پیروزی برای ایران

نویسنده

natanz448.jpg

کاوه افراسیابی

با وجود اینکه ایران بعد از بحران ایجاد شده بر سر 15 ملوان بریتانیایی و دستگیری آنها و بعد آزاد کردن آنها بعد از دو هفته در حال لذت بردن از ستایش جهانی است، محمود احمدی نژاد، رئیس جمهور ایران، با اعلام این نکته که ایران به توانایی تولید اورانیوم در “مقیاس صنعتی” رسیده است، تضمین کرد که همه توجه ها روی کشورش ثابت بماند.

از لحاظ فن آوری، معنای این حرف چنین است که ایران به نقطه غیر قابل بازگشت رسیده است و از این لحظه به بعد، غرب فقط می تواند امیدوار باشد که بتواند بر سر “تضمین های عینی” در مورد اینکه فن آوری هسته ای ایران صلح آمیز باشد، مذاکره کند.

احمدی نژاد، در سخنرانی روز دوشنبه اش در نطنز، سایت اتمی اصلی ایران، گفت که 3000 سانتریفیوژدر تاسیسات زیر زمینی نصب شده و ایران می تواند سوخت هسته ای را در مقیاس صنعتی، تولید کند.

پیش از این، تایم چاپ لندن نوشته بود: “احمدی نژاد برای اولین بار در این بیست ماه ریاست جمهوری اش یک اقدام از سر بخشندگی در مورد غرب انجام داد”. این روزنامه افزود که رئیس جمهور ایران با آزاد کردن 15 ملوان بریتانیایی، محبوبیت بزرگی بدست آورد.

روزنامه دست چپی آلمانی درتاگس زایت هم در مورد اقدام رئیس جمهور ایران نوشت و به تونی بلر، نخست وزیر بریتانیا، توصیه کرد که از احمدی نژاد یاد بگیرد.

در عرض یک شب، رسانه های انگلیسی و اروپایی، تغییر روش دادند تا “اقدام از سر بخشندگی” ایران را تحسین کنند و “پیروزی دیپلماسی رابر اعمال فشار” که به طور ناگهانی به بحران دو هفته ای بین ایران و انگلستان پایان داد را شادباش بگویند.

درحالی که ما به این واقعه را چنان از نزدیک زیر نظر داریم که چیزی بیش از یک پایان ترسیم کنیم، هنوزواقعیت های مذاکرات پشت پرده تهران و لندن یا روند تصمیم گیری در داخل ایران که منجر به چنین اقدام رحیمانه ای شد، برای ما فاش نشده است. قضیه فقط تا اینجا روشن است؛ از ابتدا، این یک بحران برای فرصت طلبی ایران بود، که حقه بازی را هم باید چاشنی آن کرد، اما بهتر است که آدم نقد را بچسبد و نسیه را رها کند.

موقعیت احمدی نژاد، محکم تر شد

بدون شک، نتیجه این بحران این بود که دولت احمدی نژاد، هم در داخل و هم در خارج از ایران، تقویت شد. به عقیده بسیاری از کارشناسان، چه در داخل و چه در خارج، در تمام مراحل این داستان، ایران نشان داد که از همه جهات، نیروی اراده، حل کردن مشکل، قدرت و مهارت در دیپلماسی و سیاستمداری اش برتربود و در نتیجه توانست کاری کند که درحالی که سپاه پاسداران، از 23 مارس ملوان های انگلیسی را دستگیر کرده بود، امتیاز بیشتری برای خود کسب کند.

در مقابل “حمله فریبنده” تازه ایران، اقدام احمدی نژاد، تاثیر نا همگونی بر سیاست خارجی ایران گذاشت و توانست موضع گیری ایران برای داشتن انرژی هسته ای در روابط بین دولت های خلیج فارس و خارج از آن را تقویت کند.

با این ایستادگی در مقابل غرب، ایران توان بیشتری در میان کشورهای منطقه به دست آورد و این اتفاق درست در زمانی افتاد که همه کشورهای همسایه ایران در خلیج فارس، مثل گوسفند پشت سر آمریکا حرکت می کردند. اهمیت سمبولیک این اقدام ایران، یعنی فرستادن ملوان های بریتانیایی به خانه، این سوال را که چه کسی خطا کرد و حق با چه کسی بود؟ را کم رنگ کرد و قدرت ایران و دوستانش را در منطقه، بالا برد.

هر چقدر هم که تونی بلر بخواهد چهره مثبتی از دیپلماسی “محکم و با ثابت قدم” انگلستان به نمایش بگذارد، واقعیت اصلی این است که دولت او ضربه بدی از ابتکار ایران خورد که پاسخی بود به هژمونی سیاست غرب در منطقه خلیج فارس.

قابل درک است که بعضی از عوامل رسانه ای آمریکا و اروپا، معنای متضادی به این درس عبرت آموز می دهند که یکی از آنها این است که چطور این بحران چهره ایران را خدشه دار کرد. چنین تحلیل های بدرد نخوری صرف نظر از اینکه در خیابان های دنیای عرب و جهان اسلام و جهان سوم، تعبیری غیر از تفسیر اروپایی پیدا می کنند، نا روشن است.

همانطور که انتظار می رفت، رسانه های آمریکایی ترجیح دادند بجای شاخ و برگ دادن به رفتار ایران، به سادگی از کنار آن بگذرند. مثلا شبکه ای بی سی که درباره آزادی ملوان های انگلیسی گزارش می داد، گستاخانه و بی آنکه بخواهد شرح درستی از ماجرا بدهد، اظهار داشت که این اقدام “تردید ها را نسبت به اهداف اتمی ایران، افزایش می دهد”.

از طرف دیگر، یک شبکه دیگر آمریکایی با مطرح کردن این سوال که چرا انگلستان با ایران درگیر نشد؟ گزارش دادند که دولت آمریکا تا چه حد از رفتار انگلستان در اداره خلیج فارس، ناراحت است. آنها هیچ اشاره ای به این موضوع نکردند که انگلستان با درگیر نکردن خود در بازی آمریکا، کاری هوشمندانه انجام داده است.

در عین حال، آمریکا با این گفته بعضی از مقامات کاخ سفید که به نیویورک سان گفته اند که بالاترین مقامات دولت بوش، تصمیم به آزاد کردن دیپلمات ایرانی در بغداد گرفته اند، مشتاق است تا از موقعیت پیش آمده، اعتبار سیاسی کسب کند.

این روزنامه با ارائه این عقیده که معامله غیر مستقیم و یا “نیم بندی” در جریان بوده است، اظهار داشت که درخواست ایران برای دیدار با ایرانی های دیگر که توسط آمریکا در عراق دستگیر شده اند هم، قسمتی از این معامله بوده است. اگر چنین باشد، لحن گفتگو ها بین ایران و آمریکا در جریان نشست عراق که این ماه در استانبول برگزار می شود، نرم تر خواهد شد.

منفی بافی رسانه های آمریکایی در این باره غیر منتظره نبود؛ موضع گیری سختگیرانه آمریکا درباره ایران حالا با دیدن اینکه چطور زبان دیپلماسی انگلیس در این مورد ثمربخش بود، تدافعی شده است و رسانه ها و سیاستمداران آمریکایی که قادر به چنین کاری نبودند و بعضی از آنها فقط ایران را متهم کردند که در مورد ملوان ها یک برنامه ساختگی اجرا کرده است.

مسلما، آمریکا در حال حاضر با پیشرفت های نسبی که در روابط ایران و اروپا بوجود آمده است در این خطر است که منزوی بشود و این نتیجه مستقیم پایان یافتن بحران است. و علاوه بر این واشنگتن، ممکن است خیلی زود کشف کنند که انگلیس، به عنوان نزدیک ترین متحدش در اروپا، حالا زیر منت ایرانی هاست و دیگر نمی تواند رهبر یورش به سمت ایران در اروپا، محسوب شود. از لحاظ اهداف استراتژیک ایران، این موضوع مهم ترین نتیجه بحران ملوان ها برای این کشور بود.

همزمان با بازگشت ملوان ها به لندن، خبر کشته شدن چهار سرباز انگلیسی در شهر بصره در جنوب عراق، به افکار عمومی انگلستان یاد آورد شد که این بهای گزافی است که برای پیوندشان با سیاست های آمریکا در خاورمیانه می پردازند که تجدیدنظر در آن باعث ایجاد موضعگیری متعادل تر و اروپایی تر نسبت به آمریکا می شود. مثلا بلر بخاطر حمایت از حمله بی تناسب اسرائیل به حزب الله در تابستان سال گذشته، همچنان مورد انتقاد قرار می گیرد.

از این پس، به نظر می رسد که ماشین دیپلماسی ایران، با بزرگنمایی بخشندگی شان و آزادسازی ملوان ها و تبدیل بحران به اختلاف جزئی، با احتیاط در پی ایجاد گفتگو با اروپا هستند تا به سیاست آمریکا که به طور دائم علائم اسکیزوفرنی را از خود بروز می دهد و دروازه های صلح و آشتی را به روی ایران می بندد، پایان دهند.

منوچهر متکی، وزیر امور خارجه ایران، یکی از کسانی بود که از این بحران، سود زیادی برد. وزارتخانه او در حاشیه گفتگو های اتمی قرار داشت، اما با نقش موثری که متکی بازی کرد، ممکن است که این وضعیت تغییر کند و در حد علی لاریجانی، دبیر شورای عالی امنیت ملی و سرپرست تیم گفتگو کننده ایران، قرار بگیرد.

در همین ارتباط، ترکیه هم که با استفاده از روابطش از ایران خواسته بود که هرچه زودتر راه حلی برای بحران ملوان ها پیدا کند، چند امتیاز بدست آورد و این امتیاز به موقع می تواند در مورد درخواست این کشور برای پیوستن به اتحادیه اروپا، موثر باشد. سوریه هم به نظر می رسد که نقش سازنده ای داشته است که تلاش های اخیر آمریکا برای ایجاد شکاف میان ایران و سوریه را بر باد داد.

ایران و شورای امنیت سازمان ملل

یکی دیگر از این منافع بحران ملوان ها برای ایران، رابطه ایران و سیاست های تحریمی شورای امنیت سازمان ملل بود. رئیس جمهور احمدی نژاد در کنفرانس مطبوعاتی اش که آزادی ملوان ها را در آن اعلام کرد، شورای امنیت را در موقعیت تدافعی قرار داد. او در قسمت های زیادی از سخنرانی اش به آمریکا و انگلیس شکایت نکرد، و خوب است که قسمت هایی از آن را در اینجا نقل کنیم:

“امروز، هیچ یک از اعضای سازمان ملل نمی توانند از آمریکا و انگلیس به شورای امنیت شکایت کند و انتظار رسیدگی به شکایتشان را داشته باشند… ساختار شورای امنیت باید مطابق اصول عدالت، اصلاح شود و این اقدامی لازم است. تا آن زمان فرا برسد، همه کشورها باید بدانند که حق و حقوق کشور و ملتشان در توسط بعضی از قدرت ها در شورای امنیت، پایمال می شود. شورای امنیت، به دلیل مقاومت بعضی از کشورهای مستقل، همه درخواست های انگلستان را اجرا نکرد که می خواست بدون درنظر گرفتن واقعیت ها و اسناد کلیدی، قطعنامه را تصویب کنند. مردم دنیا می پرسند: چرا؟ سووال اینجاست که شورای امنیت با این گرایش ها به کجا می رود؟”

مسلما این سووال درخوری است که باید سازمان ملل به آن پاسخ بدهد و این در حالی است که معلوم نیست نفوذ تعادل بر هم زننده قدرت ها که به وضوح در شورای امنیت دیده شد، مطمئن ترین سازمان جهان را زیر سووال برده است یا نه.

آیا در طولانی مدت، این گرایش ناخوش آیند باید ادامه پیدا کند و کشورهای توسعه یافته هیچ چاره دیگری جز ایجاد یک سازمان موازی جهانی ندارند که بتواند آنها را در قبال موضع گیری رقت آور کنونی شورای امنیت، مصون نگه دارد؟

شورای امنیت اگر منصفانه و بی طرفانه قضاوت کند، نباید نسبت به شکایت ایران مبنی بر ورود غیر قانونی نیروهای نظامی یک کشور به آبهای ایران، بی تفاوت باشد. اگر بخواهیم به نسخه انگلیسی این واقعیت نگاه کنیم، که بطورمداوم توسط خود وزارت امورخارجه انگلستان حک و اصلاح شده است،در پشیمانی مارگرت بکت، وزیر امورخارجه انگلستان که در مصاحبه هفته گذشته اش با یک تلویزیون ایرانی آن را ابراز کرد، جلوه گر می شود و شورای امنیت با تظاهر به اجرای قوانین بین المللی، خودش را مسخره کرد.

قابل توجه است که بعضی از ملوان های انگلیسی، در زمانی که در اسارات ایران بودند، به آزادی کامل پذیرفتند که در آبهای ایران بودند واین پذیرش صرفنظر از اینکه آنها از فیلم پخش شده راضی نبودند، دردادگاه به عنوان یک مدرک به حساب می آید. اگر این موضوع در یک دادگاه بین المللی قانونی مطرح می شد، پذیرش ملوان ها در حکم نهایی، تاثیر زیادی داشت.

اما در نظام جهانی کنونی که تحت سلطه غرب است، به ندرت پیش می آید که کشور های کوچک، وقتی با یکی از قدرت های بزرگ رقابت می کنند، پیروز شوند و این بحران استثنایی بود که باعث می شود قدرت های غربی نیروهایشان را دو برابر کنند تا مطمئن شوند که چنین اتفاقی تکرار نخواهد شد.

مهم نیست که کسانی در غرب وجود دارند که همچنان این درس عبرت را به نفع خود می دانند، اما واقعیت این است که شورای امنیت سازمان ملل، با عجله ای که در مورد قضاوت علیه ایران بخرج داد، ضربه خورد و این مسئله در مجمع بعدی شورای امنیت که انگلیس و آمریکا علیه ایران تبلیغ خواهند کرد، اثر می گذارد.

در عوض، وجود شکاف عمیقی که آمریکا و اتحادیه اروپا را در مورد ایران از هم جداکرده، اجتناب ناپذیر است و این نتیجه موفقیت آمیز پایان دادن به بحران ملوان ها توسط ایران است و انگلیس در مورد اتحاد ناکارآمدش با آمریکا، فشار بیشتری را متحمل خواهد شد و این احتمال وجود دارد که در مورد تحریم ایران، باد در جهت سازمان ملل نوزد. مسلما همه این ها بستگی به توانایی ایران در نشان دادن تیزهوشی لازم دارد که در دور تازه گفتگوهای اتمی با اروپا در روزهای آتی، از خود نرمش نشان بدهد.

منبع: آسیا تایمز، 11 آوریل 2007