کارگردان رکن اصلی یک مجموعه تلویزیونی است، و اگر تخصص و تجربه لازم و کافی را نداشته باشد باید فاتحه اثر تولید شده را خواند. اتفاقی که مدت هاست با رویه غلط آقایان مسئول و سیاست گذار مبنی بر بها دادن بیش از اندازه به تعهد و ایمان فیلمساز در برابر تخصص، تبدیل به مصداق بارز اغلب سریال های تلویزیونی شده است. سریال ”عروس” از آن دست مجموعه هایی است که بیشترمدیون بازیگرانش است تا کارگردانش.!! البته تنها کارگردان دراین زمینه “ یعنی انتخاب بازیگران” موفق عمل کرده، وگرنه معلوم نبود با نبود این بازیگران، مجموعه به چه سرنوشتی دچارمی شد.
عروس
نویسنده: نسرین صالحی. کارگردان: پویان طایفه. تهیه کننده: مریم بهاری. طراح صحنه و لباس: شیرین بوریایی دوست. طراح گریم: منیژه حاتم آبادی. تدوین: رخند فروی. مدیر تصویربرداری: سهیل نوروزی. موسیقی: رهام بهمنش. بازیگران: ابوالفضل پورعرب[خسرو]، داریوش اسد زاده[آقا جون]، مهرانه مهین ترابی[مهناز]، شمسی فضل الهی[مامان فروغ]، بهرام محمدی پور[فریبرز]، الهام جوادیان[ریحانه]. محصول شبکه دوم.
فریبرز جوانی ساده لوح و بی دست و پاست که برای درس خواندن از شهرستان به تهران نزد عمه و مادربزرگ خود آمده، او به دانشگاه می رود تا در ترم اول ثبت نام کند. اما شهریه او را کیف قاپ ها می دزدند و او به جرم درگیری درخیابان توسط کلانتری بازدداشت می شود…
مجموعه بازیگرمحور!!!
محوریت قصه ای که نویسنده در ”عروس” به آن پرداخته ازمضمونی تکراری وکلیشه ای برخورداراست. کوچ یک جوان شهرستانی به تهران به کرات دستمایه ساخت مجموعه وآثار سینمایی قرارگرفته است. نویسنده دراین مجموعه همچنان ازهمان الگوی آشنا سود می جوید وشخصیت محوری خود-فریبرز- را براساس آن شاخصه ها خلق می کند. دست و پا چلفتی بودن، زود باوربودن، ساده بودن و… ازویژگی های قابل ذکری است که در اکثر چنین شخصیت هایی مشاهده می شود. در واقع نویسنده تلاشی برای ارائه شخصیتی تازه انجام نداده است وهیچ طرح و پیرنگ مناسبی برای ساختمان قصه اش نیز طراحی نکرده است.
فصل بندی حوادث کاملاً قابل حدس صورت گرفته است و اکثر این بخش ها فاقد جذابیت و تعلیق لازم است. مثال: وقتی فریبرز در خیابان با مردی درگیرمی شود و پلیس وارد ماجرا می شود، عناصرطوری در کنارهم قرارگرفته اند که مخاطب خیلی زود پی به ادامه قصه می برد. کارگردان اثرهم هیچ کمکی به این نقاط ضعف متن نمی کند.
مخاطب در”عروس” با دکوپاژی خطی و بی رمق و فاقد هرگونه عنصر زیبایی شناسانه روبرومی شود. نماها آنقدرساده طراحی شده اند که در بیشترلحظات لطمه شدیدی بر ریتم اثر وارد می کند، زیرا مدت زمان هر پلان بسیار طولانی تر از آن چیزی است که باید باشد. نکته دیگردرمورد کارگردانی، میزانسن هایی است که طایفه به بازیگرانش داده است. میزانسن ها چنان محدود و در بعضی صحنه ها دست و پا گیر است که بازیگرنمی تواند به نحو درستی ازانرژی اش استفاده کند. موسیقی اثر هم به شدت با درونمایه اثر مغایرت دارد. موتیف و ریتمی که آهنگساز برای این قصه و صحنه های آن انتخاب کرده، بیشتر برای یک کار کودکان مناسب است تا یک اثرکمیک!!
شاید تنها نکته قابل ذکر درمورد کارگردانی، انتخاب درست بازیگران باشد. دربخش بازیگری برخلاف دیگربخش ها اتفاق خوبی افتاده است. بازیگران همگی درکنارهم ازیک هارمونی بجا ودرست برخوردارند. ابوالفضل پورعرب درنقش خسرو بازی چشمگیر و قابل قبولی ازخود به نمایش می گذارد. در واقع پورعرب توانایی خود در قالب بازی طنز را به رخ همگان می کشد. استفاده ای که او از لحن انتخابی خود در این نقش می کند، خلاقانه است. مهرانه مهین ترابی بسیار خوب ازتکنیک سود می جوید. او تسلط بی نظیری بر حواس پنجگانه خود دارد و در اکثرنقش آفرینی هایش، بازی حسی قابل قبولی ازخود ارائه می دهد. داریوش اسد زاده هم درنقش “آقا جون” بازی بی نقصی ازخود ارائه می دهد. اسدزاده دراین نقش اقتصادی در حرکات واعمالش به اجرا می گذارد که کاملا متناسب با نقشش است. اسدزاده هیچ حرکت اضافی و زائدی برای بهتر نشان دادن نقش انجام نمی دهد و این یکی ازنکات طلایی نقش آفرینی اوست. مجموعه “عروس” بیش ازآنکه مدیون نویسنده وکارگردان خود باشد مرهون خلاقیت بازیگرانش وتجربه آنهاست. و اگر چنین تیم بازیگری در کنارهم نبودند معلوم نبود چه اتفاقی برای این مجموعه می افتاد.