ما رانده شدگان

فرشته قاضی
فرشته قاضی

هزاره روزنامه الکترونیکی روز حس  غریبی است که تا کنون به لطف قاضی مرتضوی و دستگاه امنیتی ایران، من و خیل عظیمی از روزنامه نگاران دیار من تجربه نکرده بودیم. در 12 سال تجربه کاری ام، روزنامه هایی که در آنها قلم زده و خون دل خورده ایم هرگز به هزاره نرسید و اگر شانس یار بود، چند ماهه و حتی در مواردی دو سه روزه توقیف شدند و در برخی موارد نیز در حالیکه با شوق و شور در تدارک انتشار بودیم، سقط جنین شدند.

عادت کردیم به خانه به دوشی و فشار توقیف و بیکاری و احضار و بازداشت که گویا برای ما به امری طبیعی بدل شده بود و نباید دل می بستیم  به روزنامه ای که هر لحظه خطر توقیف آن را تهدید میکرد. اما اکنون در دیار غربت، ما رانده شدگان وطن، هزاره روزنامه ای را به جشن نشسته ایم که اگر دست قاضی مرتضوی می رسید آن نیز به صد نمی رسید چه برسد به هزار.
بعد از آنکه روزنامه های ایران با نشان دادن نامه مرتضوی که مرا از حق طبیعی خودم به عنوان یک روزنامه نگار محروم میکرد، عذرم را خواستند رفتم که به خیال خودم و برای همیشه دور کار خبری در حوزه ایران را خط بکشم و با کارآموزی در روزنامه ای حرفه ای بدل به یک خبرنگار حرفه ای شوم هرچند که تمام روح و روانم در ایران جا ماند و کم که می آوردم در وبلاگم می نوشتم. دو سال ننوشتن و دور ماندن از حوزه کاری خبری بیمارم کرد اما کودتای 22 خرداد تلنگری بود به من و امثال من که رسالتی عظیم داریم و دینی به مردمی که در خیابان ها در مقابل کودتا با شجاعت و سرفراز ایستاده اند. با زندانی شدن همکاران و اساتید روزنامه نگارم  من نیز همچون دیگر همکارانم بر ان شدم قلم زمین مانده آنها را در دست بگیرم، هر چند لایق آن قلم نباشم، اما آن قلم نباید زمین می ماند و شدم خبرنگار روزنامه ای الکترونیکی که احمد زیدآبادی و عیسی سحرخیز از نویسندگان اصلی ان بودند و چه افتخاری بالاتر از اینکه در روزنامه ای کار کنم که روزنامه نگارانش تاریخ مستند کودتا را در پشت دیوارهای زندان اوین نظاره گرند و خواهند نوشت مستند و افشاگرانه.
روزآنلاین، تاریخ مستند کودتا را از فراسوی مرزها به تصویر می کشد و روزنامه نگاران دربندش از درون حصارها خواهند نوشت و برای من تجربه گرانبهایی است که باز بیاموزم و بنویسم و بدانم که روزنامه نگار به مردمش زنده است وزمین گذاشتن قلم، خیانتی است نابخشودگی.
به امید روزی که به همراه بزرگان دربندمان، روزی در ایران روزنامه ای منتشر کنیم لایق مردم نجیب مملکتمان وهزاره و هزاره هایش را به جشن بنشینیم.