گفتند باید به بیمارستان منتقل شود. یک روز بعد یعنی سه شنبه هم که پدرم را برای خواندن حکم و پرونده اش به دادگاه انقلاب منتقل کرده بودند مادرم او را در دادگاه دیده بود دیگر از آن تاریخ از او بی خبریم و به شدت نگران هستیم چون امروز که با شما صحبت میکنم روز سی و چهارم اعتصاب پدرم است.

 

گفتید دوشنبه ملاقات داشتید وضعیت پدرتان در این ملاقات چگونه بود و آیا درباره اعتصاب غذای او و درخواست هایی که برای شکستن اعتصابش از سوی شخصیت های مختلف شده با او صحبت کردید؟

بله روز دوشنبه بعد از دو هفته با نامه ای که قاضی داده بود توانستم با پدرم به صورت حضوری ملاقات کنم وضعیت اش اصلا خوب نبود و همین ما را بیشتر نگران کرده. نامه همسران شهید همت و شهید باکری و همین طور درخواست آقای نوری زاد را به او گفتم اما از باقی درخواست ها همچون درخواست آقای خاتمی و خانواده های زندانیان سیاسی و.. بی خبر است چون بعد از ملاقات بوده. صحبت کردیم و خواهش کردم که اعتصابش را بشکند و گفتم که اعتصاب شما نگرانی ما را بیشتر میکند اما خب قبول نکرد و تاکید کرد که تا شهادت میرود و اعتصابش را نخواهد شکست.

 

آیا درخواست خاصی در پشت این اعتصاب است؟ یعنی آقای خزعلی در اعتراض به چه چیزی دست به اعتصاب زده و چه درخواستی دارد؟

پدرم در اعتراض به بازداشت غیر قانونی و نحوه بازداشت اش دست به اعتصاب غذا زده است. حکم بازداشت موقت فعلی پدرم همان اتهام هایی است که به خاطر آنها در پرونده ای دیگر محکوم شده و حکم هم صادر کرده اند. به بازپرس پرونده هم اعتراض کرده و گفته اتهاماتی که اکنون به استناد آنها مرا بازداشت موقت کرده اید همان اتهاماتی است که رد پرونده های دیگر بدانها پاسخ گفته ام و اکنون حکم هم صادر شده. اساسا فلسفه بازداشت موقت این است که نیاز به تحقیقات از متهم باشد یا بیم تبانی یا بیم از فرار متهم یا از بین بردن جرم باشد. پدر من که جرمش نوشتن است و نوشته هایش همه جا اسن. همه هم میدانند که اهل فرار نیست دوبی هم که رفته بود وقتی از وزارت اطلاعات با من تماس گرفته و پدرم را احضار کردند با اولین تماس به ایران بازگشت. هر موقع احضارش کرده اند هر جایی از دادگاه انقلاب تا وزارت اطلاعات و… با اولین تماس رفته و بیم از فرار و تبانی و… هم در مورد او وجود ندارد. لذا بازداشت موقت اش کاملا غیر قانونی است و در اعتراض به این مساله دست به اعتصاب غذا زده است.

 

گفتید اتهاماتی که اکنون مبنای بازداشت مجدد پدرتان شده همان اتهاماتی است که به خاطر انها برای پدرتان در پرونده ای دیگر حکم صادر شده با این اوصاف ایا اطلاع دارید در بازجویی ها چه تحقیقاتی از پدرتان می شود؟

اصلا بازجویی صورت نمیگیرد. 25 روز اول که در 209 بود و بعد که به 350 منتقل شد تاکنون بازجویی نداشته او را با آن وضعیت بازداشت کرده و بردند و یکبار هم بازجویی نداشته است به طوریکه خودش معرتض بود و می پرسید بازجوی من کجاست بگویید بیاید دلمان برایش تنگ شده است. بازپرس پرونده، آقای منصوری هم که حکم بازداشت موقت پدرم را صادر کرده وقتی ما برای پی گیری رفتیم به ما گفت این پرونده هیچ تحقیقاتی لازم ندارد و همان روز اول بازداشت پرونده را به دادگاه انقلاب فرستاده ام و جرم مشخص است و تحقیقاتی در کار نیست و….

 

آقای خزعلی خواسته پدرتان چیست؟ در چه صورتی به اعتصابش پایان میدهد؟

خواسته اش آزادی است و تنها آزادی. ما مطمئن هستیم که اعتصابش را نخواهد شکست مگر اینکه او را ازاد کنند و امیدواریم تا دیر نشده گوش شنوایی باشد. چون پدرم از همان اول گفت تا شهادت میرود و ثابت هم کرده که اعتصابش را نخواهد شکست. به هر حال توکلمان به خداست و جز این نمیدانیم چه باید بکنیم.

اخیر حکمی برای پدرتان صادر شده آیا او از این حکم خبر دارد؟ موضع اش در قبال این حکم چه بوده؟

در ملاقاتی که با او داشتم گفت که چنین حکمی برای او قابل هضم نبوده و قابل هضم نیست که رو چه حسابی چنین حکمی صادر کرده اند. هر اتهامی که به پدر نسبت داده اند اشد مجازات را برای آن اتهام صادر کرده اند. مثلا برای اتهاماتی چون توهین یا تبلیغ ی اجتماع و تبانی اشد مجازات در نظر گرفته شده. در آخر هم نوشته اند که برای تنبیه پدرم و چون او جرم را تکرار کرده باید محکومیت اش را در تبعید در برازجان بگذراند و برای تنبیه ده سال بعد از محکومیت هم باید در تبعید باشد.

 

در خبرها امده بود که پدرتان را با دست گچ گرفته به بند 350 منتقل کرده اند. قضیه چه بوده ایا این دست گچ گرفته به ضرب و شتم در هنگام بازداشت مربوط می شود؟

بله. بعد از 25 روز اعتصاب غذا پدرم را به بند 350 منتقل کرده اند و دستش هم هنگام بازداشت شکسته اند. پدرم با وتور در حال رفتن به فروشگاه کتابش در نزدیکی دانشگاه تهران بود سر کوچه که کمی سرعتش را کم میکند تا داخل کوچه بپیچد ماموران اطلاعات می ریزند و او را از روی موتور به زمین پرت میکنند. پدرم خودش میگفت که شیرجه زدند روی من و مرا روی زمین انداختند وخودشان هم افتادند روی من و دستم شکست. خود من با اختلاف چند دقیقه رسیدم همان جا و دیدم که دهن پدرم خونی است، لب هایش ورم کرده و دندان هایش شکسته بود. دستش ورم کرده بود و نمی توانست تکان دهد. پایش هم خونی بود. با همان وضعیت هم او را بیش بازپرس بردند و تفهیم اتهام کرده و به زندان منتقل کردند. موقعی که میخواستند به زندان ببرند خود من دیدم که توی ماشین دو نفر کنارش نشسته اند یکی از انها دست شکسته پدرم را فشار میداد و دهان پدرم را گرفته بود که فریاد نکشد اما او یکباره فریادی زد و من هم اعتراض کردم همان موقع رفتیم و شکایت کردیم و خواستار این شدیم که پدرم را ببرند پزشکی قانونی. قاض یهم دستور داد اما ماموران اطلاعات نگذاشتند و گفته بودند خودش تمایلی ندارد به پزشکی قانونی برود. گفتیم چطور امکان دارد کسی که خود شکایت کرده حاضر نشود برود پزشکی قانونی و مدرک بگیرد اما نگذاشتند. بعد هم که در زندان خونریزی معده کرد قرص هایش را نمیدادند و او را بهداری نمی بردند و.. رفتیم شکایت کردیم و بعد از ان کمی بهتر شد رفتارها با پدرم. الان هم که دیگر گچ دستش را باز کرده اند و توی باند است و دیگر اثرات ضرب و شتم دارد کم کم از بین میرود.

 

آقای خزعلی چرا با پدر شما چنین رفتاری میکنند؟ از نحوه بازداشت و ضرب و شتم گرفته تا بازداشت بدون هیچ گونه بازجویی و بر مبنای اتهاماتی که حکم برای آن صادر کرده اند؟ از پدر شما چه میخواهند؟

نمیدانم ما فکر میکردیم با ما خوب رفتار کنند اما دیدیم که بدترین رفتارها را با ما دارند. از نحوه دستگیری که فکر میکنم کسی را اینطور این مدت بازداشت کرده باشند که یکباره حمله کنند و از روی موتوری که در حال حرکت است زمین بیندازند و…. باید از خودشان بپرسید چرا چنین میکنند من فکر میکنم در اصل فلسفه این برخوردها این است که پدرم ننویسد بیرون نباشد و ننویسد و حرف نزند. از طرفی ان مامور اطلاعات که دست شکسته پدرم را فشار میداد تصور میکنم از پدرم کینه دارد چون او همان کسی است که دفعه پیش موقع بازداشت پدرم را ضرب و شتم کرده بود و پدرم از او شکایت کرده بود. بیش از این واقعا نمیدانم.

 

اکنون با وضعیتی که پیش امده چه درخواستی شما و خانواده تان دارید؟

ما فقط نگرانیم جان پدرم در خطر است و نمیدانیم چه باید بکنیم ما فقط خواستار ازادی پدرم هستیم و مطمئن هستیم در غیر این صورت اعتصابش را نخواهد شکست. حکمی هم که برای او صادر شده غیر عادلانه است و در عین حال هنوز قطعی نشده و حکم دادگاه بدوی است و پدرم باید ازاد شود.