کشتار و سرکوب به تنهائی روزنه های حیاتی و فرهنگی را در یک کشور با مشخصات تاریخی ایران مسدود نمی کند. سوله های کهریزک، شکنجه گر های گوش به فرمان و قضات مامور و معذور کافی نیست تا دانشگاهیان، خود را از برقراری ارتباط با مراکز علمی جهان از طریق شرکت در کنفرانس ها محروم کنند. باید نیروی فربه و خود مختار دیگری در صحنه ی سیاسی کشور حضور بلامنازع داشته باشد تا به هنگام، سوله های کهریزک و شکنجه ها و قتل ها و دربه دری ها را با زبانی که برای اهل فرهنگ و علم و ادب آشناست یاد آوری کند. کهریزک به علاوه ی حسین شریعتمداری است که کارساز می شود و تیشه به ریشه ی فرهنگ و آبروی جهانی ایران می زند. اگر حسین شریعتمداری به سرکوبگری ها افزوده نشود، دانشگاهیان ایرانی با وجود احتمال حبس و آوارگی و تبعید خطر می کنند و خود را به شریان های فرهنگی و علمی جهان و کنفرانس ها می رسانند.
اخیرا نمونه ای از تاکتیک حسین شریعتمداری با هدف پیشگیری از حضور دانشگاهیان ایرانی در کنفرانس دو سالانه ی ایران شناسی که در روزهای ۱۲ تا ۱۴ مرداد ماه قرار است در ترکیه برگزار بشود به صورت وقیحانه ای اجرائی شد. از ماهها پیش مهمانان دانشگاهی مقیم ایران دعوت ها را پذیرفته بودند. موضوع های انتخاب شده در میز گردها و جلسات به قدری عاری از موضع گیری های سیاسی است که مهمانان با علم بر نابردباری حکومت ایران در حوزه ی تبادل فرهنگی و بی گمان پس از رایزنی های لازم که بدون آن محال است در شرایط کنونی، استاد و فرهیخته ای ایران را به قصد شرکت در کنفرانسی ترک کند، مقاله ارسال کرده و مهیای سفر شده بودند.
حسین شریعتمداری با تکیه بر آن آلام و محنت ها که بر دانشگاهیان ایرانی گذشته و می گذرد و با علم به این که مار گزیده هستند، ناگهان از آستین توطئه اندیش خود ماری بیرون کشید و آن را مثل همیشه ی زندگی ولائی اش در جای قلم به کار برد و خبر را این گونه زهر آگین کرد “دام صهیونیست ها برای اساتید دانشگاههای ایرانی”. اسمش مثل همیشه “خبر ویژه” بود که عموما می دانیم از موج تازه ی سرکوب خبر می دهد. خبرهای ویژه کیهان گاهی فرمانی است به نیروهای امنیتی تا کار دستگیری را شروع کنند و در مواردی از نوع اخیر تهدیدی است جدی که هرگاه به آن بی اعتنائی بشود، دودمان آنها که راهی می شوند بر باد می رود. حسین شریعتمداری وانمود می کند که این شیوه از خبر رسانی ضد صهیونیستی است و از نگاه فرهنگی و ملی، این شیوه از خبر رسانی سیاستی است در ضدیت با ایران و اعتلای علمی و فرهنگی ایران. ترسی موذی در جان او و حامیانش خانه کرده و بر پایه ی آن تصور می کنند انزوای ایران ضامن بقای آنهاست و حتا اگر انزوا به جنگ هم بیانجامد بهتر از رفت و آمد با محافل فرهنگی و علمی جهان است.
نتایج این خبر رسانی زهر آگین موضوع یادداشت حاضر است، وگرنه که نقش ضد انسانی و ضد ملی حسین شریعتمداری گفتن ندارد. پس از درج خبر بلافاصله اساتید دانشگاههای “الزهرا”، “تربیت مدرس”، “پژوهشگاه علوم انسانی”، “موسسه حکمت و فلسفه” از روزنامه وزین کیهان با ارسال نامه هائی که در کیهان درج شد تشکر کردند و از انصراف خود برای شرکت در کنفرانس دوسالانه ی. این انصراف ها را چاپ کرد و در آخرین شماره به تاریخ ۷ مرداد ایران شناسی خبر دادند. کیهان ضمن تقدیر از این اقدام مسئولانه متن اطلاعیه مرکز روابط عمومی دانشگاه آزاد اسلامی را که امضای “مرکز روابط عمومی و اطلاع رسانی دانشگاه آزاد اسلامی” زیر آن است انتشار داده است. در این نامه چند نکته ی مهم درج شده که می تواند اساتید دعوت شده را که دعوت را پذیرفته اند از لحاظ امنیتی اندکی واکسنه کند. نکته ها خواندنی است و نشان می دهد تا چه اندازه یک سیستم امنیتی ضد ملی می تواند غرورعلمی و ملی دانشگاهیان را بشکند و نامه هائی از این دست را به روابط عمومی ها دیکته کند. نکته ها این است:
روشنگری کیهان در راستای خنثی سازی برنامه های دشمنان قسم خورده در خور تقدیر است
تمامی اساتید ثبت نام کننده از کنفرانس انصراف داده اند
همگی اعلام داشته اند به تبعیت از فرموده مقام معظم رهبری همچنان به عنوان افسران جنگ نرم برای مقابله با هرگونه تهدید فرهنگی آمادگی کامل دارند
این ها کلیشه های کیهان است. گفته می شود آدم های عاقل آن را جدی نمی گیرند. یک وقتی کیهان فقط در زندان ها توزیع می شد و در ادارات دولتی. توزیع واقعی آن اندک بود و در تیراژ کم نان آگهی مجالس ختم و ترحیم را می خورد، هنوز هم می خورد. از این حیث وضعیت کیهان تغییر نکرده. آن چه تغییر کرده توجه و اعتنای تبعیدی های قلم به دست است که به تجربه آموخته اند حسین شریعتمداری پرونده سازی می کند، حریم و حرمت می شکند، اسلام را کار سازی می کند، به تمام اوراق پرونده های امنیتی و سیاسی دسترسی دارد، اقاریر زیر شکنجه در اماکن و پادگان ها و خانه های امن را به صورت گزینشی انتشار می دهد، در نوشته های خود تکه ای از یک رویداد را که به واقع اتفاق افتاده می گیرد و بعد هر آن چه را به کار و کاسبی اش رونق می بخشد به آن اضافه می کند، بازجوهائی که اسمشان شده کارشناس از روی خبرهای ویژه و بیوگرافی های ساختگی کیهان متهمین را بازجوئی می کنند، به سوژه ها بی ترس از بهشت و جهنم که ادعایش را دارد نسبت زنا می دهد، قضات زهره ی آن ندارند که یکی از بسیار شکایت ها علیه او را به درستی رسیدگی کنند و در یک کلام مصونیت این عزیزکرده به اندازه ای است که شبهه بر انگیز است و معلوم نیست این بحرالعلوم چگونه آن همه اطلاعات صهیونیستی را به دست می آورد و به قول روابط عمومی دانشگاه آزاد همه را یک تنه خنثی سازی می کند.
اگر بخواهیم با منطق بچگانه ی خودش به جنگش برویم ممکن است به این نتیجه برسیم که با همه ی شبکه های جاسوسی که بر ضد حیثیت ملی ایران کار می کنند در ارتباط تنگاتنگ است. اما چه کنیم که از ما بر نمی آید مانند او یاوه بافی کنیم. حرمت کلام را پاس می داریم تا آن روز که سند های محرمانه مثل سندهای محرمانه ی حزب کمونیست شوروی خرید و فروش بشود. داریم به همان سو می رویم، به سوئی که اهالی فساد اسناد را ابتدا در محافل خودی خرید و فروش کنند و بعد به مردم عادی بفروشند که می رسد به دست غیر خودی ها. صبر ما زیاد است. از رو هم نمی رویم.
واما جنگ نرم که روابط عمومی دانشگاه آزاد به ناچار آن را چاشنی غلط کردم های اساتید محترم و معتبر ایرانی قرار داده بی اندازه مضحک به نظر می رسد. همه از جنگ گرم حرف می زنند و مرغ ها از سفره ی خانواده ها پریده اند و عروسی به خانه ی همسایه ی سوری شان رسیده و نگرانی ها دور می زند بر محور جنگ گرم، اما حسین شریعتمداری بد جوری گیر کرده توی جنگ نرم. همین قدر بیگانگی با جریان های پیش رو کافی است تا باور کنیم که روابط عمومی دانشگاهها را تبدیل کرده اند به میرزا بنویس های حسین شریعتمداری. اساتید دانشگاههای ایران، بخصوص آنها که برای شرکت در یک کنفرانس مهم و معتبر و غیر سیاسی نامنویسی کرده اند ادبیات شان از آن فاخر تر است تا سرمشق های مبتذل، تکراری و تاریخ مصرف گذشته ی کیهان را خطاطی کنند.
مخلص کلام این که شریعتمداری باری دیگر به فرهنگ کشور صدمه زد. رهبر را در این بازی مثل همیشه خرج کرد. اساتید دانشگاههای ایران را غیر مستقیم از کهریزک و شکنجه گر و اخراج و تبعید ترساند. آنها به کنفرانس دوسالانه ی ایران شناسی نخواهند رفت. نامه های روابط عمومی دانشگاهها که به اقاریر تلویزیونی شباهت دارد از نظر ارزش تاریخی بی اعتبار است. اساتید ایرانی خط و ربط شان این نیست. نامه ها با نثر نوچه های شریعتمداری از جنس پیام فضلی نژاد نوشته شده است.
کهریزک و سرکوب به علاوه ی حسین شریعتمداری، ایران را به خاک سیاه نشانده. تاریخ در آن پستوها به کار خود مشغول است. جنگ نرم نیست و گرم است. شریعتمداری وقتی جائی گیر می کند همان جا تا مدتها فلج می شود و بیتوته می کند تا جمعی را به باد فنا بدهد. برایش دشوار است با چرخ زمانه هماهنگ بشود. عقب عقب می رود و سربازان جنگ نرم را به رخ رئیس می کشد. غافل است که رئیس باید فکری به حال جنگ گرم بکند.
اساتید دانشگاههای ایران به کنفرانس دو سالانه ی ایران شناسی که حاصل زحمات طاقت فرسای اساتید ایرانی مقیم خارج است نمی روند و چیزی هم دست شریعتمداری را نمی گیرد. جهان پیر است. ایران پیر است. حسین شریعتمداری می رود و کنفرانس های ایران شناسی تکرار می شود با حضور اساتید ایرانی داخل و خارج کشور. حسین شریعتمداری خصم ایران است. شاید جاسوس بی جیره و مواجب مراکز جاسوسی ضد ایرانی است. شاید…