مصباح‌یزدی متهم به دروغ‌گویی شد

نویسنده
جلال یعقوبی

» جنگ آشکار و پنهان هاشمی رفسنجانی

گویا کشمکش هاشمی‌رفسنجانی و مخالفانش نقطه پایانی ندارد. او که با در اختیار گرفتن دولت توسط متحدانش; بخشی از قدرت از دست رفته را بازسازی کرده، اکنون در حال وارد شدن به چالشی جدی در ماه‌های آینده است تا بتواند ساختار مجلس شورا و حتی‌الامکان مجلس خبرگان را نیز دچار تغییر کند؛ برنامه ای که خشم رقیبان سیاسی او را بر انگیخته است. البته به نظر می‌رسد جدال اصلی متحدان هاشمی‌رفسنجانی در زمینه تعیین رهبری آینده خواهد بود. در واقع همه این کشمکش‌ها، برای آماده شدن در روز سرنوشت‌ساز است.

در همین راستا دیروز بار دیگر کنایه هاشمی‌رفسنجانی به مصباح‌یزدی و هواداران او منتشر شد که گفته: “کسانی که بویی از انقلاب نبرده بودند و مبارزه را به دلیل سختی‌های آن حرام می‌دانستند، امروز مدعی‌اند و وقتی از آنان می‌پرسند که چرا از مبارزه بریدید و آن را حرام می‌دانستید؟ و یا چرا به دعوت بازگشت به مبارزه، پاسخ منفی دادید؟ به دروغ توجیه می‌کنند برای همکاری با منافقین دعوت شده بودیم، در‌حالی‌که در آن سال‌ها، سازمان منافقین اصلا شکل نگرفته بود و آنها فقط درصدد توجیه عافیت‌طلبی خود هستند غافل از اینکه مردم، هوشیارتر از تصورات آنها هستند.”

 او همزمان با این حمله تند به مصباح‌یزدی به تمجید از خامنه ای هم پرداخته و افزوده: “ایشان یکی از نزدیک‌ترین افراد به امام بود و یک انقلابی واقعی، وارسته و زاهد است و هنوز نیز بر عهد خویش با امام و شهدا استوار است.”

سخنان کم‌سابقه هاشمی‌رفسنجانی در واقع پاسخی است به اظهارات مصباح‌یزدی که پیش از این مدعی شده بود او پیش از پیروزی انقلاب، دعوت ‌رفسنجانی برای حمایت از سازمان مجاهدین خلق را رد کرده است.

همزمان روزنامه آرمان، نزدیک به هاشمی رفسنجانی هم گفتگویی با حجت‌الاسلام سید مهدی طباطبایی از اعضای جامعه روحانیت مبارز منتشر کرد که گفته: “آیت‌الله هاشمی بارها از اینکه تازه به‌دوران‌رسیده‌ها درباره انقلاب اظهارنظر می‌کنند تذکر داده است. برخی افراد در ۱۵خرداد ۴۲ به جای اینکه در خیابان‌ها و منبرها باشند و حضرت امام را همراهی کنند به ییلاق رفته بودند و تفریح می‌کردند. همین عده امروز آمده‌اند و به شخصیت‌های اصیل و انقلابی همچون آیت‌الله هاشمی که در آن موقع میدان‌دار حمایت از امام بود خرده می‌گیرند که چرا مواضعی اتخاذ می‌کنید که با مواضع انقلاب همخوانی ندارد. ما خودمان که همدیگر را می‌شناسیم و از گذشته یکدیگر اطلاع داریم. بنده خوب به خاطردارم چه کسانی در زمان مبارزات سخت انقلاب چه کار می‌کردند و چه مواضعی داشته‌اند. مردم هم همه را می‌شناسند و گذشته افراد را در وضعیت فعلی آنها تاثیرگذار می‌دانند.”

حملات صریح‌تر هاشمی رفسنجانی پس از آن مطرح می‌شود که در هفته‌های گذشته اظهارات کنایه‌آمیز هاشمی‌رفسنجانی درباره مصباح‌یزدی خبرساز شد. او گفته بود: “بعضی‌هایشان انقلابی بودند و وقتی سختگیری‌های حکومت [شاه] زیاد شد دیگر ادامه ندادند. بعضی‌ها هم اصلا آن موقع نبودند و در کوچه‌های روستایشان می‌گشتند، ولی الان آمده‌اند و انقلابی شده‌اند.”

 هواداران آیت‌الله مصباح‌یزدی از این سخنان آشفته شدند و اظهارات رفسنجانی را توهین به روستائیان قلمداد کردند.

اما با انتشار سخنان جدید هاشمی‌رفسنجانی به نظر می‌رسد که ماجرا به این زودی پایان نخواهد داشت. اواخر شهریور ماه گذشته نیز پایگاه رسمی هاشمی‌رفسنجانی با انتشار گزارشی از یکی از جلسات دیدار او نوشته بود: “خاطره تلخش امّا از روحانیت کم فروش است. نام شخصیتی را هم می برد در مصداقش– که البته من نمی نویسم!- ،شخصیتی که این روزها خیلی از اسلام و انقلاب می گوید. از امام می گوید. ولی در سال ۴۸ در اوج غربت امام گفت : من دیگر مبارزه نمی کنم. مبارزه حرام است!. می خواهم کار علمی و فرهنگی کنم. هاشمی می گوید از کم فروشی این آقا، کار بجایی رسید که رهبری ۱۰ سال –تا ابتدای انقلاب - با او قهر بودند. هاشمی می گوید اینها خون به دل امام کردند، شاید از همین روست که هاشمی عنوان علامه را فقط برای شخصیتی مثل آیت الله طباطبایی می برد و بس.”

سایت انتخاب نیز از قول هاشمی نوشته بود: “دو نفری، به اتفاق حضرت آیت‌الله خامنه‌ای- صبحانه رفتیم منزل آقای قدوسی. این آقا هم آنجا بود. نشستیم تا ظهر با او بحث کردیم تا قانعش کنیم. برای ادامه مبارزه. آخرش هم گفت من این مبارزه را حرام می‌دانم!، به جامعه مدرسین هم گفته‌ام، مبارزه با شاه حرام است! حضرت آیت‌الله خامنه‌ای از او پرسیدند: دلیلت چیه؟ آن آقا در جواب گفته بود: مبارزه‌ای که مجاهدین و چپی‌ها در آن باشند، حرام است! آقای خامنه‌ای هم به تلخی به او گفته بود: اگر اهل مبارزه نیستی، خب مبارزه نکن ولی لااقل مبارزه را با این حرفها خراب نکن! از کم فروشی این آقا، کار بجایی رسید که رهبری ۱۰ سال با او قهر بودند و از سال ۴۸ تا سال ۵۷ با آن آقا یک کلمه هم حرف نزد.”

پس از آن مصباح‌یزدی در صدد پاسخگویی آمد و بخشی از خاطرات خود را در منتشر کرد. در خاطرات مصباح یزدی آمده بود: “پیش از پیروزی انقلاب، مقام معظم رهبری و آقای هاشمی رفسنجانی توسط آقای قدوسی وقتی تعیین کردند که برای صبحانه به منزل ما تشریف می‌آورند. در آن جلسه صبحانه غیر از این دو بزرگوار، شخص دیگری نبود. آقای هاشمی عنان سخن را به دست گرفتند و از این‌جا شروع کردند که: ما سال‌ها با هم همکارهای فرهنگی و سیاسی داشتیم، اما مدتی است که تو کنار کشیدی و با ما نیستی. امروز ما یک جبهه ضد امپریالیسم تشکیل دادیم و همه کسانی که با امپریالیسم و استعمار مخالفند باید برای پیروزی در این جبهه مشارکت کنند. ایشان در سخن‌هایشان روی جبهه ضدامپریالیسم بسیار تأکید کردند. بنده به ایشان عرض کردم: آقای هاشمی! من طلبه‌ای هستم که دغدغه‌ام اسلام است. اگر این یک حرکت اسلامی است و بناست کاری برای اسلام شود، بنده هم هستم. حال، بنده در این جبهه ضد امپریالیسم باید چه کار کنم؟ ایشان گفتند: مسأله شریعتی و شهید جاوید و… را باید کنار گذاشت. حتی ما با مارکسیست‌ها باید اتحاد داشته باشیم! ما باید با تمام گروه‌هایی که ضد امپریالیسم هستند از مارکسیست‌ها، مجاهدین، طرفداران شریعتی تا طرفداران صالحی نجف‌آبادی و دیگران اتحاد داشته باشیم و مخالفت را کنار بگذاریم و فقط با امپریالیسم مبارزه کنیم! گفتم: مطرح کردن صالحی که دیگر معنا ندارد، ولی از من چه می‌خواهید و پیشنهادتان چیست؟ گفتند: بیا و با مجاهدین همکاری کن! گفتم: من آن‌ها را نمی‌شناسم. چیزهایی درباره آن‌ها شنیده‌ام، اما تا آن‌‌ها را نشناسم همکاری نمی‌کنم.”

پاسخ جدید هاشمی‌رفسنجانی به این معنی است که دیدار او با مصباح‌یزدی پیش از بهمن سال ۱۳۵۰ و علنی شدن فعالیت سازمان مجاهدین خلق است. در واقع اینبار مصباح‌یزدی متهم است که حاضر به همراهی با آیت‌الله خمینی نبوده است.