مهرداد فرید پیش از فیلمسازی منتقد سینما بود و کار خود را با نقد نویسی و روزنامه نگاری سینمایی در روزنامه هایی همچون سلام آغاز کرد. مدتی نیز سردبیری ماهنامه “فیلم نگار” را برعهده داشت. بعدها 2 فیلم مستند ساخت و اولین فیلم سینمایی اش آرامش در میان مردگان را نیز دو سال پیش مقابل دوربین برد. او هم اکنون همخانه را به عنوان دومین فیلم سینمایی روی پرده دارد.
همخانه
کارگردان و نویسنده فیلمنامه: مهرداد فرید. مدیر فیلمبرداری: بایرام فضلی. موسیقی متن: محسن نامجو. تدوین: مهرداد خسروی. تهیه کنده: جوزان فیلم، مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی. بازیگران: بیتا سحرخیز، رضا اشکان، مریم بوبانی و اکبر عبدی.
مهسا دانشجوی شهرستانی سال آخر رشته جامعه شناسی است. او در ترم آخر در یکی از درس هایش نمره کم می آورد و چون سایر دوستانش درس هایشان را تمام کرده اند، پس او جایی برای زندگی ندارد. پیرزنی که مسافر است حاضر می شود خانه خود را به او بسپارد به شرط اینکه مهسا مجرد نباشد. مهسا هم با جمشید تبانی می کند که وی را همسر خو د جا بزند. اما پرواز پیرزن کنسل شده و او باز می گردد و مشکلات مهسا چند برابر می شود.
در میان زندگان
نخستین فیلم بلند مهرداد فرید- آرامش در میان مردگان- فیلمی خاص محسوب می شد و نتوانست آنگونه که باید با مخاطبان سینما ارتباط برقرار کند. فیلم ساختاری قابل توجه داشت اما فضای تلخ آن تماشاگران را به سالن نکشاند. از همین روی فرید تصمیم گرفت در گام دوم فیلمی بسازد که هدف نخست آن جلب تماشاگر باشد و در همین میانه نیز با چند مصاحبه دقیقا آرزو کرده بود فیلمش پرفروش ترین فیلم سال شود.
فیلم همخانه به دلیل ماهیت وجودی روایت خود ساختاری کمیک دارد. فیلم بسیار سعی دارد اثری اجتماعی بوده و از نگاه مولف فیلمساز نیز فاصله نگیرد. همین مسئله در برخی نقاط دوپارگی هایی را موجب می شود که بر فیلم لطماتی را وارد می کند. یعنی در برخی صحنه ها فیلم گیج است که باید پیام اجتماعی خود را دنبال کند یا اینکه تماشاگر را بخنداند.
فرید در مرحله نگارش فیلمنامه نسبت به ساخت آن موفق تر است. مقدمه کار با تیتراژ در آمیخته و موقعیت مهسا را به شکلی موجز بیان می کند. او در دانشگاه نسبت به نمره آخر خود اعتراض دارد و خیلی زود همه درها به رویش بسته شده و او مجبور می شود به خاطر یک درس یک ترم دیگر در تهران بماند. دردسر های او برای یافتن مسکن آغاز می شود و نگاه اجتماعی فیلمساز نیز درباره دختری سرگردان و مشکلات او در شهر از همین جا آغاز می شود. مهسا برای اینکه بتواند موقعیت لازم را بیابد دائم به اطرافیان دروغ می گوید و حتی برای دستیابی به موقعیتی هموار برخی هنجارهای اجتماعی را زیر پا می گذارد. یعنی برای اینکه بتواند هویتی مستقل داشته و هنجارهای دیگری را رعایت کند سراغ ناهنجاری های دیگری می رود که در نهایت نیز برای او جایگاه بایسته ای را سبب نمی شود. او باید با یک پسر همخانه شود و او را به جای همسر خود جا بزند. پیرزن صاحبخانه نیز به این راحتی ها کوتاه نمی آید و دائم مهسا را مجبور می کند به او دروغ بگوید.
در این بین آنگونه که به نظر می رسد فرید بیشتر درگیر روایت داستان خود شده است تا شخصیت پردازی. بنابراین در بسیاری از فصول که لازم است روی شخصیت ها تامل کنیم داستان دچار چند پارگی می شود. به عنوان مثال درفصلی که مهسا خانه پیرزن را به دست می آورد و تقریبا مطمئن می شود که دیگر خطری او را تهدید نمی کند به شادی بر می خیزد. موسیقی متفاوت نامجو نیز بسیار به او کمک می کند اما در این سکانس چون در خلال داستان از روایت جدا شده و با شخصیت پردازی موجه هستیم داستان دچار تناقض هایی می شود.
فیلم همخانه با بودجه ای محدود مقابل دوربین رفته است. در همین راستا فرید نتوانسته هزینه ای را به انتخاب بازیگران اختصاص دهد. از این رو بازی ها بسیار ضعیف است. به جز مریم بوبانی و اکبر عبدی باقی بازیگران بازی های به نسبت بدی دارند. بیتا سحرخیز در صحنه هایی که مایه های کمیک فیلم بیشتر می شود به سمت اغراق پیش می رود. او نمی تواند هماهنگی مناسبی را در بازی های کمیک و واقعی اش پدید آورد. رضا اشکان نیز چنین است. برای او هم مرز مشخصی برای تفکیک این کمدی و جدی بودن وجود ندارد.
فیلم همخانه همچون شمشیری دو دم است. یعنی هم می توانسته به اثری تلخ تبدیل شود و هم کمدی. یعنی موقعیت مهسا آنقدر دردناک و جایگاه اجتماعی اش از منظر یک دانشجو متزلزل است که کار را تلخ نشان می دهد. اما موقعیت متناقضی هم که برای او و جمشید پدید می آید کمی به چاشنی طنز فیلم می افزاید.
ای کاش فرید آنچنان که روی فیلمنامه متمرکز شده، روی ساختار نیز توجه بیشتری را معطوف می داشت. دکوپاژ فیلم در بسیاری از صحنه ها به کارهای تلویزیونی طعنه می زند. شاید فرید با تلخکامی تجربه قبلی قصد داشته در این فیلم چندان تمرکز مخاطب را بر هم نزند و به او کمک کند تا در سینما و هنگام تماشای فیلم لحظات مفرحی را داشته باشد.
بایرام فضلی به عنوان فیلمبردار نیز پیش تر فیلم های خوبی را فیلمبرداری کرده که در این فیلم از حد انتظارات عقب تر می ماند.
فیلم همخانه از مهرداد فرید که خود روزی منتقد و روزنامه نگار بوده چند گام عقب است. او دو نوع سینما را تجربه کرده و حالا باید دید در گام سوم تمایل به سمت کدام یک از این دو را بر می گزیند.