بحران ایران و نگرانی های هسته ای

نویسنده

» مقاله تایم درباره معضل خاورمیانه

جو کلین

اکبر هاشمی رفسنجانی رئیس جمهور سابق ایران در جریان نمازجمعه 26 تیر در دانشگاه تهران گفت: «همه ما صدمه دیده ایم. امروز ما بیش از هر زمان دیگری به اتحاد نیاز داریم.» این نماز جمعه درحالیکه به طور عمدی مانند بسیاری گفتارهای ایرانی چند پهلو بود، اهمیت حیاتی داشت.

 بعضی ها تصور کردند سخنان رفسنجانی یک تهدید مستقیم علیه رژیم علی خامنه ای است. او خواستار آزادی زندانیان سیاسی و پایان یافتن خشونت ها علیه معترضان و برقراری مجدد آزادی بیان شد. از سوی دیگر، برخی دیگر نیز بر این عقیده بودند که سخنان وی با هماهنگی رهبر عالی ایران صورت گرفته و در جهت تلاش برای  ایجاد پلی میان مخالفان ورژیم بیان شده است. اما از نظر من، این سخنان یادآور مراسم نماز جمعه صریح تری بود که در دسامبر سال 2001 توسط رفسنجانی اقامه شد و او در آن، از لزوم در اختیارداشتن یک «بمب اسلامی» سخن گفته بود.

سیاست خارجی معروف باراک اوباما در همایش های انتخاباتی، بر مبنای آغاز گفتگو با ایران استوار بود. در آن زمان این رویکرد با مخالفت جان مک کین و هیلاری کلینتون روبرو شده بود. اوباما برای پافشاری بر این رویکرد، دلیل خاص خود را داشت: اینکه این یک ایده خوب است. اما نحوه پیشبرد این رویکرد با توجه به افتضاح انتخاباتی ایران، می تواند مهمترین تصمیم سیاست خارجه وی در کل دوران ریاست جمهوری اش محسوب شود. همانطور که کلینتون کمی پیش از سخنرانی رفسنجانی در جلسه خود با کمیسیون روابط خارجی مجلس آمریکا اعلام کرد، دولت اوباما از تمایل به گفتکو منحرف نشده است. با این حال، لحن و رفتار دولت تغییر کرده است.    

مقامات دولت پیش از انتخابات خرداد ماه تهران از پیگیری گفتگوهای «فراگیر» با ایران سخن می گفتند. آنها معتقد بودند ایران تنها به شرطی حاضر به گفتگو درباره برنامه هسته ای خود می شود که در گفتگوها، نقش یک بازیگر اصلی و طرف صحبت مهم در مسائل منطقه ای نظیر عراق و افغانستان برایش درنظر گرفته شود. مسائلی وجود داشت که خصوصاً مانند افغانستان، جا برای همکاری در مورد آنها به چشم می خورد. هرچند ایرانی ها تمایل اندکی برای برقراری چنین گفتگوهائی از خود نشان می دادند، اما به نظر می آمد پس از انتخابات، گشایشی در این مورد بوجود بیاید. البته ایرانی های اصلاح طلبی نیز که من با آنها صحبت کرده بودم، خواهان دریافت امتیازاتی از آمریکا پیش از آغاز مذاکرات شده بودند.   

واضح است که در شرایط فعلی، درنظر گرفتن هرگونه امتیازی دور از ذهن به نظر می رسد. درواقع شما دیگر نمی شنوید هیچکدام از مقامات دولت آمریکا از مذاکرات «فراگیر» صحبت کنند. تمام تمرکز بر روی مسأله هسته ای قرار گرفته است. رئیس جمهور آمریکا در نشست جی 8 گفت: «ما در مورد مسأله اشاعه هسته ای در ایران، با چالش بزرگی روبرو هستیم. ما از خطر اشاعه حاصل از برنامه هسته ای ایران، به شدت نگران هستیم.» اوباما از «مسیری» به سوی صلح با ایران از طریق گفتگوهای ژنو سخن گفت که نسبت به گفتگوهای جامع، پهنۀ باریکتری را دربرمی گیرد. وی ماه سپتامبر را به عنوان ضرب الاجل برای دریافت پاسخ ایران تعیین کرد و پس از آن، نوبت به تلاش های جدید برای اعمال تحریم های اقتصادی خواهد رسید. این تقریباً همان نقطه ای است که هنگام خداحافظی جورج بوش، در آن قرار داشتیم.

تأکید بر مسأله هسته ای، گنگ و نامتعارف است. ایران تحت پیمان عدم اشاعه، مجاز به غنی سازی اورانیم برای اهداف صلح جویانه است. آخرین برآوردهای سازمان امنیتی ملی آمریکا نیز اعلام کرده ایران فاقد برنامه تسلیحات هسته ای است، اما زمانی این برنامه را در اختیار داشته و می تواند به سادگی و در هر زمانی، نظامی گری هسته ای را دوباره از سر بگیرد. بگذارید بدترین حالت را درنظر بگیریم: فرض کنیم ایران بر روی تولید یک بمب کار می کند و ظرف چندسال اولین بمب را تولید می کند. تنها بنیامین نتانیاهو و نومحافظه کارانی که وی موفق به متقاعد کردن شان شده، فکر می کنند، شاید هم تظاهر به این طرز فکر می کنند، که ایران از این توان برای حمله متقابل استفاده خواهد کرد. در مقابل، اکثر ناظران فکر می کنند ایران از تسلیحاتش به عنوان یک عامل بازدارنده استفاده خواهد کرد. حتی رفسنجانی هم که در نماز جمعه چندسال پیش از «بمب اسلامی» سخن گفته بود، آنرا در خدمت ایجاد «توازن» در منطقه فرض کرده بود. باید مطمئن بود که بمب ایرانی، ایدۀ خوبی نیست. ممکن است در خاورمیانه و در میان رقیبان سنی ایران در عربستان سعودی و مصر یک مسابقه هسته ای به راه بیاندازد. البته این یک حادثه جبران ناپذیر نیست، مگرآنکه اوباما تصمیم بگیرد با ابزار نظامی از وقوع آن پیشگیری کند. در هرصورت، سؤال این است که آیا رئیس جمهور می خواهد خود را در چنین وضعیت سختی قرار دهد؟ آیا می خواهد با احتمال جنگ با ایران مواجه شود و یا اینکه به احتمال بیشتر درصدد تغییر موضع «ایران بدون بمب» بر می آید؟

شاید یک رویکرد عاقلانه تر این باشد که برای مدتی عقب بنشینیم. یک محقق ایرانی اخیراً گفته است: «روی خود را برگردانید و سوت بزنید.» از روند تحریم های هسته ای غافل نشوید اما آنرا تحمیل هم نکنید. مذاکرات را هم پیگیری نکنید. اجازه بدهید دولت نامشروع ایران به دنبال ما راه بیفتد تا به این وسیله، برای خود در داخل و خارج اعتباری دست و پا کند. سپس اطمینان حاصل کنید منافع رژیم ایران تنها در تظاهر و  نمایش دادن خلاصه نمی شود. از اینها گذشته، ایران ترسناک ترین تهدید هسته ای پیش روی ما نیست. بلکه دومین کشور پس از پاکستان خواهد بود.

بروس رایدل، کسی که مسؤول بازنگری سیاست دولت اوباما در افغانستان و پاکستان است، در آخرین برآوردهای ملی آمریکا اعلام کرده که خطر واقعی، در کودتای تحت رهبری طالبان و عناصر وابسته به آنها در ارتش پاکستان نهفته است.  پاکستان دست کم دارای 60 بمب هسته ای است. شانس اینکه همراهان القاعده به این تسلیحات دست پیدا کنند، مسأله مهم در افغانستان و پاکستان است. این خطر مهمتر از هر چیز دیگری است که در حال حاضر در ایران رخ می دهد.

 

منبع: تایم- 23 ژوئیه 2009