حقوق بشرباز هم در حاشیه ماند

نویسنده

batebi.jpg

احمد باطبی ـ نیویورک

کلمه “حاشیه” در این گزارش چند جنبه دارد، چرا که در باز خوانی اتفاقات این چند روزمیتوان این کلمه را در شکل های ‏مختلف به کار برد، اما بخش حقوق بشر در آن مشترک است . ‏

شکل اول : حقوق بشر در حاشیه از سوی جامعه جهانی ‏

شکل دوم :حقوق بشر در حاشیه از سوی سازمان ملل و پلیس آمریکا

شکل سوم : حقوق بشر در حاشیه از سوی خبرنگاران

ahmadinejadjalase.jpg

در بررسی حالت اول درخواهیم یافت که طی سه روز برنامه های سازمان ملل متحد، رهبران کشور های مختلف دیدگاه ‏های خود را در خصوص روابط بین الملل و اتفاقات در حال وقوع در جهان اعلام کردند . ‏

اما در یک نگاه ساده در متن این سخنرانی ها و شمردن موضوعاتی که به حقوق بشر و خصوصاَ حقوق بشر در ایران ‏مربوط میشود، خواهیم دید که این مقوله از حاشیه ای ترین موارد مورد توجه رهبران کشور ها بود . به عنوان مثال در ‏سخنرانی جرج بوش به عنوان اصلی ترین چالش و بخشی که به ایران مربوط میشد ، شنیدیم که:‏

‏”در پی اقداماتی که انجام شده ، کشور های افغانستان و عراق که مهد تروریزم بوده است، حالا بر علیه آن مبارزه میکنند. ‏لیبی برنامه هسته ای را کنار گذاشته و عربستان و پاکستان هم در حال مبارزه هستند، اما ایران و سوریه همچنان از ‏تروریزم حمایت میکنند .“‏

حقوق بشر در حاشیه. با بررسی دیگر سخنرانی ها و تحلیل موضوعات با اهمیت برای دیگر رهبران هم می بینیم که برای ‏بسیاری از کشورها اساسا َ نقض حقوق بشر در حاشیه قرار دارد. چرا که به خاطر داریم در زمانی که دولت لیبی در پی ‏دست یابی به انرژی اتمی بود، نه فقط از ناحیه دولت آمریکا که بسیاری از دیگر دولت ها هم توجه ویژه ای به مسئله حقوق ‏بشر در این کشور میشد،اما بعد از مذاکرات پنهان و آشکار و حصول توافق وتوقف این تلاشها، عملا مسئله نقض حقوق ‏بشر در این کشور نیز منتفی شد . گویی که با توقف فعالیت های هسته ای، دیگر رفتار حکومت سرهنگ قذافی در حوزه ‏حقوق بشر نیز با تمام استاندارد های جهانی منطبق شده است .‏

‎ ‎صرف نظر از احتمال حصول چنین توافقی بین حکومت ایران و دیگر دولت ها این واقعیتی است که مسئله نقض حقوق ‏انسانی دیگر ملیت ها در هر کجای دنیا برای رهبران کشور ها دارای اهمیت کمتری است. و حقوق بشر موضوعی است در ‏حاشیه . ‏

در شکل دوم یعنی سازمان ملل و پلس آمریکا ، حضور نگارنده در فرایند اجرای وظیفه روزنامه نگاری با چالش هایی ‏روبرو بوده است. قبل از آغاز نشست عمومی سازمان ملل متحد ابراز نگرانی هایی از حانب مقامات سازمان ملل از بابت ‏حضور من در شصت و سومین نشست عمومی ، اعلام شده بود. عموم نگرانی ها هم از این بابت بود که احمد باطبی دارای ‏سوابق فعالیت های ضد حکوتی بوده و این احتمال وجود دارد که او در خارج از چهارچوب اخلاق روزنامه نگاری رفتار ‏کند وباعث بروز مشکل شود .‏

چنین بود که در اولین روز ورود به محل سازمان ملل توسط یکی از روزنامه نگاران ایرانی مقیم آمریکا با رئیس بخش ‏رسانه این سازمان مرتبط شدم. او ضمن ابراز نگرانی فراوان از بابت عملکرد من در این چند روزه به این موضوع اشاره ‏نمود که شدیداَ از بابت صدور کارت خبر نگاری برای من از ناحیه مرجعی که نمیتوانست نامش را بیان کند، تحت فشار ‏قرار دارد و هر عملی از جانب من برای ایشان مسؤلیت خواهد داشت. همچنین اعلام نمود احتمال این وجود دارد که از ‏سوی همراهان آقای رئیس جمهور مورد حمله و یا تحریک قرار بگیرم و در صورت بروز این اتفاق خویشتن داری نکنم.‏

اما عصر همان روز از ورود به جلسه مخصوص عکاسان برای ثبت دیدار تشریفاتی بانکی مون (رئیس سازمان ملل ) با ‏آقای محمود احمدی نژاد بازماندم. رئیس بخش رسانه سازمان ملل با توضیح برخی از نگرانی ها اعلام کرد ورود به این ‏جلسه صرفاَ برای عکاسان همراه هیآت اعزامی و همچنین عکاسان مربوط به سازمان ملل مجاز است .‏

روز بعد آقای رئیس جمهور در دو جلسه جدا گانه، یکی در سخنرانی ربع ساعتی در محل مجمع عمومی و دیگری در ‏کنفرانس خبری حضور داشتند. در این روز من از ساعت هفت صبح در محل اصلی سازمان و طبقه سوم (بخش رسانه ها) ‏حضور پیدا کردم. اما قبل از شروع کار رئیس بخش رسانه خودش را به من رساند و ضمن تکرار نگرانی های قبلی اعلام ‏کرد که من امکان ورود به مجمع عمومی وتهیه خبر و عکس به صورت مستقیم را ندارم . او در عین حال به عنوان دلیل به ‏این نکته اشاره کرد که فقط تیم خبری همراه و خبرنگاران مزبور مجوز ورود به سازمان ملل و تهیه خبر و تصویر را ‏دارند؛ اما من در صورت پذیرش خواسته های ایشان و رفع نگرانی، امکان عکس برداری از کنفرانس خبری اقای احمدی ‏نژاد را پیدا خواهم کرد. به این ترتیب به اتفاق ایشان به اتاق کنفرانس خبری رفتیم و در انتهای سالن در ردیف آخر جایی را ‏برای نشستن من مشخص نمودند. عکسی که در مطلب آمده حاصل آن نشستن چند دقیقه ای است.‏

‎ ‎تجمع اعتراضی‎ ‎‏ ‏

بعد از خروج از سالن کنفرانس به محل برگزاری یک تجمع اعتراضی در مقابل سازمان ملل متحد رفتم .‏

این تجمع در بخشی از پارکی تفریحی برگزار شد که در واقع محل عبور اتوموبیل های رهبران کشور های مختلف و البته ‏اقای محمود احمدی نژاد نیز بود . این محل که روز گذشته شاهد اعتراض هزاران یهودی اسرائیلی و آمریکایی بود، برای ‏تجمع امروز به سه بخش تقسیم شده بود . بخشی در اختیار تجمع کنندگان موسوم به دیوار شرم، بخشی در اختیار یکی از ‏کشور های آسیای شرقی و بخشی هم در اختیار اعضاء و هواداران سازمان مجاهدین. معترضین دو گروه با بکار گیری ‏شیوه های نمادین و نمایشی، نظیر برافراشتن طناب دار، نمایش سنگ سار و عکس های زندانیان و اعدام ها و سردادن ‏شعار های اعتراضی اقدام به تظاهرات و اعتراض به حضور آقای احمدی نژاد و جلب توجه افکار عمومی به مسئله حقوق ‏بشر نمودند.‏

‏ بعد از آنجا به سمت در امنیتی و محل ورود به سازمان ملل متحد رفتم، اما قبل از ورود توسط پلیس دستگیر شدم . پلیس ها ‏عکس های من را در اختیار داشتند و بلافاصله بعد از من یکی از فیلمبرداران صدای آمریکا ( سامان ) رانیز که به محل ‏رسید دستگیر کردند . ‏

در مورد علت دستگیری هیچ توضیحی داده نشد هر چند همه نیروهای امنیتی در محل و همچنین پلیس رفتاری محترمانه ‏داشتند. بعد هم گفتند برای “ادای پاره ای توضیحات” باید اینجا بمانید . در این حال ایرانیانی که از محل عبور میکردند از ‏دستگیری ما مطلع شدند و به دیگران خبر دادند. برخی از تجمع کنند گان نیز خودشان را به محل رساندند و سعی در دخالت ‏داشتند،اما کاری از دست کسی ساخته نبود. حتی خانم الله هیکس و بنفشه پورزند، نیز به دلیلی پیگیری های شان مورد ‏پرسش پلیس قرار گرفتند. خانم ها نازی بیگلری و گیتی آرین، خبرنگاران صدای آمریکا نیز از گزند در امان نماندند . ‏

بالاخره من را به داخل یکی از اتو مبیل های پلیس منتقل و بخشی از پیاده روی محل توقف اتوموبیل را هم مسدود کردند . ‏سامان را هم در گوشه ای مورد بازجویی و تفتیش وسایل قرار دادند. چند ساعتی به همین شکل گذشت، اسناد و مدارک من ‏بار ها و بار ها مرور شد و از آن کپی گرفتند. دوستان ایرانی هم که در خارج از محیط امنیتی در انتظار بودند، با تماس ‏هایشان با مراجع مختلف سعی در حل موضوع داشتند. سرانجام پی از چند ساعت دو نفر از وکلای سازمان حقوق بشر، به ‏عنوان وکلای من به محل آمدند و به همراه دو نفر از مقامات ارشد پلیس سوالاتی از من پرسیدند. من آنجا به قدرت وکیل در ‏دنیای آزاد پی بردم و با خودم فکر کردم که اگر در ولایت ما هم به وکیل اینقدر احترام میگذاشتند، خیلی مشکلات حل میشد. ‏بعد از چند سوال تشریفاتی به من گفتند که گزارشی درمورد تو و دوستت (سامان) به ما رسیده و عکس هایی از شما داریم ‏که در تجمع اعتراضی بوده اید. ضمنا گزارشی داشتیم که نمیتوانیم منبع آن را ذکر کنیم، و در آن آمده بود که شما دو نفر ‏تروریست هستید که با کارت خبر نگاری قلابی به محل سازمان ملل آمده اید. اما با تحقیقاتی که کردیم متوجه شدیم که این ‏داستان صحت ندارد و حالا شما میتوانید بروید . البته اگر از ناحیه پلیس توهینی به شما شده میتوانید شکایت کنید. اگر به ‏لحاظ روحی و جسمی آسیبی دیده اید میتوانید تقاضای خسارت کنید. و … حالا هم میتوانید به کارتان بپردازید.‏

به آنها گفتم: شما خوب میدانید که من یک فعال حقوق بشر و روزنامه نگار هستم؛ تلاش من برای بیان وضعیت حقوق بشر ‏در ایران است. این کار شما باعث اخلال در فرایند کاری و از دست رفتن فرصت ها برای من شده است. آنها به من گفتند ‏درست است اما ماهم کار خودمان را انجام دادیم .‏

‏ با خودم فکر کردم به این ترتیب ادامه بحث بی فایده است. چون باز هم حقوق بشر در حاشیه است . ‏

آنها سپس گفتند کارت ویژه خبرنگاری سازمان ملل شمارا به دفتر رسانه های این سازمان تحویل دادیم. من از آنها خواستم ‏که کارت مرا پس بگیرند. آنها از قبول این مسئولیت طفره رفتند، اما وقتی با تقاضای وکلای من مواجه شدند قبول کردند . ‏هر چند در یافت کارت دیگر فایده چندانی نداشت، چون نشست عمومی تمام شده بود و کنفرانس خبری هم دقایق پایانی خود ‏را سپری میکرد. با این وجود با تلاش وکلا توانستم کارت جدید دریافت کنم. ‏

تحلیل های مختلفی را میتوان در خصوص این اتفاق داد. مثلا عوامل حکومت ایران در نیویورک با ارائه گزارش وعکس ‏از من و سامان از پلیس امنیتی خواسته بودند تا موضوع را بررسی کندو فکر کرده بودند تا انجام کامل بررسی، به هر ‏ترتیب جلسه سخنرانی و کنفرانس خبری هم به پایان میرسید . شاید هم پلیس آمریکا به هر دلیلی قصد جلو گیری از ورود ‏من به سازمان ملل را داشت و به این ترتیب اقدام بازدارنده اش را انجام داد، و یا هر تحلیل دیگری . اما مهم این است که ‏هر شخص و یا جریانی موفق به انجام این کار شد، موفقیتش نسبی بود. چرا که من توانستم در دقایق پایانی خودم را به سالن ‏کنفرانس برسانم . ضمن اینکه اگر من نبودم خبرنگاران بسیاری بودند که فضای آن جلسه را به خوبی انعکاس دادند.‏

‎ ‎در داخل سالن‎ ‎

‏ پلیس های داخل سالن مرا برخلاف دیگر خبرنگاران به همراه یک پلیس درشت اندام به سالن راهنمایی کردند. در ابتدای ‏ورود رئیس بخش رسانه سازمان ملل به استقبال من آمد و از من خواست هیچ سئوالی نکنم و فقط عکس بگیرم. به ایشان ‏گفتم موضوع مهم برای من پرسش در خصوص حقوق بشر در ایران است؛ اما تنها مسئله مورد توجه ایشان، صرفاَ حفظ ‏نظم جلسه بود، نه چیزی دیگر. به این نتیجه رسیدم که باز هم حقوق بشر در حاشیه است .‏

‏ به این ترتیب خواستش را قبول کردم ووارد شدم. خبرنگاران رسانه های مختلف روبروی تریبون نشسته بودند و در ‏اطراف آنها نیروی امنیتی همراه آقای احمدی نژاد و همچنین نیروهای ویژه سازمان ملل حضور داشتند. عکاسان و ‏فیلمبرداران رسانه ها نیز در انتهای سالن مستقر بودند. نیروهای امنیتی همراه اقای احمدی نژاد با اشاره به هم و گفت گو در ‏گوشی ها، حضور من را به یکدیگر اعلام کردند. من هم از فرصت استفاده کردم و عکس های مربوط به آن را گرفتم .‏

فضای گفت گو فضایی قابل پیشبینی بود. آقای احمدی نژاد طبق روال کاریشان از فرمول حاشیه رفتن و حذف صورت ‏مسئله ویا تغیر جهت سر پیکان به سوی آمریکا استفاده کرد. به عنوان مثال وقتی در خصوص تضاد قوانین قضایی با ‏استاندارد های بین المللی از او سوال شد، جوابش این بود که شما از قوانین قضایی ایران به درستی اطلاع ندارید. یا وقتی ‏در مورد آزادی بیان سؤال شد، گفت: ایران بسیار آزاد استو تنها کشوری است که هر کسی حتی به رئیس جمهور تند ترین ‏انتقاد ها را میکند و هیچ گاه مجازات نمیشود . ‏

اما صرف نظر از این موضوع که تقریبا همه به آن آگاه هستند ، مشکل اصلی در پرسش و پاسخ خبر نگاران این بود که ‏اولاَ همه خبر نگاران امکان سوال نداشتند، دومآ اولویت با خبرنگاران رسانه های وابسته به گروه اعزامی ایران و همچنین ‏رسانه های مطرح و مشهور بود، نه خبرنگاران آزاد. سوما هر خبرنگار صرفا امکان پرسش یک سئوال در زمانی محدود ‏و مشخص را داشتو فضایی ازاد برای گفت و گو نبود. این حالت دقیقاَ به آقای احمدی نژاد این امکان را میداد تا از فرمول ‏‏”حاشیه” رفتن و حذف صورت مسئله استفاده کند. چرا که بعد از اجرای این فرمول خبرنگاران فرصت امکان ارائه نمونه و ‏یا اسناد و مدارک ادعای خود را نداشتند. در عکسی که برای این متن ارائه شده، تقلای خبرنگاران را برای در یافت پاسخ ‏سوال های به حاشیه رانده شده آقای رئیس جمهور میبینید. ‏

اما مورد سوم یعنی حقوق بشر در حاشیه از سوی خبرنگاران . همگان از این موضوع آگاهند که مسئله سیاست یک رسانه ‏بر روی خبر نگار آن تاثیر مستقیم دارد. عموم کسانی که برای طرح سوال از آقای احمدی نژاد انتخاب شده بودند، از رسانه ‏های دارای جهت گیری و سیاست معلوم بود . ‏

در مجموع سوالات مطرح شده در این جلسه، مسئله حقوق بشر کم ترین موضوعی بود که رسانه ها به آن پرداختند. هرچند ‏برخی از نمایندگان رسانه ها در جلسه روز دوشنبه سازمان دیدبان حقوق بشر حاضر و تاحدی از آخرین وضعیت نقض ‏حقوق بشر در ایران آگاه بودند. اما به هر شکل سوال مثمر ثمری پرسیده نشد، به طوری که برخی از خبرنگاران قبل از ‏اتمام جلسه، محل را با عصبانیت ترک کردند. برخی دیگر نیز نظیر خبر نگار بی بی سی ناراحتی خود از کیفیت و ماهیت ‏سوال ها و عدم پرسش در خصوص حقوق بشر رااعلام نمودند. ‏

این به این معناست که برای رسانه ها هم به دلیل سیاست های اعمالی برآنها حقوق بشر در حاشیه است.‏

این یک واقعیت است. واقعیتی تلخ. اما چه بخواهیم و چه نخواهیم، دنیا و دولت ها، حتی آنهایی که بیش از همه سنگ حقوق ‏انسانی را برسینه میزند، غم خود را دارند. و این مصداق ضرب المثل ایرانی است که: “کس نخارد پشت من جز ناخن ‏انگشت من.“‏