اگر این مسئله واقعیت داشته باشد که مراسم سی و یکمین سالگرد 22 بهمن برای دولت رئیس جمهوری که انتخاب مجددش در ژوئن 2009 با اعتراض مواجه شد، و نیز برای مخالفان او که هشت ماه است با فریادهایشان چرخش حاکمیت ایران به سوی استبداد را نفی می کنند آزمونی محسوب می شد پس باید گفت که آقای احمدی نژاد در این آزمون پیروز شده است.
حکومت ایران در 22 بهمن در مبارزه خیابانی با حداقل درگیری پیروز شد زیرا نیروهای انتظامی مانع از پیوستن هزاران تن از معترضان به یکدیگر در صفی واحد شدند. در درگیری های پراکنده ای هم که در تهران رخ داد علیرغم دستگیری ده ها نفر و شلیک گاز اشک آور و استفاده نیروهای انتظامی از باتوم برقی برخلاف روز عاشورا که بر اثر تیراندازی شبه نظامیان به سوی جمعیت هشت نفر کشته شدند، خونی ریخته نشد.
آقای احمدی نژاد در مبارزه مرعوب کردن نیز پیروز شد زیرا به رغم آنکه همه سران جنبش فاقد تشکل “ سبز” برای نخستین بار هوادارانشان را به شرکت در مراسم 22 بهمن فرا خوانده بودند،موج جدید دستگیری روزنامه نگاران و مبارزان اصلاح طلب درروزهای پیش از مراسم و اعدام دوتن از مخالفان و صدور حکم اعدام برای حدود ده نفر بسیاری از معترضان را از آمدن به خیابان بازداشت به خصوص که نیروهای انتظامی مردم را بارها به خبرچینی و معرفی شرکت کنندگان در تظاهرات مخالف ترغیب می کردند. رهبران جنبش، میرحسین موسوی و مهدی کروبی نیز به اجبار از شرکت در مراسم محروم شدند. مهدی کروبی با شلیک گاز اشگ آور از ناحیه صورت دچار سوختگی شد و به گفته یکی از پسرانش با باتوم برقی بر سرش کوبیدند. زهرا همسر شجاع میرحسین موسوی نیز از سوی مأموران امنیتی مورد ضرب و شتم قرار گرفت.
در مبارزه” ارتباطی” نیز می توان آقای احمدی نژاد را به نوعی برنده به حساب آورد. در روزهای منتهی به 22 بهمن استفاده از وسائل ارتباطی با محدودیت شدید مواجه شد از جمله کاهش شدید سرعت ارتباط اینترنتی، قطع تماس خدمات دهندگان اینترنت و ارسال پارازیت برروی تلویزیون های ماهواره ای. در روز 22 بهمن تنها تصویر در دسترس تصویر رئیس جمهور بود که تحت مراقبت شدید در میدان آزادی سخنرانی می کرد. صحنه های اعتراضات خیابانی را تنها از طریق فیلم هائی که دارندگان تلفن همراه مخفیانه ثبت کرده بودند و تأئید صحت و سقم آن ها ممکن نیست می شد دید.
امّا باید دید برای به دست آوردن این پیروزی، یا شاید بتوان گفت شبه پیروزی، چه بهائی پرداخت شد. نیروهای انتظامی، پاسداران انقلاب، شبه نظامیان بسیج و نیروهائی که از تمامی شهرها فراخوانده شده بودند و حتی نیروهای ذخیره به فاصله یک متر به یک متر خیابان ها را مسدود کرده بودند و به طرز بی سابقه ای پایتخت را در محاصره خود دراورده بودند.
امّا به رغم اتخاذ همه این تدابیر، هزاران تن از معترضین نه تنها در تهران که در شیراز، اصفهان، مشهد و تبریز به خیابان ها ریختند. پخش مستقیم سخنرانی رئیس جمهور از تلویزیون سه بار با اخلال مواجه شد زیرا از خلال صفوف هواداران احمدی نژاد که اغلب با اتوبوس به محل آورده شده بودند و به نحو احسن از آن ها پذیرائی می شد فریاداعتراض کسانی که توانسته بودند در دژ حفاظت شده میدان آزادی رسوخ کنند به گوش می رسید.
صبح جمعه یکی از مدافعان حقوق زنان عضو جنبش سبز در تماس تلفنی خبرنگار لوموند در پاسخ این سئوال که چه درسی باید از این روز گرفت در حالیکه به نظر می رسید روحیه خود را باخته گفت: “باید با تغییر تاکتیک به مبارزه طولانی و روش هائی برای به ستوه آوردن[ حکومت] روی بیاوریم”. احمد سلامتیان تحلیل گر ایرانی در تأئید سخنان او می گوید:” سرکوب و ارعاب مؤثر واقع شده و دیگر نمی توان رو در رو به مخالفت پرداخت. آنچه که باعث نگرانی می شود اینست که رهبر روز پنج شنبه مخالفان را کسانی خواند که از دشمنان ایران کمک می گیرند. و این به معنای آنست که در شرایط حاضر که با ورق ملی گرائی بازی می شود خامنه ای، چنانچه حس کند کنترل اوضاع را در دست گرفته سرکوب را تشدید کند”.
امّا کریم لاهیجی، رئیس انجمن ایرانی حقوق بشر در فرانسه نمایش قدرت حاکمیت در روز 22 بهمن را تعیین کننده نمی داند: “نمی توانند که هر روز پشت سرهرنفر یک مأمور بگذارند! در مورد آقای احمدی نژاد باید بگویم ایشان در سخنرانی خود به جای اشاره به بحران داخلی به دشمنان خارجی که با برنامه هسته ای ایران مخالفند حمله کرد. چه کسی را گول می زنند؟ ما می دانیم که ایران به زودی با دور جدید تحریم ها مواجه خواهد شد و حکومت هیچ برنامه ای ندارد. از نظر من اوضاع به بن بست رسیده است”.
منبع: لوموند 12 فوریه