یکی از فرماندهان سپاه پاسداران طی سخنانی در همدان از اینکه به گروههای بنیادگرایی که در عراق و سوریه حکومت تشکیل دادهاند، دولت اسلامی گفته شود، انتقاد کرد.
به گزارش خبرگزاری فارس، وابسته به سپاه پاسداران، سرتیپ پاسدار حسین همدانی از مردم خواست از به کار بردن عنوان “داعش” به معنای “دولت اسلامی عراق و شامات” برای این شاخه از تکفیریها اجتناب و از همان عنوان “تکفیری” استفاده کنند. او با بیان اینکه “آنها غلط میکنند دولت اسلامی تشکیل دهند”، نیروهایی را که “تکفیری” نامیده، خبیثترین انسانها و فرزند شیطان دانسته است.
از سوی دیگر، خبرگزاری ایسنا بخش دیگری از سخنان وی را منتشر کرد که در آن گفته است: “سوریه جنگی نیابتی از طرف ما دارد و اگر سوریه شکست بخورد باید در مرزهای خود بجنگیم. تکفیریها بعد از شکست در سوریه به عراق آمدند و داعش را باید نیروهای شیطان و تکفیری بدانیم چراکه برای تخریب چهره اسلام آمدند، آنها سربازان قسم خورده شیطان بزرگ هستند.”
او اضافه کرده: “دشمنان اسلام بعد از توطئههای مختلف به این نتیجه رسیدند که سرباز آمریکایی با سرباز مسلمان نمیتواند بجنگد، بنابراین داعش را ایجاد کردند.”
پیش از وی سرتیپ پاسدار ایرج مسجدی مشاور فرماندهی سپاه قدس سپاه پاسداران، گفته بود: “داعش یک جریان فکری و اعتقادی است و همین جنگیدن با آنان را بسیار سخت میکند، هرچند آنان یک بازوی نظامی نیز دارند اما جریان فکری آنان است که جوانان را از آمریکا و انگلیس به سمت خود می کشانند، فکر می کنند که رسول خدا در بهشت منتظر است تا آنان کمربند انتحاری خود را منفجر کنند تا آنان را در آغوش بگیرد.”
ماهیت دینی گروه داعش که اکنون مناطق بزرگی از سوریه و عراق را اشغال کرده، نگرانی و خشم بنیادگرایان جمهوری اسلامی را در پی داشته است. در حالی که سیدعلی خامنهای خود را ولیامر مسلمین جهان نامیده، ابوبکر بغدادی نیز خود را خلیفه مسلمین جهان مینامد و همین رقابت تنگاتنگ است که مشخص میکند چرا از نظر هواداران آیتالله خامنهای، داعش غلط میکند که حکومت اسلامی تشکیل دهد. از دیدگاه این افراد، تنها کسانی که حق دارند حکومت اسلامی تشکیل دهند، خود آنها هستند.
چند روز پیش ابراهیم فیاض، از راستگرایان هوادار خامنهای به خبرگزاری فارس گفته بود: “ تفکر انقلاب اسلامی در جهان یکهتاز است و الگوهای غلط و بدلی هم به جایی نمیرسد اما آمریکا توانسته با این الگوهای غلط باعث انحراف افکار عمومی شود؛ پیام رهبر معظم انقلاب به جوانان اروپایی و آمریکایی و تاکید ایشان بر شناختن مستقیم اسلام فصل جدیدی بود، […] بحث اساسی این است که اسلام اصلی همین اسلامی است که ایران تفسیر میکند.”
با اینهمه شباهتهای حکومت ابوبکر بغدادی و حکومت علی خامنهای به گونه ایست که موجب سردرگمی هواداران آیتالله خامنهای میشود.
برای نمونه، در مرداد ماه امسال خبرگزاری فارس در خبری با عنوان “داعش حجاب را برای دانشآموزان پنجم ابتدایی به بالا اجباری کرد” نوشته بود: “عناصر گروهک تروریستی «امارت اسلامی عراق و شام» موسوم به «داعش» از ورود دانش آموزان غیر محجبه به مدارس ممانعت به عمل آوردند. گروهک داعش در توجیه این بخشنامه اعلام کرد این تصمیم در راستای اجرای تعالیم دین اسلامی اتخاذ شده است زیرا دختران سال پنجم ابتدایی به بالا به سن تکلیف شرعی رسیدهاند.”
نویسنده گزارش اضافه کرده بود: “این تصمیم گروهک داعش، خشم و عصبانیت مردم شهرهای تحت سیطره گروهک امارت اسلامی عراق و شام را برانگیخته است. مردم این موضوع را دخالت در زندگی شخصی خود برشمردند. ناظران سیاسی این تصمیم داعش را ناشی از عقبماندگی این گروهک تروریستی دانسته و تاکید کرده اند که این گروهک تروریستی به دنبال بازگرداندن جامعه سوریه به قرون وسطایی است.”
اما بعد از آنکه توجه کاربران ایرانی در شبکههای اجتماعی به این خبر جلب شد، پرسش اصلی آن بود که این اتفاق سی و شش سال است در ایران افتاده.خبرگزاری وابسته به سپاه پاسداران چرا از این خبر ناخرسند است؟ این خبرگزاری نیز بلافاصله خبر مزبور را از خروجی خود حذف کرد.
گفتنی است مسئولان جمهوری اسلامی، در آغاز این بحران حاضر نبودند ریشههای مذهبی گروههای بنیادگرای سنی را بپذیرند، اما اکنون و با گذشت زمان به نظر میرسد که جمهوریاسلامی، ماهیت مذهبی این گروهها را کاملا درک کرده است.
پس از آنکه جنبش اعتراضی مردم سوریه در بهمن ماه سال ۱۳۸۹ آغاز شد، در حالی که آیتالله خامنهای جنبشهای اعتراضیعربی دیگر مناطق و کشورهای عرب را “بیداری اسلامی” نامیده بود، بحران سوریه را ساخته غرب و اسرائیل معرفی کرد. او چند ماه بعد از آغاز بحران سوریه و گسترش آن گفته بود: “امریکاییها با تلاش برای شبیهسازی حوادث مصر، تونس، یمن و لیبی، در سوریه، سعی میکنند این کشور را که در خط مقاومت قرار دارد دچار مشکل کنند اما ماهیت حوادث سوریه با ماهیت حوادث دیگر کشورهای منطقه متفاوت است. جوهره بیداری اسلامی در کشورهای منطقه، حرکت ضد صهیونیستی و ضد امریکایی است اما در حوادث سوریه، دست امریکا و اسرائیل آشکار است و منطق و معیار ما ملت ایران این است که هرجا به نفع امریکا و صهیونیسم شعار داده شود حرکت، انحرافی است.”
خامنهای و هواداران او هیچگاه توضیح ندادند که اگر ماهیت حوادث مصر و تونس و لیبی با سوریه متفاوت است، پس چرا همه معترضان در آن کشورها با معترضان سوریه متحد شدند و در برابر ایران صفآرایی کردند. حتی یکی از متحدان استراتژیک جمهوری اسلامی، همچون حماس نیز به صف مخالفان دولت سوریه پیوست و به اصطلاح از “صف مقاومت” خارج شد.
حدود دو سال بعد از آغاز بحران سوریه، مصطفی تاجزاده طی نامهای از داخل زندان جمهوری اسلامی خطاب به سیدعلی خامنه ای با یادآوری مواضع او در جریان جنبشهای موسوم به “بهار عربی”، نوشت: “جنابعالی با دفاع از شعار تشکیل حکومت اسلامی و اجرای اجباری احکام شرعی (احکام متعارف فقهی) هم زمان هم مسلمانان دموکرات را در این جوامع از همدردی اسلامی دور کردید و هم به تقویت جریان سلفی–تکفیری در میان اهل سنت پرداختید که در حال حاضر پرچمدار این شعار هستند و در صددند تا به هر قیمت که شده خلافت و امارت اسلامی را احیا کنند. باید مطلع باشید که این جریان ستیزهجو و خشونتطلب، در هر دو شکل وهابی و طالبانی خود، شدیداً ضدشیعه است و با ایران خصومتی تاریخی دارد و آن را بزرگترین پایگاه فرقهای میداند که از صفویه تاکنون، هم چون خنجری از پشت و پهلو بر پیکر جهان اسلام (یعنی اکثریت اهل سنت) فرود آمده است.”
او اضافه کرده بود: “البته استثنایی در این زمینه قائل شدهاید که سوریه است. زیرا میدانید دفاع از ایده تشکیل حکومت اسلامی در آن کشور، به معنای سرنگونی رژیم ضداسلامی بعث از یک سو و حاکمیت سلفی–تکفیریهای ضدشیعی از سوی دیگر است. حکمی که البته در تمام کشورهای اسلامی، به ویژه کشورهای عربی، صادق است و شما فقط در سوریه آن را به رسمیت می شناسید.”
تاجزاده در ان نامه تاکید داشت: “بزرگترین خطای دو سال اخیر حکومت، دفاع مطلق از بشار اسد و عملکرد جنایت بارش بوده است. رژیمی که به اعتراف مقامات روس، از حمایت یک سوم مردم خود، عمدتا اقلیت های علوی و مسیحی و … برخوردار است و با سرکوب خونین تظاهرات مسالمت آمیز مخالفان، راه کاربرد گسترده سلاح را به روی آنان و نیز البته به روی افراطی ترین نیروهای سلفی-تکفیری گشود تا آگاه یا ناآگاه، دوگانه حکومت استبدادی – مردم آزادی خواه را به دوقطبی شیعی-سنی تبدیل کند.”
او در همین نامه بود که پیشبینی کرد: “اگر مسیر کنونی اصلاح نشود، هیچ بعید نیست که در آینده نزدیک مردم ما به طور کلی از زیارت عتبات عالیات در عراق و سوریه محروم شوند، اماکن مقدس شیعی مورد هجوم و اهانتهای مرگ بار قرار گیرد، شیعیان در پاکستان و حتی در افغانستان با حملات تروریستی بیشتری مواجه شوند و در عربستان و بحرین، در کنار دیگر دموکراسیخواهان در این دو کشور، با شدت بیشتری سرکوب شوند و جهان، حتی دنیای آزاد، به علت ایران هراسی، نظارهگر ساکت این ظلم آشکار باشند و عراق و لبنان نیز به وضعیت کنونی سوریه دچار شوند. در یک کلام خدای ناکرده شاهد توسعه نزاعی خونین میان اهل سنت و شیعیان در سراسر منطقه شویم!”