صندلی های دانشگاه ها بدون دانشجو؟

ناهید پیلوار
ناهید پیلوار

وزیر علوم به تازگی گفته است: دانشگاه های ایران در سال آینده با ظرفیت خالی رو به رو خواهند شد. او ظرفیت خالی ‏دانشگاه ها را ‏‎250‎‏ هزار نفر اعلام کرده و مدعی شده: وجود ظرفیت های خالی برای دانشگاه های ایران یک امتیاز محسوب ‏میشود و ایران می تواند از کشورهای دیگر دانشجو جذب کند.‏‎ ‎‏( ایرنا، ششم ‏‎6‎‏ اسفند )‏

مطرح شدن ادعای وجود ظرفیت خالی در دانشگاهها، بدون تردید در ابتدا باعث تعجب میشود و شاید برای اولین بار باشد که ‏یک وزیر علوم جمهوری اسلامی از خالی بودن صندلی های دانشگاه از دانشجو سخن می گوید.‏

ادعای خالی بودن دانشگاه های ایران در سال آینده، در حالی مطرح می شود که دانش آموزان تا هم اکنون نیز برای ورود به ‏آنها، پول های زیادی را درآموزشگاه های تقویتی کنکور خرج کرده و می کنند تا بتوانند از سد کنکور عبورکنند و به هر ‏ترتیبی که شده وارد یکی از دانشگاه ها شوند.‏

گواه این سخن نیز تحقیقی است که به تازگی از دانشجویان ایران شده و مشخص گردیده ‏‎20‎‏ درصد از دانشجویان هیچ علاقه ای ‏به رشته تحصیلی خود در دانشگاه، ندارند و تنها برای رفتن به دانشگاه در رشته ای که قبول شده اند ثبت نام کرده اند (ایسنا، ‏‎11‎، اسفند)‏

اما حالا مگر چه اتفاقی افتاده و چه شرایطی پیش امده که ‏‎250‎‏ هزار ظرفیت خالی در دانشگاه های ایران به وجود امده است، ‏مگر نه آنکه، هنوز بخش عظیمی از جمعیت جوان ایران در سن تحصیل به سر می برند؟

باید از وزیر پرسید، آیا این ظرفیت های خالی در دانشگاه های دولتی و تراز اول کشور بوجود آمده یا در دانشگاه های آزاد، ‏غیر انتفاعی، پیام نور، علمی کاربردی و دیگر دانشگاههای از این دسته که وجه مشترک آنها، شهریه ای بودن شان است؟

‏ حال با در نظر گرفتن این مساله که خط فقر، در ایران، در سال آینده، برای یک خانوار ‏‎4‎‏ نفره به ‏‎800‎‏ هزار تومان خواهد ‏رسید، این پرسش مطرح میشود که یک خانوار ‏‎4‎‏ نفره کارگر و متوسط جامعه که بین ‏‎300‎‏ تا ‏‎500‎‏ هزار تومان درماه درآمد ‏دارد، چگونه خواهد توانست شهریه تحصیلی تنها یک فرزند خود را در دانشگاه های شهریه ای - که میانگین آن سالی ‏‎1‎‏ میلیون ‏‎500‎‏ هزار تومان می شود - پرداخت کند و حداقل نیمی از حقوق خود را ماهانه تنها به خرج تحصیل فرزندش اختصاص دهد و ‏در نهایت در پایان تحصیل هم هیچ امیدی به پیدا کردن کار توسط او نداشته باشد؟

وجود سه میلیون بیکار، تورم ‏‎26‎‏ درصدی، رکود اقتصادی حاکم بر کشور و بسته و تعطیل شدن واحد های تولیدی و صنعتی ‏که هر روز بر تعداد آنها اضافه میشود، افزایش آمار بیکاری دربین دانش آموختگان دانشگاه ها، وجود ‏‎14‎‏ میلیون نفر زیر خط ‏فقر در ایران، و عدم شایسته سالاری در احراز پست ها و حتی شغل های کوچک، خود به خود بر کاهش گرایش مردم به ویژه ‏جوانان به تحصیل می افزاید.‏

ازطرف دیگر، ان سوی دیگر این موضوع نیز، به زاویه ای نگاه دولتمردان، به مقوله علم و دانشگاه برمیگردد که طی دو دهه ‏ای گذشته، به ویژه چند سال اخیر به مقوله علم و دانشگاه به صورت یک بنگاه اقتصادی سود اور و کسب و کار پر درامد نگاه ‏شده است.‏

اعطای مجوز های تاسیس مراکز علمی کاربردی و دادن امتیاز تاسیس ان به افراد خاص، وجود مدارک جعلی و عنوان های ‏دکترا بدون پشتوانه علمی، خود مصادیق سو استفاده دولت و حاکمان قدرت از دانشگاه و علم به عنوان بنگاه اقتصادی بوده ‏است، به گونه ای که این موسسات علمی، به محلی برای حذب سرمایه تبدیل شده اند نه جذب استعداد.‏

اما در نگاه کلان تر این سوال مطرح میشود که اساسا مراکز علمی ایران، به چه میزان به معیار های اصلی دانشگاه، برای ‏رسیدن به توسعه نزدیک هستند و تحکیم کننده پایه های توسعه در کشور محسوب می شوند؟ با برشمردن سه ویژگی اصلی ‏میتوان نزدیکی دانشگاه های ایران به محور توسعه را بررسی کرد.‏

‎ ‎‏1- استقلال از دولت‏‎ ‎

دانشگاه های ایران به چه میزان، مستقل از دولت عمل میکنند؟

اعمال سیاست های سخت گیرانه دراستخدام اساتید، اخراج اساتید و دانشجویان، محدودیت در فعالیت های مدنی و اجتماعی انها ‏در دانشگاه، عدم استقلال دانشگاه در جذب اساتید و نقش وزارت اطلاعات در گزینش اساتید، طرح های ویژه اسلامی کردن ‏دانشگاه ها، تعطیلی نشریات دانشجویی، برخورد انظباطی با تشکل های دانشجویی و محروم شدن دانشجویان فعال مدنی از ‏تحصیل، تعطیلی تشکل های دانشجویی، زندانی و بازداشت شدن فعالان دانشجویی همه از مصادیقی هستند که به عنوان شاخص ‏های مستقل نبودن دانشگاه ها از دولت، ارزیابی می شوند.‏

‎ ‎‏2- اعتبار دانشگاهها‏‎ ‎

به راستی دانشگاه های ایران، حتی تراز اولهای ان، به چه میزان تولید علم میکنند و در دنیا اعتبار دارند؟

در جدید ترین رده بندی منتشر شده توسط سایت “وبومتریکس” دانشگاه تهران مقام ‏‎990‎‏ را میان دانشگاه های برتر دنیا کسب ‏کرد و ایران در بین کشورهای برتر دنیا در زمینه علم، مقام ‏‎54‎‏ را کسب کرد.‏

بر اساس این گزارش، ایران با داشتن تنها یک دانشگاه، در میان ‏‎1000‎‏ دانشگاه برتر سال ‏‎2008‎، در مقام ‏‎54‎‏ قرار گرفت و در ‏منطقه نیز، بعد از دانشگاه های ترکیه و عربستان که رتبه های انها ‏‎30‎‏ و ‏‎31‎‏ بود، قرار گرفت. (روزنامه سرمایه، اول اسفند)‏

در عین حال، با یک نگاه ساده به اگهی های استخدام داخل کشور هم میتوان دریافت که حتی صاحبان صنایع نیز به توانایی ‏علمی افرادی که از دانشگاههای غیر دولتی بیرون امده اند اعتمادی ندارد و در اگهی خود، برای استخدام، بر داشتن مدرک از ‏دانشگاههای معتبر دولتی تاکید می کنند.‏

از سوی دیگر طی چند سال اخیر نیز دولت با محدود کردن ازادی های علمی اساتید و وضع قوانین و ایین نامه هایی از سوی ‏شورای عالی انقلاب فرهنگی فضای ازادی های علمی را نیز از دانشگاه ها سلب کرده و با ایجاد محدودهای اظهار نظر ازاد، ‏در رشته های علوم انسانی و اجتماعی تولید و پیشرفت در این شاخه ها را، هرچند به صورت اندک، متوقف کرده است.‏

‎ ‎‏3- استعداد-محور بودن دانشگاه ها‏‎ ‎

حال این سوال مطرح میشود واقعا دانشگاههای ایران به چه مقدار در اختیار صاحبان استعداد قرار دارد؟

اعمال سهمیه های مختلف برای ورود افراد خاص به دانشگاه “اخیرأ نیز اختصاص ‏‎40‎‏ درصد از سهمیه دانشگاه به بسیج نیز ‏مطرح شده است”، اعمال گزینش های دانشجویی در مقاطع بالاتر دانشگاهی و رد صلاحیت انها به علت مرام سیاسی اشان، ‏محروم کردن دانشجویان از تحصیل به علت اعتقاداتشان و حتی محروم کردن دختران دانشجو به علت حجاب و پوشش شان و ‏استخدام اساتیدی که دارای مدارک جعلی تحصیلی هستند به وضوح نشان می دهد که محل های تولید علم، به صاحبان استعداد ‏اختصاص نیافته است؟ ‏ ‏ و شاید از این رو ست که در تازه ترین نظر سنجی از دانشجویان ورودی سال ‏‎1383‎، ‏‎79‎‏ درصد از انها اعلام کرده اند بعد از ‏امدن به دانشگاه توقع و انتطاراتشان از دانشگاه براورده نشده و ‏‎56‎‏ درصد از انها دچار افسردگی شده اند ( ایسنا، ‏‎11‎‏ اسفند ‏‎1387‎‏)‏