معمم ها و پاسداران در رقابت

نویسنده

‏‏

مبارزات برای انتخابات مجلس ایران14 مارس که خوبی ظهور یک نیروی جدید سیاسی و در عین حال اصولگرا را نشان می ‏دهد: رزمندگان سابقی که امروز بر صحنه سیاست ایران تسلط یافته اند. ‏

با نزدیک شدن انتخابات 14 مارس هیچ چیز در تهران تغییر نکرده. علی اشراقی، نوه آیت الله خمینی، اخیراً اعلام کرد که از ‏شرکت در انتخابات منصرف شده است. صلاحیت او ابتدا رد شد و در نهایت توسط شورای نگهبان مورد تأیید قرار گرفت. پسر ‏دایی او، حسن خمینی، دیگر وارث بنیانگذار جمهوری اسلامی، مدتهاست با شیوه رد یا تأیید صلاحیت و شرکت نظامیان در سیاست ‏به مخالفت برخاسته است.‏

حسن خمینی و علی اشراقی انگشت خود را به سوی گروه جدیدی از سردمداران نشانه می روند که به مانند رییس جمهور احمدی ‏نژاد از میان شخصیت های سپاه پاسداران، ارتش ایدئولوژیک حکومت، برخاسته اند. در این رابطه، حتی برخی از اصلاح طلبان ‏از محکوم کردن آنان در ایجاد کودتا علیه حکومت فروگذار نمی کنند. ‏

این مبارزات که یک هفته قبل از انتخابات به اوج خود رسیده، در حقیقت نشان از خطوط جدیدی از فراکسیون در نزد نظام سیاسی ‏ایران دارد. کشمکش میان محافظه کاران و اصلاح طلبان که در زمان ریاست جمهوری خاتمی قدرت را در دست داشتند دیگر به ‏مانند سابق مشاهده نمی شود.‏

نزدیک به 30 سال پس از به قدرت رسیدن مذهبی ها در ایران، از این پس شاهد رقابت میان عمامه داران و سپاهیانی که خشونت ‏اساس کارشان است هستیم. به بیان دیگر، مبارزه ای که بین جناح پیر مذهبی و رزمندگان سابق جنگ ایران و عراق شکل گرفته ‏است.‏

برنارد هورکاد، محقق فرانسوی مرکز ملی تحقیقات فرانسه و متخصص در امور ایران، در این زمینه می گوید: “این یک نوسازی ‏منطقی برای نسل های جدید سیاسی است.” او در ادامه می افزاید: “سپاهیان زمانی که بسیار جوان بودند برای دفاع از وطن خود به ‏جبهه ها رفتند. در آن زمان، مذهبی ها قدرت اقتصادی و سیاسی را در دست داشتند. آنها امروز حدود 50 سال سن دارند و مهندس ‏یا جغرافیدان هستند. اکنون می خواهند جزو تصمیم گیرندگان باشند و هدفشان پست های کلیدی است.” ‏

برنادر هورکاد همچنین می افزاید: “پس نمی توان گفت که با یک نظامی سازی روبرو هستیم، بلکه این خواستی است که در نظر ‏دارد قدرت قبضه شده توسط مذهبی ها را پس گیرد.” ظهور آنها روی صحنه سیاسی به تدریج صورت گرفته: ابتدا در انتخابات ‏شورای شهر سال 2003، سپس در انتخابات مجلس سال 2004 و پس از آن، در انتخابات ریاست جمهوری سال 2005.‏

‎ ‎رأی استان ها‏‎ ‎

عدم تأیید صلاحیت اصلاح طلبان در انتخابات 2008 مجلس که توسط کمیسیون های وابسته به وزارت کشور مورد نظارت قرار ‏می گیرد فاکتوری است که بی شک باید آن را به حساب آورد و این در حالی است که مواضع وزارت کشور نیز به مواضع احمدی ‏نژاد بسیار نزدیک است. در سال جاری، با توجه به اعداد و ارقام رسمی که از سوی شورای نگهبان صادر شده [نهادی که اکثریت ‏آن را محافظه کاران تشکیل می دهند و وظیفه رد یا تأیید صلاحیت ها را برعهده دارد]، صلاحیت 4500 نامزد برای انتخابات 14 ‏مارس مورد تأیید قرار گرفته و 2200 نفر رد صلاحیت شده اند. در میان رد صلاحیت شدگان، تعداد زیادی اصلاح طلب به چشم ‏می خورند که طبیعتاً نخواهند توانست برای به دست آوردن کرسی های مجلس به رقابت بپردازند. براساس نتیجه گیری های انجام ‏شده توسط اصلاح طلبان، که از سوی فرانس پرس نیز انتشار یافته، آنها تنها برای 111 کرسی از 290 کرسی مجلس به رقابت ‏خواهند پرداخت.‏

عدم شرکت طرفداران خاتمی در انتخابات قبلی، به ویژه زنان و جوانانی که از روند کند اصلاحات مأیوس شده بودند، راه را برای ‏سپاهیان سابق هموار نمود. به گفته فریبا عادل خواه، محقق مؤسسه مطالعات سیاسی پاریس، رأی مردمی در استان ها بیشتر به ‏‏”پروژه های قابل بهره برداری در چارچوب گسترش های اقتصادی” اختصاص دارد و چنین پروژه هایی بیشتر از سوی عوامل ‏جدید سیاسی اعلام شده تا از سوی اصلاح طلبان. او می گوید: “امروز بازده و تخصص گرایی فاکتورهای مهمی محسوب می ‏شوند. رأی استان ها بر تئوری های سیاسی-مذهبی استوار نیست، بلکه به پروژه های ملموس و قابل رؤیت اختصاص دارد.“‏

و این دقیقاً همان چیزی است که به نظر می رسد سپاهیان سابق به خوبی درک کرده اند؛ سپاهیانی که به گفته برنارد هورکاد، ایده ‏های یک شکل و یکنواختی ندارند. او در این خصوص می گوید: “دو جناح کاملاً مشخص را باید از هم تمیز کرد. این دو جناح از ‏سوی دو شخصیت سیاسی رقیب هدایت می شوند. از یک طرف، شخصیتی مانند احمدی نژاد را می بینیم که طرفدار ایدئولوژی ‏اسلامی و تحریک در صحنه بین المللی است و از سوی دیگر اشخاصی مانند محمد باقر قالیباف، شهردار تهران، یا علی لاریجانی، ‏رییس سابق شورای عالی امنیت ملی را می توان یافت که اسلام و ملی گرایی در نظرشان دارای اهمیت ویژه ای هستند. گروه دوم ‏معتقدند که این ارزش ها را باید براساس شیوه خاصی از جهانی سازی به تحقق رساند، به گونه ای که بتوان از انزوای ایران نیز ‏جلوگیری کرد. در اینجاست که می توان رقابت جدید برای به دست گرفتن قدرت را به خوبی مشاهده کرد.“‏

منبع: فیگارو، 6 مارس ‏

مترجم: علی جواهری