سریال روز♦ تلویزیون

مهدی عبدالله زاده
مهدی عبدالله زاده

‎ ‎در تبلیغ سیاست های اتمی ایران‎ ‎

افسانه جومونگ یک سریال تاریخی محصول کره جنوبی است که تا به حال 18 قسمت از آن از شبکه سوم ‏تلویزیون ایران پخش شده. ظاهرا این هم در ادامه خرید های عمده از محصولات کره ای است که نمونه های ‏قبلی اش افسانه شجاعان، جواهری در قصر و امپراطور و دریا و تاجر پوسان هر کدام نزدیک به یک سال ‏به خورد تماشاگر ایرانی داده می شدند.‏

افسانه جومونگ با آنکه همچون نمونه های مشابهش طولانی است و نزدیک به 80 قسمت به درازا می کشد، ‏از دو منظر یک استثنا به شمار می آید. نخست این که بر خلاف قصه های سخیفی چون جواهری در قصر که ‏با نوعی خاله زنک بازی مدرن خانم های خانه دار ایرانی را مجذوب خود می کرد، قصه ای قوی و جدی ‏دارد و حماسه و عشق و ماجرا را در قالبی جذاب و پر کشش به تصویر می کشد. دوم این که، از سر خوش ‏شانسی سردمداران جمهوری اسلامی، قصه ای دارد که به شکل حیرت آوری در خدمت تبلیغات غیر مستقیم ‏تفکرات حکومتی است.‏

afsanejomong2.jpg

قصه از این قرار است که کشور بویو در معرض تهدید های کشور قدرتمند تری به نام هان قرار دارد. علت ‏زورگویی ها و باج خواهی های امپراطور هان، داشتن فناوری پیشرفته ساخت سلاح است. از سوی دیگر ‏نمک، کالایی استراتژیک است که بویو برای واردات آن به “هان” وابسته است. متخصصان بویو برای ‏دستیابی به دانش ساخت سلاح نشکن شبانه روز در تلاش اند. اما کشور “هان” به آنها هشدار می دهد که اگر ‏به تحقیقات و ساخت اسلحه ادامه دهند به کشورشان حمله می کند!‏

فعلا که قهرمانان بویو با سر سختی تمام در مقابل خواسته های نامشروع و رفتار سلطه گرانه “هان” مقاومت ‏و ایستادگی می کنند! و همه وقت و انرژی خود را گذاشته اند برای تجهیز سپاه و دستیابی به فن آوری سلاح ‏پیشرفته. تماشاگر ایرانی هم که سخت درگیر ماجرا شده، در هر قسمت بیش از قسمت قبل، از دست این ‏امپراطور گستاخ هان گستاخ حرص می خورد و دعا می کند برای پیروزی رزمندگان بویو. ‏

afsanejomong3.jpg

در حالی که جمهوری اسلامی در این مقطع حساس به تبلیغات داخلی و توجیه کردن سیاست هایش و همراه ‏کردن مردم با خود بیش از هر وقت دیگر نیاز دارد، پخش این سریال مثل یک کاتالیزور است. یک اکسیر ‏استثنایی. یک فرصت بی نظیر.‏

تاثیر شگرفی که این سریال دارد، بیشتر از آن جهت است که حس همذات پنداری تماشاگر و همراهی اش با ‏ماجرای کمبود سلاح در مدت زمانی طولانی و به شکل قطره چکانی تداوم پیدا می کند. آهسته و پیوسته. تا ‏جایی که با جدیت در امید و انتظار به سر می برد برای لحظه ای که بویو راز ساخت سلاح پیشرفته را کشف ‏کند. در چنین شرایطی حس نیاز به سلاح و تقویت روحیه ناسیونالیستی به شکلی جدی در تماشاگر به وجود ‏می آید. البته در این میان سرو شکل بسیار حرفه ای سریال در پیدایش این تاثیر گذاری حیرت آور سهمی ‏اساسی دارد. قصه حسابی پر و پیمان است و از اساس خوب بنا شده. بی اغراق یکی از کم ایراد ترین ‏فیلمنامه هایی است که در سریال های تلویزیونی دیده ام. یک گروه بازیگر حرفه ای و تمام عیار هم با بازی ‏های مسحور کننده شان به قوت اثر افزوده اند.‏

بستر داستان اگر چه سرشار از خیانت و باند بازی و فریب و ریاکاری است، اما همه، حتی ضد قهرمانان ‏قصه در پس اعمالشان یک نیت مشترک دارند و آن بقای مملکت و افزایش اقتدار حکومت است. به طوری که ‏تماشاگر بد من ها را همچون آنچه معمول است سیاه و پلید نمی بیند. رواج این تفکر که می شود گناه و خیانت ‏ضد قهرمان ها را به پای نیت شان گذاشت و آن ها را به مصداق “انما الاعمال با النیات” بخشید در این ‏سریال، از دیگر جنبه هایی که برشمردم خطرناک تر است. به نوعی به ایجاد روحیه ای انفعالی و سازگار ‏در برخورد با نمونه های عینی جامعه کمک می کند.‏

این که می گویم خرید و پخش این سریال در این مقطع از زمان, عینِ خوش شانسی است برای صدا و سیمای ‏نظام، به هیچ وجه اغراق نیست. به نظرم اگر صدا و سیما می خواست خودش فیلمنامه ای بنویسد و ساخت ‏سریال را برای نیل به این اهداف به کره جنوبی سفارش دهد نتیجه کار شاید بهتر از این نمی شد.‏

afsanejomong4.jpg

جومونگ به هر روی اکنون واقعیتی انکار ناشدنی در فضای فرهنگ دیداری مردم کوچه و بازار است. نسخه ‏های زبان اصلی بدون سانسور آن با زیرنویس فارسی، در مقیاسی وسیع و با تیراژی باور نکردنی در ‏دسترس همه است و خیلی ها بدون آنکه در التهاب باشند برای رسیدن هفته ای دیگر و قسمتی دیگر، آتش به ‏آتش می نشینند به تماشا. صد ها وب سایت ایرانی آگهی فروش آن را در خود دارند و حتی به زبان فارسی ‏برایش یک سایت اختصاصی برپا شده.‏

‏ اوایل که سریال را می دیدم ، تیتراژ آغازینش مرا به خنده وا می داشت. برای ما ایرانی ها، اسم های مردمان ‏شرق دور همچون چهره هایشان همیشه آنقدر شبیه به هم بوده که کمتر کسی را می توانیم به اسم بشناسیم. ‏وقتی گوینده تیتراژ، با حرارت تمام اسمهای بازیگران را معرفی می کند از این که هیچکدام در خاطر نمی ‏مانند و همه مثل هم اند خنده ام می گرفت. اما حالا که به کامنت ها و حرفها و مطالب سایت ها نگاه می کنم ‏می بینم که کم کم اسم ها دارد جا می افتد و بازیگران سریال را همه به اسم می شناسد. من که هرچه به ذهنم ‏فشار می آورم به جز توشیرو میفونه مرحوم، نام هیچ بازیگری از سینمای شرق دور به خاطرم نمی آید. برای ‏ما ایرانی ها 70 سال است که اینطور بوده. اما یکدفعه دنیا دارد عوض می شود انگار. هر چند هنوز هم شک ‏دارم. محض نمونه این ها را نگاه کنید. سونگ ایل گوک، هان هه جین، کیم سون سو، جون گوانگ یول، او ‏یون سو، هو جونگ هو، کیم یونگ یی، هی جی یونگ، کی یون می ری، جین هه کیونگ.‏

این فهرست نام بازیگران اصلی سریال است که گوینده تیتراژ آنها را پشت سر هم به شکلی مضحک ردیف ‏می کند و می خواند. ترا به خدا می شود آنها را به خاطر سپرد؟‏

بیش از 60 قسمت دیگر از سریال جومونگ باقی است. یعنی چیزی طولانی تر از عمر ریاست جمهوری ‏احمدی نژاد. قصه جذاب است و در این وانفسای بنجل سازی صدا و سیما، یک غنیمت به شمار می آید برای ‏تماشاگر ایرانی. کاش بداند و متوجه باشد آنچه را که در این مقال گفتم، که لذت اش بدون ضرر باشد و بی ‏ندامتِ در پی اش.‏