با به بنبست رسیدن مذاکرات بر سر برنامهی هسته ای ایران، بار دیگر تلاشها برای اعمال دور جدیدی از تحریم ها آغاز شده است. دور جدید تحریم ها چنانکه تمامی شواهد از هم اکنون نشان می دهند بسیار جدی تر از قبل هستند، حتی اگر چین و روسیه زهر تحریم ها در شورای امنیت را بگیرند، ایالات متحده و شرکای اروپاییش ابزارهای لازم برای فشار آوردن به ایران را دارند. از هم اکنون بسیاری از کمپانی های نفت وگاز از ایران خارج شده اند، آخرین مورد شرکت لوک اویل دومین غول نفتی روسی بود که از ایران خارج شد.
بسیاری از کشورها در حال خارج کردن نفت ایران از سبد خریدشان هستند که مهمترین مورد آن چین بود. اما مهمتر از همه اینها قطع فروش بنزین از سوی بسیاری از کمپانی های مهم به ایران است که ایران را دچار بحران های جدی خواهد کرد. زمزمه تحریم ها در سازمان ملل وتحریم های جدید کنگره آمریکا از هم اکنون اثر خود را بر اقتصاد ایران گذاشته است، شرکت های مهم یا از ایران خارج شده اند یا در حال خروج از بازار ایران هستند، آنهایی هم که باقی مانده اند یقینا چندان در این بازار باقی نخواهند ماند وبرای همین حضورکوتاه مدتشان نیز قیمت های گزافی طلب خواهند کرد. تحریم های مالی وبانکی، ایران را هر چه بیشتر از دسترسی به منابع مالی محروم کرده و می کند، قیمت تمام شده خرید تمامی کالاها بر اثر تحریم ها روزبروز بالاتر رفته و می رود که در نتیجه تورم از قبل بالای اقتصاد ایران را بالاتر نیز خواهد برد. درصد بیکاری بیش از پیش بالا خواهد رفت ورشد اقتصادی ایران از همین نرخ 2 درصدی کنونی نیز پایین تر خواهد رفت.
در نهایت اما ایران بر اثر تحریم ها دست از برنامه هسته ایش برنخواهد داشت. ایران باور دارد که دستیابی به سلاح هسته ای یک بار برای همیشه ایران را از شر تهدید خارجی نجات می دهد، دخالت های غرب در امور داخلی ایران را متوقف خواهد کرد، به ایران فرصت می دهد که بدون نگرانی و با استفاده از دستگاه سرکوبش، نارضایتی های داخلی را سرکوب کند وبه بسط نفوذش در منطقه بپردازد. دستیابی به سلاح هسته ای هدفی است که ایران آنرا کنار نخواهد نهاد، ممکن است در صورتی که با تهدیدی جدی مواجه شود، موقتا وبه صورت تاکتیکی چنین کند ولی در اولین فرصت دوباره به سراغ ساخت سلاح هسته ای خواهد رفت. نمونه چنین رفتاری را می توان در تعلیق این برنامه در سال 2003 دید که ماحصل هراس از حمله نظامی ایالات متحده بود.
چنانکه شواهد نشان می دهد پس از گرفتار شدن ایالات متحده در عراق، ایران بار دیگر به سراغ برنامه هسته ایش رفت. تصور جمهوری اسلامی این است که دولت آمریکا و جامعه جهانی در وضعیت کنونی در برابر ایران در موضع ضعف قرار دارد. تا پیش از انتخابات سال 2006 که در آن اکثریت جمهوریخواه در کنگره و سنا از دست رفت، تصور جمهوری اسلامی این بود که ایالات متحده انگیزه حمله به ایران را دارد ولی به دلیل گرفتاری در عراق و افغانستان توان لازم را ندارد. پس از شکست جمهوریخواهان در انتخابات 2006 و خروج تدریجی نو محافظه کاران شناخته شده از دولت، جمهوری اسلامی به این نتیجه رسید که ایالات متحده هم اینک نه انگیزه لازم و نه توان لازم برای برخورد نظامی با ایران را ندارد. برآمدن پرزیدنت اوباما به یاری موج ضدجنگ بود و با توجه به بحران اقتصادی، جمهوری اسلامی تصور می کند که آمریکا نه تنها انگیزه و توان لازم را ندارد، بلکه از برخورد، هم می ترسد و هم از آن فرار می کند. این تصور جمهوری اسلامی وقتی با اختلافات کنونی ایالات متحده و اسرائیل ترکیب می شود، این ایده خطرناک را به جمهوری اسلامی القا می کند که می تواند دستیابی به سلاح هسته ای را دنبال کند . از سوی دیگراختلاف نظرهای کنونی امریکا و اسرائیل، چنانکه برخی مفسران اسرائیلی نیز ذکر کرده اند، بیش از هر چیز به عنوان تلاش دولت اوباما برای دادن فرصت لازم به حزب کارگر وکادیما برای سقوط دولت نتانیاهو و تغییرات متناسب با سیاستهای اوبامادر خاورمیانه، در راس دولت اسرائیل تفسیر شده است. حکومت ایران این حرکت را به اقدام پیشگیرانه آمریکا برای نا محتمل کردن حمله غافلگیرانه اسرائیل به ایران تفسیر می کند. در جنگ آزمون های تا به حال صورت گرفته ومنتشر شده، که آخرین آن در موسسه بروکینگز انجام شد، هم تاکید شده است که در صورت حمله غافلگیرانه اسرائیل به ایران، دولت اوباما احتمالا خواهد کوشید از پردامنه تر شدن ماجرا جلوگیری کند و به معرکه درگیری نخواهد شتافت. این نشانه ها صرف نظر از آنکه تفسیر ایران از آنها درست است یا خیر، همه نشانه هایی هستند که ایران را تشویق می کند برنامه هسته ای نظامیش را سرعت ببخشد . به نظر می رسد ایران باور دارد، ضعف کنونی جامعه جهانی و ایالات متحده باعث می شود حتی دستیابی این کشور به سلاح اتمی هم جز تحریم های اقتصادی تنبیهی در برنداشته باشد. به نظر می رسد ایران مدل کره شمالی و پاکستان را مد نظر دارد و با توجه به منابع نفت و گاز و توانایی هایش برای آشوب در منطقه خود را به مدل پاکستان نزدیکتر می بیند.
انتخاب جامعه جهانی در نهایت میان پذیرش ایران اتمی یا حمله نظامی به ایران، می بایست صورت بگیرد. پذیرش ایران اتمی تنها به معنای پذیرش خطر حمله اتمی ایران به دیگران نیست، خطر اصلی تر این است که ایران اتمی با برگ سلاح اتمی، در دخالت در منطقه خاور میانه دست بازتری خواهد داشت؛منطقه ای که هم اکنون نیز با دخالت های ایران ناآرام است. پذیرش ایران اتمی به معنای پذیرش نقش پررنگتر ایران در تحولات سیاسی منطقه خاور میانه است که چشم انداز روی کار آمدن دولت های نزدیک به ایران در بسیاری از کشورهای منطقه را پیش روخواهد گذاشت.
در عرصه داخلی پذیرش ایران اتمی منجر به این خواهد شد که ایران در اولین مذاکره، خواهان مسدود کردن مجاری اطلاع رسانی به مردم ایران که با کمک جامعه جهانی برقرار است شود، خواهان قطع فشار بر سر پرونده حقوق بشر شود و یقینا وقتی جامعه جهان ایران اتمی را پذیرفته باشد، در این زمینه ها که همواره در درجه چندم اهمیت هستند، چندان سخت گیری نخواهد داشت.
در خاور میانه اما اسرائیل زیر بار ایران اتمی نخواهد رفت. اسرائیل سرزمینی است کوچک در منطقه ای که عموم کشورهای منطقه با آن دشمن هستند، مورد نفرت همسایگانش است و دولتهایی در منطقه هستند که خواهان محوش از روی نقشه هستند. یکی از این دولتها ایران است که تا کنون هر قدر که توانسته حماس و حزب الله را تجیهز کرده . در آخرین مورد ایران از طریق سوریه، حزب الله را به موشک اسکاد مجهز کرده است. بعید است چنین کشوری بقای خود را به درایت و دوراندیشی سران مالیخولیایی کشوری یاغی گره بزند.
در نهایت به باور من جامعه جهانی ایران اتمی را نخواهد پذیرفت و ما در میان مدت به سمت رویارویی نظامی خواهیم رفت . در وضع کنونی به نظر می رسد تحریم ها قطعی است، اگر چه ممکن است روند آن کندی و تندی بگیرد اما امور به سمتی می رود که اعمال تحریم ها قطعی می نماید. در چنین فضایی به جای آنکه دون کیشوت وار به مقابله با تحریم ها بپردازیم بهتر است از فرصتهایی که تحریم ها پیش پای جنبش سبز می نهند استفاده کنیم تا با پیروزی جنبش، سیاست های کنونی تغییر کند. پیوستن به کمپین روضه خوانی مداوم درباره مضرات تحریم در حالیکه اروپا و آمریکا تصمیم خود را گرفته اند دردی از ما دوا نمیکند. بار دیگر ساعت اتمی ایران سریعتر از ساعت دموکراسی ایران حرکت می کند و در صورتی که ایران به ساعت صفر اتمی خود برسد، چشم انداز جنگی خانمان سوز پیش روی ماست. تلاش ما باید تندتر کردن حرکت ساعت دموکراسی ایران باشد و نه کمپین کردن علیه تحریم ـ صرف نظر از اینکه به باور من چنین کمپینی، کمپین به سود جمهوری اسلامی است- که بیشتر به نبرد با آسیاب های بادی می ماند.