تام انگلهارت
فکر نکنید می خواهم به افتتاحیه مراسم المپیک در پکن اشاره کنم که به نظر می رسید آمیزه ای از الگوی کره شمالی و لبخندها ی نقش بسته بر صورت شخصیت های والت دیسنی بود. نمی خواهم به شکار هیجان انگیز هشت مدال طلا توسط مایکل فلپس و جایزه یک میلیون دلاری وی بپردازم که پاداش مدرن سازی شده ای است از آنچه در سنت یونان قدیم برای میدان دادن به آماتورها مرسوم بود.
قصدم این است که به هجوم برق آسای رسانه هائی اشاره کنم که موضوع مرگ دکتر بروس ایونز را تحت پوشش قرار دادند. او کسی بود که در مؤسسه تحقیقات پزشکی و بیماری های عفونی آمریکا در فورت دتریک مریلند کار می کرد و در 29 ژوئیه با مصرف استامینوفن دست به خودکشی زد. اف بی آی بلافاصله وی را مسؤول حملات با میکروب سیاه زخم در سپتامبر و اکتبر 2001 معرفی کرد.
آن زمان را به خاطر دارید که پاکت نامه هائی پست می شدند و در آن نامه ای وحشت انگیز به تاریخ یازدهم سپتامبر 2001 شامل این جملات وجود داشت: «مرگ بر آمریکا. مرگ بر اسرائیل. الله اکبر». پنج آمریکائی در اثر استنشاق پودرهای داخل این پاکت ها به سیاه زخم مبتلا شدند و مردند و 17 نفر دیگر آسیب های بزرگ دیدند. دفتر اداری سنا و مراکز پست متعددی به مدت چندین ماه برای تمیز کاری تعطیل شدند و شرکت های رسانه ای که این پاکت ها را دریافت کرده بودند در بهت و حیرت فرورفته بودند.
برای ملتی که به اندازه کافی از حملات یازدهم سپتامبر ترسیده بود، تصور اینکه یک دیکتاتور بیرحم و مجهز به سلاح های کشتار جمعی (که احتمالاً پودر میکرب سیاه زخم را به تروریست ها تحویل داده) آماده وارد آوردن صدمات بیشتری به ما ست، راه ما را برای اشغال عراق هموار کرد. رئیس جمهور ما حتی می توانست ادعا کند صدام حسین قادر به ارسال تجهیزاتی است که مواد شیمیائی و میکروبیولوژیک را در مناطق شرقی آمریکا پراکنده می کنند. (چیزی شبیه برنامه هسته ای صدام که معلوم نشد هرگز وجود نداشته است.)
امروز مشکل است حتی به خاطر بیاوریم آن حملات سیاه زخمی چقدر ترسناک بودند. بر اساس تحقیقات لکسیس نکسیس، ماجراهای مربوط به آنتراکس (سیاه زخم) در فاصله 4 اکتبر تا 4 دسامبر، 398 بار در سرتیتر اخبار نیویورک تایمز ظاهر شد. در همین برهه زمانی، 238 گزارش خبری هم در واشنگتن پست زیر چاپ رفت. این همان اخبار پایان ناپذیر و فریادهای گوشخراش ترس از حملات است که دنیای هیستریک آمریکائی را با هشدار های نارنجی، واکسیناسیون آبله مرغان و در نهایت جنگ، آمیخته می کرد تا مبادا هیچکدام از چنین ابزارهائی در اختیار تروریست ها قرار گیرد.
تا پایان 2001 گونه های محلی این میکروب ساخته شده بودند. این گونه ها نه از نواحی دورافتاده افغانستان و نه از عراق آمده بودند بلکه به احتمال قریب به یقین، از آزمایشگاه های نظامی سلاح های بیولوژیک آمریکا می آمدند. کشتار ناشی از سیاه زخم در آن زمان کاملاً از یادها رفت، درحالیکه حادثه یازدهم سپتامبر به تنهایی به عنوان واقعه ماندگار تمام دوران ها تبدیل شد.
برخلاف یازدهم سپتامبر، هیچ آئین یادبودی در سالگرد حملات سیاه زخم برگزار نمی شود. هیچکدام از قربانیان، بازماندگان و یا خویشاوندان قربانیان، یاد و ستایشی از آنها نمی کند و نام آنها را بر زبان نمی برند. هیچ چیز جزسکوت نیست و تحقیقات اف بی آی هم تنها بر روی یک دانشمند بیولوژیک دیگر آمریکائی به نام استیون جی هاتفیل متمرکز شد. او نیز در فورت دتریک مشغول به کار بود و در نهایت مشخص شد نقشی در این ماجرا نداشته است. (بروس ایونز سال ها به تحقیقات اف بی آی کمک می کرد تا اینکه تردیدها و سوء ظن متوجه خود او شد.)
پرونده این ماجرا اصولاً بر همین منوال باقی ماند تا اینکه ایونز در پایان ماه ژوئیه دست به خودکشی زد. آن موقع بود که جزئیات، ابهامات، تردیدها و مدارک بحث انگیز علمی، لیست انواع داروهائی که برای وی تجویز شده بود، نقل قول های رعب انگیز، «لانه موش» یافت شده در آزمایشگاه آلوده به سیاه زخم که او مشغول به کار در آنجا بود، و نامه ها و ایمیل های عجیب، ناگهان همگی سر برآوردند. و پرونده حل و فصل شد! «دانشمند دیوانه» ای از آزمایشگاه نظامی جنگ بیولوژیک آمریکا در فورت دتریک، سرانجام بدام افتاد! یا اینکه نیفتاد ….
رسانه ها هم با علم و آگاهی و مقتدرانه سوار این موج شدند، گوئی نباید از آن می گذشتند.
منبع: میدل ایست آنلاین- 19 اوت