بعد از توافق هستهای، موج جدیدی از نظریهپردازی برای ولایت فقیه و ضرورت اطاعت از او آغاز شده است. از یک طرف آیتالله سید احمد علمالهدی، امام جمعه موقت مشهد کسانی را که با رهبر جمهوری اسلامی “زاویه” دارند مرتد نامیده و از سوی دیگر یکی از اعضای شورای نگهبان تاکید کرده است که حتی اشتباهات خامنهای هم موجب «اجر» از جانب خداوند برای او خواهد شد.
به گزارش خبرگزاری فارس، علمالهدی در مشهد و در یک مراسم مذهبی گفت: “مشکل امروز ما نفوذ سکولاریسم در اندیشه مسلمانان متدین است و افراد مسلمانی که امروز با رهبری ولایت زاویه پیدا میکنند و عناصری که دم از روشنفکری میزنند اما چشم آنها به دروازه غرب و لیبرال دموکراسی است و افرادی که حزب تشکیل میدهند تا با آن با رهبری زاویه پیدا کنند اینها همان بنیامیه زمان هستند و همان افرادی هستند که به گفته امام باقر (ع) مرتد هستند.”
یک روز پیش از او هم آیتالله محمدمهدی شبزندهدار جهرمی، از اعضای فقهای شورای نگهبان در یک سخنرانی عمومی تاکید کرد که ولایت فقها، ولایتی انتخابی نیست. شبزندهدار که از تیرماه سال ۱۳۹۲ و پس از مرگ آیتالله غلامرضا رضوانی به حکم رهبر جمهوری اسلامی وارد شورای نگهبان شده، در این سخنان نشان داد که علت عضویت او در این شورا چه بوده است.
به گزارش سایت خبرآنلاین، این عضو شورای نگهبان طی سخنانی به تبیین “ریشههای اصل ولایت فقیه در اسلام” پرداخته و گفته بود: “ولایت فقها، ولایتی انتخابی نیست. […] وظیفه مردم این است که با کسی که خصوصیات یک فقیه جامعالشرایط را داراست و به این طریق انتخاب شده، بیعت کنند و اگر بپذیرند؛ او میتواند آثار آن خلافتی را که خدای متعال برای او قرار داده، به منصه ظهور و عینیت برساند. در واقع وقتی مردم با ولی فقیه بیعت کردند و او را پذیرفتند؛ او میتواند زمامدار جامعه اسلامی باشد و احکام الهی را پیاده کند.” او اضافه کرده بود: “در زمان ما اگر مقام معظم رهبری حکمی فرمودند، کسی نمیتواند بگوید من آن را قبول ندارم چرا که بنا به فحوای این روایات، حکم خدا را کوچک شمرده است. دقت کنید ما نمیگوییم، فقیه معصوم است. معصومین، همان ۱۴ نفر علیهم السلام هستند. فقیه، حتی ممکن است اشتباه بکند اما مسأله این است که حکم خدا رعایت شود و مورد استخفاف قرار نگیرد. در بعضی روایات هست که اگر فقیه اشتباه کرد، خداوند یک اجر برای او در نظر میگیرد و اگر اشتباه نکرد اجر او مضاعف خواهد بود چرا که او تلاش میکند دستورات الهی مورد اطاعت قرار گیرد.”
او همچنین به مساله تعدد فقهای جامعالشرایط هم اشاره کرده و گفته بود: “ممکن است در حوزههای علمیه تعداد بسیار زیادی فقیه جامعالشرایط داشته باشیم. معقول نیست که همه اینها با هم حکومت کنند […] برای اداره کشوری مثل ایران، الان یک ولی فقیه و سرپرست که بحمدالله مقام معظم رهبری همه شرایط را به نحو کامل واجد هستند کافی است و کس دیگری در این منطقه ولایت ندارد؛ ولو فقیهی عادل و واجد شرایط باشد.”
اظهارات محمدمهدی شبزندهدار نشان میدهد که در میان اکثریت منصوبان سیدعلی خامنهای، نظریه “کشف و نصب” مورد قبول است و مساله “انتخاب” رهبر که در قانون اساسی بر عهده مجلس خبرگان گذاشته شده، موضوعی نادرست تلقی میشود. اهمیت این نظریه در آن است که اساسا جایگاهی برای رای مردم قائل نیست و “انتخابات” و نهادهای انتخابی را از باب “زینت حکومت” یا ضرورت زمان در نظر میگیرد. به همین دلیل است که فرضا گفتهاند تا پیش از تنفیذ حکم رئیسجمهور توسط رهبر، انتخاب او توسط مردم بیاثر است.
با اینهمه سخنان آیتالله شبزندهدار یک ویژگی دیگر هم دارد. او برخلاف بخشی دیگر از هواداران سیدعلی خامنهای امکان “اشتباه” ولیفقیه را تکذیب نکرده است.
در تیرماه سال ۱۳۹۰، آیتالله محمد یزدی طی سخنانی گفته بود: “حضرت آیتالله خامنهای فقیهی عالی مقام، وارسته، جامعالشرایط، مدیر، مدبر و دارای مزایای فوقالعاده و از گرانبهاترین سرمایههایی هستند که خداوند متعال برای این کشور نگه داشته بود. رهبر معظم انقلاب، کشور را از بحرانهای مختلف عبور دادند و مدیریت بحران ایشان چه در فتنه ۸۸ و چه مسائل انحرافی بینظیر بود، نزدیکان مقام معظم رهبری در اینباره مطالبی را میدانند که بسیاری از عامه مردم نمیدانند.” او اضافه کرده بود: “ولی مطلق فقیه در تصمیمات خود هیچگاه اشتباه نمیکند؛ چراکه اگر بخواهد تصمیمی بگیرد و این تصمیم صد در صد به ضرر امت اسلام باشد، وظیفه لطف امامتی امام زمان(عج) ایجاب میکند که به هر نوعی وی را ارشاد کند. “
در همان زمان بود که آیتالله مصباحیزدی نیز در سخنانی غیرمنتظره گفته بود: “این جامعه نیاز به رهبری و قشری دارد که دستورات خدا را درک کرده و در نهایت به جامعه انتقال دهد و باید این افراد بتوانند کسانی را که در دام شبهه افتادهاند و یا در حال سقوط هستند را نجات دهند. البته خداوند حجت را بر ما تمام کرده و فقط این وظیفه بر عهده انبیاء الهی است که تنها کسی که میتوان به آنها تشبیه کرد امام راحل(ره) و مقام مظعم رهبری است.” او اضافه کرده بود: “باید توجه داشت همانند مقام معظم رهبری به هیچ عنوان نمیتوان بر روی زمین و آسمانها پیدا کرد چرا که ایشان نمونه برجستهای از ائمه اطهار(ع) و اجدادشان است.”
چندی بعد از سخنان محمد یزدی، جزوهای با عنوان “عصمت استراتژیک ولی فقیه” نیز در تیراژی گسترده منتشر شد تا ثابت کند که سیدعلی خامنهای کمی تا قسمتی و تا کجاها معصوم هم هست. احتمالا همین سخنان و پژوهشهای “علمی” بود که در نهایت موجب ریاست محمد یزدی بر مجلس خبرگان هم شد.
با اینهمه پذیرش عصمت خامنهای سخت بود. حجتالاسلام محمدسروش محلاتی در نوشتهای با عنوان “معصوم اِنگاری حاکمان” که در آذر ماه سال ۱۳۹۳ منتشر شد، به این مباحث اشاره کرده و آورده بود: “ شگفت آور است که در طول تاریخ ضربه های هولناکی بر امت اسلامی وارد شده (سقیفه و عاشورا تا امروز) و لطف خداوند اقتضاء جلوگیری از آنها را نداشته، ولی در عصر و زمان ما، لطف اقتضا دارد که هیچ اشتباهی اتفاق نیفتد!؟ به علاوه اگر قاعدۀ لطف، برای امام معصوم اثبات «عصمت کلی و جزئی» می کند و «خرد و کلان» اقدامات او را مصون از خطا قرار می دهد، چرا دربارۀ ولی فقیه، فقط اثبات عصمت در امور کلان کند و امور جزیی او مشمول عصمت نباشد؟ مضافا اینکه لطف امام زمان اختصاص به «نائب واقعی» او دارد، یا هرکس را که ما، او را نائب می دانیم- هرچند در تشخیص نائب اشتباه کرده باشیم- مشمول این لطف قرار می گیرد؟ و مضافاٌ که اگر لطف امام زمان به موارد «تصمیم صددرصد ضد امت اسلام» محدود است، از کجا بفهمیم که فلان تصمیم رهبری ضدیت صدرصد داشته و امام زمان آن را تصحیح کرده، یا تصمیم دیگر رهبری ضدیت نود و پنج درصدی با امت اسلامی داشته، و لذا امام زمان آن را رها کرده و تصحیح ننموده است؟” البته انتقادها از این ادعا گستردهتر بود. بعدها حتی یکی از سخنرانهای نزدیک به سیدعلی خامنهای گفت: “قائل بودن به عصمت ولیفقیه، خلاف ضروریات تشیع است.”
پس از آنکه طرح عصمت خامنهای ناکام ماند، این مساله مطرح شد که مساله عدم عصمت ولیفقیه برای سوءاستفاده مطرح میشود. برای نمونه آیتالله علمالهدی در اینباره اعلام کرد: “ما قائل نیستیم که ولیفقیه معصوم است اما حق هم ندارم هر چه به نظر من درست نیامد بگویم اشتباه کرده، اگر معصوم نباشد، حکیم است، وقتی میخواهد در موضوعی حکم کند و نظر دهد، مشورتهای لازم را انجام میدهد و اینطور نیست که در نظر شخصی خود موضوع را بیان کنند.” او اضافه کرده بود: “من که نظرم مخالف است، با چند نفر مشورت کردهام و اطمینان دارم که تحقیق و پژوهش من از نظر ولیفقیه صحیحتر است؟ تمام خصوصیات ولیفقیه به کنار، ما امام زمان(عج) را قبول داریم، امام زمان زنده است، امام زمان گفتهاند جامعه عظیم امت اسلام و این نظام را تحویل اینان میدهند که بعد هر بنی بشری بیاید و بگوید اشتباه کرده است؟ امام زمان امت اسلام را به دست کسی سپرده که دائم اشتباه میکند؟ او را در امت اسلام رها کرده در اشتباهاتش؟ ” این سخنان هم گرچه در ابتدا ادعای عصمت ولیفقیه را نپذیرفته بود اما به تعبیر علی مطهری نوع دیگری از عصمت را به او نسبت میداد.
با اینهمه سخنان تازه آیتالله شبزندهدار به معنی پذیرش اشتباه توسط ولیفقیه است. البته با این تبصره که حتی اشتباهات او هم پاداش دارد و بنابراین خللی در ضرورت اطاعت از ولیفقیه بوجود نمیآید!