مردی کوچک با آرزوهای بزرگ

نویسنده

mardikochakarzoyebozorg.jpg

توری مونت – کسری ناجی ‏

ایران کشوری است که در آن حجاب به زور تحمیل می شود، نوجوانان همجنس باز در روستاها حلق آویز می ‏شوند و سیساستمداران مذهبی، برای اولین بار پس از جنگ جهانی دوم، میزبان اولین کنفرانس بین المللی ‏انکار هولوکاست هستند. ضمناً این کشور به سرعت در حال تبدیل شدن به یک قدرت بزرگ – احتمالاً از نوع ‏هسته ای- در خاورمیانه است. ‏

ایران این قدرت باد آورده را به مقدار زیادی، مدیون ایالات متحده و انگلستان است. ما نه تنها در افغانستان و ‏عراق برای دفع طالبان وسرنگونی صدام جنگیدیم، بلکه ایران را در میان دو دولت طرفدار غرب در کابل و ‏بغداد آزاد گذاشتیم. حالا هم نتیجه عکس عایدمان شده است: ناتوانی ما در هر دو کشوراحتمالاً باعث روی ‏کار آمدن محمود احمدی نژاد و ناتوانی ما در رهایی ایران از بند شد. ‏

‏ ‏

نتایج کار در همه جا قابل مشاهده است: در تجدید قوای رژیم مورد پشتیبانی ایران در سوریه، در جنگ فاجعه ‏بار اسراییل و لبنان در سال 2006، در جاه طلبی های حزب الله و حماس (سازمان های مورد پشتیبانی ‏ایران)، و در موضع تندروتر هسته ای دولت احمدی نژاد.‏

کسری ناجی در قالب کتاب تازه اش راجع به رییس جمهوری ایران، بهترین توصیف ها را تا کنون به قلم ‏کشیده است. او عمر خود را در ایران گذرانده و برای رسانه های انگلیسی زبان، گزارش تهیه کرده است. ‏علیرغم عنوان تکان دهنده این کتاب- تاریخ نهان رییس جمهور تندروی ایران- کتاب از متن هوشیارانه، ‏تحقیقات بدون نقص، فرانگر، متوازن و نوشتار خوبی برخوردار است.‏

در داستان برخواستن این مرد ازگذشته ای کوچک به یک حرکت اعجاب انگیز، رنگ و بوی پیغمبرگونه ‏وجود دارد. احمدی نژاد در سال 1956 در شهر کوچک آران، و در حاشیه کویر نمک در مرکز ایران، متولد ‏شده است. نام اصلی او احمد صباغیان (به معنی رنگرز) بوده و پدرش یک آهنگر بوده است. او چند سال بعد ‏وقتی که به تهران نقل مکان کرد، نام فامیل خود را عوض نمود. رییس جمهور در وبلاگ خودش نوشته: ‏‏”زندگی برای خانواده ما مشکل بود و به دنیا آمدن من، آن را سخت تر کرد.“‏

پیشرفت او از حاشیه نخ نمای تهران به جایگاهی پرافتخار، مدیون نبوغ او و اسلام بوده است. ‏

در مقدمه این داستان، رنگ و بوی قهرمان پروری وجود دارد. “داستان انسان گمنامی که افتخار قبول شدن ‏در امتحانات ورودی دانشگاه را بدست آورد اما در دهه سوم عمرش، جایگاه خود را در یک دانشگاه خوشنام ‏به خاطر ماندن در کنار رهبر معنوی خودش- صرف انقلاب و جنگ علیه صدام کرد. او بعداً به جایگاه ‏شهردار تهران دست یافت اما از قبول دفتر مجلل و دستمزد امنتاع ورزید. سرانجام هم به عنوان نامزد ریاست ‏جمهوری، در خیابان های تهران با عنوان “خدمتگزار کوچک ملت و رفتگر خیابان به مبارزه انتخاباتی ‏مشغول شد.” ‏

ناجی با دقت زیاد به قوانین اخلاقی و زوایای واقعی خصوصیات اجتماعی رییس جمهور می پردازد. این ‏موضوع ما را در درک علت محبوبیت و نیز شناخت خود او یاری می کند.‏

ناجی به این نکته اشاره می کند که احمدی نژاد کرا خود را با باور به خدا و ماموریت خودش در بازگرداندن ‏مسیح شیعیان، مهدی “غایب”، دنبال می کند. ‏

او در سال 2005 به مجمع عمومی سازمان ملل هشدار داد تا آماده “ظهور انسان کاملی باشند که وارث تمامی ‏پیامبران است.“‏

احمدی نژاد اعتقاد دارد که بشارت دهنده یک “انقلاب سوم” است. این یک رویای نسل آریایی با درونمایه ضد ‏سامی است(که به امیال رایش سومهیتلرنزدیک است). او اعتقاد دارد که ایران را در جنگ علیه “دولت ‏اشغالگر اورشلیم” هدایت خواهد نمود. ‏

ناجی در جایی که به دخالت در رای گیری در انتخابات، بازی های سیاسی و تقلب به عنوان ویژگی های ‏پیروزی احمدی نژاد در انتخابات سال 2005 اشاره می کند، بسیار تاثیر گذار عمل کرده است. او نشان می ‏دهد که علیرغم آنچه در غرب از ایران به عنوان یک کشور کاملاً مذهبی به نمایش درآمده، در صورت ‏سرنگونی استبداد حاکم، موتور سیاسی ایران به طرز اعجاب انگیزی سرکش خواهد بود. ‏

در ایران یک تناقض (پارادوکس) وجود دارد. در اینجا حکومتی از روحانیون وجود دارد که می خواهد مردم ‏را به قواعد اجتماعی مرسوم میان اعراب جاهلیت بازگرداند، از سوی دیگر حجمی از وبلاگ ها سربرآورده ‏اند که فارسی را به زبان چهارم رایج در اینترنت تبدیل کرده است. ‏

ایران عمیقاً مسلمان اما ضد عرب است: این کشور می خواهد جهان اسلام را در برابر آنچه احمدی نژاد ‏‏”قدرت های زیاده خواه دنیا” می نامد، رهبری کند. اما در همین حال، تصویر خود را به عنوان یک “کشور ‏شهادت” به نمایش می گذارد. ‏

کتاب ابوالهول هسته ای هم توسط دو اسراییلی به نام های یسی ملمن و میر جاودانفر در خارج از ایران نوشته ‏شده که دارای محسنات و نیز برخی اشتباهات است. ‏

این کتاب از منظر بیوگرافی، پشتوانه محدود تحقیقاتی داشته وناقص است. اما در بخش های مربوط به روابط ‏ایران و اسراییل، از زمان همکاری های نظامی و امنیتی دوران شاه گرفته تا آتش زیر خاکستر در دوران ‏فعلی، با جزییات و اطلاعات تحسین برانگیزی نوشته شده است. این کتاب در نهایت، نگرانی های تحریک ‏پذیرترین همسایه ایران را به قلم کشیده است. ‏

در بحث هسته ای هم نتیجه گرفته که بمباران تاسیسات ایران (که ما اطلاعات ناچیزی درباره آن داریم)، به ‏نادیده انگاشتن موضوع اصلی تغییر رژیم می انجامد. و احتمالاً همین تغییر رژیم است –با همه غیر ممکن ‏بودن در این برهه از انقلاب- که می تواند به متوقف شدن برنامه هسته ای منتهی شود. ‏

به نظر می رسد در هر کاری که در قبال ایران انجام می دهیم، بازنده هستیم.‏

منبع: دیلی تلگراف، 19 آوریل ‏