دیوید اگناتیوس
روی کارت معرفی حسین شریعتمداری در روزنامه کیهان نوشته شده است “ نماینده رهبر”. با گوش دادن به نظرات او در مورد سیاست های انقلابی ایران، متوجه خواهید شد که رسیدن به توافقنامه اتمی تا چه اندازه دشوار بوده است.
شریعتمداری خیلی صریح می گوید که او به سازش با غرب اعتقادی ندارد. او در سرمقاله کیهان نوشت: “هویت هر دو طرف در این مناقشه دخیل است. این اتقاق به همین سادگی نیافتاده است. ساختاری دارد. مشکل زمانی حل می شود که یکی از دو طرف هویت خود را از دست بدهد.”
سردبیر کیهان از صدای قدرتمندش برای مقاومت دربرابر گفتگوی حسن روحانی و جواد ظریف و توافقی که به آن رسیدند استفاده می کند. او می گوید که ایران نباید توافق اتمی را که بموجب آن برنامه غنی سازی تا شش ماه به تاخیر می افتد امضا می کرد.او می گوید ظریف زمانی که گفت در این توافقتامه حقوق ایران رعایت شده، روحانی و رهبر را فریب داده است. او گفت: “این آقا راست نگفت”.
آیا تندرو هایی مانند شریعتمداری و فرمانده سپاه خواهند توانست توافق را به بن بست بکشانند؟ یک بانکدار ایرانی به من گفت: “ظریف حمایت نود درصد مردم را برای توافق و برداشته شدن تحریم هایی که ایران را منزوی کرده بود، دارد”. اما تصویری که شریعتمداری از فرمانده سپاه می دهد، چیز دیگری است.
قدرت سپاه پاسداران بسیار زیاد است. روحانی در یک مصاحبه در نیویورک گفت فکر می کند که سازمان های امنیتی سپاه باید قدرت کمتری در ایران داشته باشند. اما زمانی که از او در مورد انتقاد های شریعتمداری پرسیدم او آن را تبلیغ انتخاباتی نامید.
تهران امروز شهری است بین پیونگ یانگ و لس آنجلس. این شهر پر است از آدم های شیک پوش و معاشرتی. شعار سال ۱۹۷۹ در میان دیوار ها رنگ می بازد.اما ریشه های تندروی همچنان وجود دارد. شریعتمداری از نقاشی دیواری بزرگی در خیابان کریم خان زند حرف می زند که تصویر آیت الله خمینی است با این نوشته : “ما پرچمی را که تو بر افراشتی، زمین نمی گذاریم.”
شریعتمداری می گوید که گفتگوهای بین الملی کشمکش داخلی بر سر هویت است. مردم شاهد جنگ لفظی ظریف و منتقدش سردار محمد علی جعفری فرمانده سپاه هستند. رهبر ایران شاید اجازه داده است که این گفتگو ها در بالاترین سطح ادامه پیدا کند تا میانه رو ها را که با تندرو ها در نبرد هستند، بترساند. اما این یک نمایش نیست: شما می توانید به تنشی که در گفتگو های عادی دیده می شد پی ببرید.
مردم بعد از هشت سال تنشی که رئیس جمهور قبلی ایران، محمود احمدی نژاد برایشان به ارمغان آورده بود، خسته اند و از روحانی حمایت می کنند. به نظر می رسداحمدی نژاد توانسته بود غرب را با اظهارات ضد اسرائیلی اش شوکه کند اما در نظر بسیاری از ایرانیان او مایه آبروریزی است. خاطرات نیمی از مردم از احمدی نژاد یادآور وضعیت بد اقتصادی و فساد است.
روحانی با ۵۱ درصد آرا رییس جمهور شد و اگر بار دیگر کاندیدا شود درصد بالاتری رای می آورد. سعید لیلاز، روزنامه نگار اقتصادی شناخته شده در مصاحبه ای گفت که ما بدون قید و شرط از روحانی حمایت می کنیم. اما چیزی در مورد دلایل این قاطعیت نگفت. لیلاز در مورد رهبر، نظری را گفت که از دیگران هم شنیده بودم. اینکه خامنه ای از روحانی حمایت می کند زیرا در غیر اینصورت حکومت سقوط خواهد کرد.
فرار عمومی از این تیرگی که در ایران است را در همه چیز می توان دید. یک ایرانی به من گفت تازگی ها مد شده است که همه به سلیمانیه در کردستان عراق می روند و صد دلار می دهند تا به کنسرت خوانندگان ایرانی بروند که در ایران اجازه خواندن ندارند. رفتن به ترکیه و دوبی آنقدر گران شده است که ایرانی ها قادر به پرداخت هزینه سفر نیستند به همین دلیل با پرواز های ارزان به ارمنستان و گرجستان می روند.
شریعتمداری فکر می کند وسوسه غرب، سمی است. او حتی به تماس تلفنی اوباما و روحانی نیز مشکوک است و آن را تلاشی برای تحقیر ایران می داند. از او پرسیدم که آیا روحانی را باید اعدام کرد. در جواب لبخند زد و گفت: “ما به ادب معتقدیم.”
منبع: واشنگتن پست، ۱۷ دسامبر