زنده باد سبزها و زنده باد رهبران باهوش و مردم باهوش سبز که در راهپیمایی روز جمعه حاضر نشدند و گذاشتند تا معلوم شود که اندازه ریاضی و آماری حامیان دولت چقدر است. برآورد جمعیت نشان می دهد که حتی اگر فکر کنیم استفاده از فوتوشاپ هم حق مسلم دولت است، و حتی اگر فرض کنیم که دولت و صدا و سیما مجاز است که از هر زاویه دوربینی برای نمایش جمعیت استفاده کند، و حتی اگر فرض کنیم که تکرار فیلم تظاهرات جمعه از تمام شبکه های تلویزیونی دولت، باعث افزایش تعداد حامیان دولت می شود، گرفتن نتایج زیر لازم است
اول، عکس ها را نگاه کردیم، بالا و پائین کردیم، سرتا ته جمعیت حامیان دولت در تهران در روز جمعه حدود ده هزار نفر است. اصلا هم کاری نداریم که این ده هزار نفر با اتوبوس آمدند یا با دوچرخه، سرباز هستند یا دانش آموز، ریش شان را پنج شنبه تراشیدند یا اصولا هنوز ریش شان تا جمعه در نیامده، بطور کلی عرض می شود که کل جمعیت مورد نظر ده هزار نفر است.
دوم، انتخاب تصاویر برادرانی که ریش شان را نیم ساعت قبل از تظاهرات کوتاه کردند، و خواهرانی که بدون چادر و با حجاب معمولی، مانتوروسری در تصویر هستند، و افرادی که شبیه مردم عادی هستند، توسط صدا و سیما و رسانه هایی که توسط امت حزب الله اداره می شوند، نشان می دهد که دولت نمی خواهد بگوید که تعداد مذهبی های حامی دولت زیاد است، احتمالا بخاطر اینکه این موضوع حتی اگر اثبات شود هم فایده ندارد، بلکه می خواهد اثبات کند چند نفری هم از مردم عادی طرفدار حکومت اند.
سوم، تفاوت اصلی عکس های تظاهرات روز جمعه، با عکس های معمول تظاهرات سبزها این است که در عکس های تظاهرات روز جمعه، انگار افرادی که برای تظاهرات آمده اند، از دوربین خجالت می کشند. البته حمایت از این دولت خجالت هم دارد، ولی بالاخره آدم باید یک جوری عکس بگیرد که معلوم نشود آن چیزی که نباید معلوم بشود.
چهارم، اگر فرض کنیم که جمعیت راهپیمایان روز جمعه همان ده هزار نفر باشد، که طبعا دلیلی ندارد که فرض ما درست نباشد، و فرض کنیم که طرفداران دولت در تبریز همان بیست هزار نفری باشند که برای حمایت از احمدی نژاد آمدند، و طرفداران دولت در مشهد هم براساس آخرین استقبال از احمدی نژاد چیزی بین پانزده تا بیست هزار نفر باشد، براساس این سه آمار، که بقول احمدی نژاد عکس اش و سندش هم موجود است، یا طرفداران دولت 63 درصد نیستند و 6 درصد هستند، یا جمعیت ایران هفتاد میلیون نفر نیست و پنج میلیون نفر است، یا همه مردم ایران رفتند بندرعباس و دبی، وگرنه فرض دیگر نمی ماند.
پنجم، به نظر می رسد قانون ظروف مرتبطه در مورد جمعیت تظاهر کننده هم صدق می کند، یعنی اگر فرض کنیم که علت کم شدن جمعیت سبزها در روز سیزده آبان، که واقعا کم شده بود، این بود که پلیس آنها را می زد و دستگیر می کرد، در حالی که پلیس نه تنها حامیان دولت را روز جمعه کتک نمی زد، بلکه آنها را تشویق هم می کرد، پس به موجب قانون ظروف مرتبطه نتیجه می گیریم “ هر گاه گاز اشک آور یا باتوم یا موتور سوار به جمعیت مخالفان دولت فشار بیاورد، از میزان مخالفان دولت و به همان میزان از تعداد و حجم حامیان دولت هم کاسته می شود.”
علی مطهری و اعتقاد به روحانیت
این آقای علی مطهری هم شنبه به چپ غش می کند، یک شنبه به راست. البته جالب این است که تیترخورش کلا ملس است. همین علی مطهری گفت “ افرادی مثل موسوی اعتقاد چندانی به روحانیت ندارند.” آگاهان که شال سبز انداخته بودند، گفتند “ پس فکر کردی ما از چیزش خوش مان آمده بود؟ خب، به همین دلیل است.” همین آگاهان ادامه دادند، البته فقط موسوی نیست که از روحانیت خوشش نمی آید، کروبی هم همین طور است، خاتمی هم همین طور است، هاشمی هم همین طور است، صانعی هم همین طور است، منتظری هم همین طور است، شما ده تا روحانی که بلد باشد چهار کلمه حرف بزند و آدم از شنیدن حرف هایش کهیر نزند و بلد باشد انگشت هایش را درست بشمرد و هنوز با مردم رابطه اش را از دست نداده باشد، نشان بده که از روحانیت خوششان بیاید، تا بقیه هم همین کار را بکنند.
نگاه نمی کنند که چکار کردند که این طور شده، بدبختی کانال یک می زنی یک روحانی دارد مزخرف می گوید، کانال دو می زنی یکی دیگر مزخرف می گوید، مجلس را نگاه می کنی یک روحانی دارد زور می گوید، پلیس را نگاه می کنی یک روحانی بالای سرش دارد زور می گوید، شکایت می کنی، یک روحانی به تو می گوید هیچ حقی نداری، توالت می روی، یک روحانی سی سال است نشسته آن تو و بیرون نمی آید، بعد از نود و عمری هم یک روحانی پیدا می کنی که چهار تا حرف درست می زند، پیگیری که می کنی تازه می فهمی از طرف دادگاه روحانیت استریپ تیز شده یا سه سال است زندان است، یا ده سال است ممنوع المنبر است، یک تپه گلکاری نشده باقی گذاشتید که ملت بگویند حاج آقا سلام!
ابوالقاسم رئوفیان، یک آقایی که حرف هایش گاهی اوقات تصادفا منطقی به نظر می رسد، اما قیافه اش نشان می دهد که یک مشکلی دارد، اظهار داشت “ دستی در کار است تا روحانیت علیه روحانیت قرار گیرد.” اتفاقا به نظرم طرف متوجه است که مشکل از کجاست، وگرنه بطور طبیعی باید می گفت “ دستهایی در کار است” وقتی می گوید “ دستی در کار است” معلوم می شود خودش می داند کدام دست در کار است؟
قتل عمد و دروغ عمد
ماجرای سعید امامی تکرار شد. حالا این یکی سعید چه زمانی حمام برود و کارهای واجبی را که باید انجام دهد، بموقع بکند یا نه، خبر بعدی است. سازمان قضایی نیروهای مسلح اطلاعیه رسمی صادر کرد و اظهارات سبزها را در مورد شکنجه و رفتارهای خشونت آمیز در کهریزک تائید کرد. این اطلاعیه گفته است که “ آنچه در کهریزک رخ داده، قتل عمد بوده است.” همین اطلاعیه گفته است که دوازده نفر از عوامل تخلفات کهریزک، شکنجه گران، متهم به تخلف هستند و چهار نفر از متهمان به قتل سه نفر از شهدای سبز یعنی “ محسن روح الامینی” و “ امیر جوادی فر” و “ محمد کامرانی” متهم هستند. همین اطلاعیه تاکید کرده است که برخلاف گفته مرتضوی و تائید وزیر بهداشت و مسوولان قضائی کشور، عامل مرگ دو نفر از شهدای کهریزک، بیماری مننژیت نبود. به عبارت دیگر، چنین می شود نتیجه گرفت:
اول، مرتضوی قتل عمد مرتکب شده و عمدا دروغ گفته است. هیچ کسی تا به حال خلاف این را نگفته که غیر از مرتضوی کسی مسوولیت بازداشتگاه کهریزک را داشته و قاضی مرتضوی سه بار قبلا تاکید کرده و رسما اعلام کرده که هیچ کس به دلیل ضرب و شتم یا شکنجه در کهریزک کشته نشده است. یعنی رسما دروغ گفته است.
دوم، سردار رادان، مسوول اداره بازداشتگاه کهریزک بوده و اگر قتلی صورت گرفته، توسط وی یا زیر نظر او اتفاق افتاده است، سردار رادان حداقل دو بار اعلام کرده که در کهریزک هیچ قتلی اتفاق نیافتاده است.
سوم، فرمانده پلیس تهران بزرگ، در ماه شهریور رسما و علنا اعلام کرده که در کهریزک 130 تا 140 نفر بازداشتی نگهداری می شدند و هیچ قتلی در این بازداشتگاه صورت نگرفته است.
چهارم، فرمانده کل نیروی انتظامی تا به حال حداقل پنج بار رسما اعلام کرده که هیچ کسی به دلیل شکنجه و ضرب و شتم در کهریزک کشته نشده است.
پنجم، وزیر بهداشت و قاضی مرتضوی رسما اعلام کردند که ضمن اینکه هیچ کسی در کهریزک کشته نشده، اگر هم کشته شده باشد به دلیل مننژیت بوده است.
فرمانده سپاه اعلام کرد که هیچ کسی بخاطر اعمال خشونت در بازداشتگاهها کشته نشده است.
همه اینها را که جمع کنیم، به نتیجه ای بدتر از قتل عمد ناشی از شکنجه زندانیان معترض می رسیم، و آن اینکه بخش اعظم روحانیون مسوول، تقریبا همه مسوولان قضایی، تقریبا همه نمایندگان مجلس، تقریبا همه فرماندهان نظامی و امنیتی و انتظامی زمانی که خودشان می دانستند که تعدادی از زندانیان به دلیل شکنجه در زندان کشته شده اند، رسما راست راست توی دوربین تلویزیون خیره شده اند و خبر کشته شدن به دلیل شکنجه را تکذیب کردند، نه تنها خبری را که می دانستند راست است، تکذیب کردند، بلکه سبزها را متهم کردند که دارند شهید سازی می کنند و نه تنها آدمها را کشتند، بلکه اجازه برگزاری مراسم سوگواری به کسی که کشته شده است ندادند.
نتیجه اول، مرتضوی مسوول اصلی کهریزک بوده، او از طرف یک بخش قوه قضائیه متهم به قتل شده است، در حالی که در دولت و قوه قضائیه مسوولیت گرفته است. قاعدتا و براساس تحلیلی که ما از حکومت داریم، انتظار نداریم عدالتی اجرا شود، ولی اگر حکومت زمانی بخواهد به کسی بگوید که عدالتی در ایران وجود دارد، اولین کاری که باید بکنند محاکمه و مجازات مرتضوی است.
نتیجه دوم، قرنهاست که روحانیون و مسلمانان روایتی را گفته اند که در آن حضرت علی گفته است اگر مسلمانی بشنود که خلخالی از پای زن یهودی به زور کشیده شده، و از شنیدن آن خبر دق نکند، مسلمان نیست. حالا نه تنها خلخال از پای کسی کشیده شده، بلکه آنقدر کشیده شده که باعث مرگ او شده است، و نه تنها باعث مرگ شده، بلکه باعث مرگ حداقل سه نفر شده، و نه تنها باعث مرگ سه نفر شده، بلکه حتی به خانواده مقتول اجازه داده نشده برای کشته اش عزاداری کند، و این واقعه نه توسط کفار، بلکه توسط کسانی که منصوب امام عادل مسلمین هستند، رخ داده و خبر وقوع ظلم هم رسما و توسط نهاد رسمی تنها حکومت اسلامی و شیعی کره زمین تائید شده است، حالا ما به عنوان کسانی که سالها این روایت را شنیدیم اولین انتظاری که داریم، این است که مسلمانان، روحانیون، مراجع تقلید، کسانی که به حضرت علی احترام می گذارند، حداقل دق کنند. اگر این کار را نکنند، یا باید به مسلمان بودن آنها شک کرد، یا به روایتی که از حضرت علی گفته شده یا به موضوع دق کردن.
دقت می کنید چه وضع تلخ و کثافتی دوروبرمان را گرفته؟