نادر ایرانی
”اسراییل باحمله به غزه نشان داده که برای تامین امنیت ومنافع مردم خود دست به هرنوع عملیاتی می زند؛ این عملیات هم به چند هدف از جمله کورکردن نفوذ ایران انجام شده است”.
دکتر هرمیداس باوند در مصاحبه با روز ضمن بیان این مطلب همچنین از این باور گفته است که “عملیات غزه می تواند حامل این پیام باشد که اسراییل درآینده به ایران حمله نظامی خواهد کرد”. این گفت وگو در پی می آید.
آقای دکتر باوند گفته می شود مقاومت حماس در غزه منجر به ایجاد شکاف دردرون حکومت اسراییل شده است؛ شما این شکاف را تا چه حد جدی می پندارید؟ عملیات اسراییل درغزه با چه هدفی صورت می گیرد؟درصورتی که سرنوشت جنگ به سرنوشت عملیات 33 روزه منجر شودآیا فکر می کنید که اسراییل بازهم عقب نشینی کند؟ دیگر اینکه عملیات مزبور تا چه حد درانتخابات آینده اسراییل تاثیرگذار خواهد بود؟
ببینید اقدامات نظامی که اسراییل انجام می دهد، اهداف سیاسی، نظامی و امنیتی را مد نظردارد. به این ترتیب یکی از اهداف اسراییل هشداری است به مدیریت جدید آمریکا که درحفظ منافع اسراییل خط مشی ای متفاوت از روسای جمهورقبلی درپیش نگیرد. مسئله دوم انتخابات داخلی اسراییل است؛ چون در دورانی که باراک نخست وزیر بود، نتانیاهو در موردعدم توانایی او درحفظ امنیت مردم اسراییل تاکید کرد. به عبارت دیگر خط مشی جدید درحقیقت به منظور تسلیم کردن حزب لیکود است تا نتانیاهو بتواند مدیریت اسراییل را کماکان دردست داشته باشد. هدف سوم آن است که حماس به شدت تضعیف و فضا به نفع آقای عباس آماده شود. نکته چهارم هم این است که اگر روزی اسراییل بخواهد به تاسیسات هسته ای ایران حمله کند، ابزارهای نفوذ ایران را از هم اکنون فلج کرده باشد. این نکته را نیز باید یادآوری کرد که حماس گرچه ممکن است کمک های مالی، سیاسی ویا روانی از ایران دریافت کند ولی به هیچ وجه تحت دستورالعمل کشورهای دیگر قرار ندارد. با این همه همانطور که شیمون پرز هم اشاره کرده است این عملیات درعین حال پیامی برای جمهوری اسلامی و دارای این مضمون است که اسراییل برای تامین امنیت خود دست به هر شدت عملی خواهد زد. اما درارتباط با بخش دوم سوال تان باید بگویم که شک نیست اگر اسراییل پذیرای صدمات وتلفات بیشتری شود بازتاب داخلی پیدا خواهد کرد؛ اما تا این لحظه تلفات اسراییل تا آنجا که گزارش شده ـ واگر درست باشد ـ حدود 13 نفر بوده است.
درباره بازتاب خارجی عملیات اسراییل چه نظری دارید؟
عملیات اسراییل افکارعمومی جهانی را علیه تل آویو بسیج کرده است. این موضوع شامل مردم جهان عرب نیز می شود. البته این موضوع شامل دولت ها نمی شود. این موضوع آینده روابط با اعراب با اسراییل را درسطح افکارعمومی منفی تراز گذشته خواهد ساخت.
آقای دکتر در روزهای هشتم و نهم دسامبر سال2008، وزیران امور خارجه کشورهای عضو اتحادیه اروپا بیانیه ای صادر کردند که عنوان آن “تصمیم شورای اروپا در جهت تقویت روابط دوجانبه اتحادیه اروپا وهمکاران مدیترانه ای، و ارتقاء رابطه با اسرائیل” بود. تحت تاثیر ریاست فرانسه بر اتحادیه اروپا، اصل ارتقای روابط با اسرائیل پذیرفته شد. بنا برطرح اروپا مبنی برحل کشمکش اسراییل ـ فلسطین، ایجاد دو دولت به صورت همزمان مدنظراست. در یک ضمیمه هم برگزاری مرتب نشست هایی میان سران دولت ها و حکومت های اتحادیه اروپا و اسرائیل در نظر گرفته شده است. پیش از این، چنین امتیازی تنها به دولت های بزرگ نظیر چین، روسیه، هند و غیره اختصاص داشت. اما مهمتر آنکه تا پیش از این اسرائیل نمی توانست در گروه آسیای سازمان ملل متحد شرکت کند، براساس این بیانیه اتحادیه اروپا تلاش خواهد کرد که اسراییل را در “گروه اروپای غربی و گروه های دیگر” (WEOG ) جای دهد که یکی از درخواست های قدیمی این کشور است. گفته می شود اروپایی ها مایلند با این سیاست هم مسلمانان بنیاد گرا را آرام وهم اسراییل را برای تن دادن به ایجاد کشورفلسطینی متقاعد کنند. آیا این وضعیت درغزه، زیرمجموعه یک طرح جهانی است؟
رهبران اسراییل قبل از حمله به غزه ملاقاتی با مبارک درمصرانجام دادند. برخی از کشورهای اروپایی، لااقل وزیرخارجه چکسلواکی که رییس دوره ای اتحادیه اروپا بود از این کشورحمایت کردوکنگره آمریکا، اعم از رهبران حزب دمکرات وجمهوری خواه هردو از اقدامات اسراییل به شدت حمایت کردند. این حمایت نیز 3 روز پیش، آن هم درفضایی این چنینی یعنی با آگاهی از کشتار صورت گرفت. همچنین برخی از کشورهای عرب که بر اساس تعاملات منطقه ای از نفوذ ایران نگران هستند وتجلی آن را درحزب الله یا حماس ویا جهاد اسلامی می بینند، آن ها نیزمایلند این ابزارها تا حدودی فلج و غیرقابل استفاده شود. بنابراین هریک از این کشورها اززاویه خاص خودشان، تفاهم اعلام نشده ای با یکدیگر دارند. منتها کشتاری که اسراییل صورت داده است اگر چه ازنظر جریحه دارساختن احساسات جهانی قابل توجه است، ولی در پشت پرده کشورهای عربی مانند مصر، اردن، عربستان، و…به شدت مایلند نفوذ سوریه وبخصوص ایران ازبین رفته یا حداقل کاهش یابد. چنان چه درتهاجم اسراییل به لبنان، اردن، مصر وعربستان تلویحا از اسراییل حمایت کردند. دراین جا نیز دارد این موضوع تکرار می شود، اما درزمینه دیگری.اما اینکه چرادارند سطح روابط با اسراییل راارتقا می دهند به نظر می رسد به دلیل این است که سعی دارند عدم آمادگی برای سازگاری تل آویو را تخفیف بدهند. معمولا سیاست این است که برای آرام سازی یک کشور، به آن مسئولیت بین المللی می دهند. به عنوان نمونه درعراق شاهدیم برای اینکه مسئله جدایی کردها را خنثی کنند، جلال طالبانی را رییس جمهورعراق می کنند تا در یک بعد ملی وگسترده دارای مسئولیت شده وحرکت جدایی دراین میان بی رنگ شود. گه گاهی هم پیش می آید کشورهایی را که درتعاملاتشان با همسایگان شدت عمل نشان می دهند، درشورای امنیت یا ریاست دوره ای شورای امنیت قرار می دهند تا به این طریق مسئولیت جدید دررفتارآنان تعدیل ایجاد کند.
مانند همان مثالی که می گوید که شلوغترین فرد کلاس را مبصر می کنند.
دقیقا همین طور است که می گویید. درهرحال این رویه ای است که مورد استفاده واقع ونتیجه بخش نیز بوده است. نمونه دیگر این موضوع فردریک کبیر است. زمانی که او می خواست فئودال ها را درجهت وحدت ملی ومنافع ملی قرار بدهد آنان را درمسئولیت قرارداد. به عبارت دیگر داشتن مسئولیت، منافع محلی آنان را درچارچوب ملی قرار داد. از این رو هم وحدت پروس را تقویت کرد و هم موضع گیری های مخالف آن ها را ازمیان برداشت.
سوریه چرا سکوت کرده است؟
سوریه دروضعی است که آمادگی برخورد با اسراییل را ندارد، حتی زمانی که تاسیسات هسته ای سوریه مورد بمباران اسراییل قرار گرفت، سوریه سکوت کرد. این کشورسعی می کند بهانه ای به دست اسراییل ندهد چون همانطور که گفتم آمادگی برخورد را ندارد. البته تجارب تلخ جنگ های 1967 و 1973 را هم دارد که انتظار داشت مصر از موضع دفاعی خارج شود وبه اوکمک کند. همانطوری که می دانید زمانی که مصری ها از خط بارلف عبور کردند، یک دیوار دفاعی تشکیل دادند واز آن جلوتر نرفتند.درصورتی که به اسراییل اجازه دادند نیرویش را روی سوریه متمرکز کند و سوریه را نه تنها از ارتفاعات جولان عقب براند؛ حتی تانزدیکی دمشق نیز امکان پیشروی وجود داشت که با وساطت آمریکا وشوروی وقت جلوی آن را گرفتند. این دو تجربه تلخ است که باعث می شود سوریه در این دست از مسایل سکوت کند. ضمن آنکه از حمایت آمریکا از اسراییل هم آگاه است؛ لذا سعی دارد اگر هم اسراییل برخوردهای تعجب آورمی کند سکوت کند وحتی هیاهویی نیز راه نیندازد.
درچه صورتی حماس وحتی حزب الله پیروز منازعه با اسراییل خواهند بود؟
از دیدگاه اسراییلی ایران دارای ابزارنفوذ درمرزهای اسراییل است که یکی لبنان ودیگری حماس وجهاد اسلامی است. با علم به اینکه اطلاعات اسراییلی ها بیانگر این است که این گروها ابزار ایران نیستند وتنها از ایران استفاده می کنند ولی خط مشی هایشان براساس مقتضیات داخلی وهمسایگانشان تنظیم می شود، مع ذالک هم عرب ها وهم اسراییل هریک از دوزاویه متفاوت نسبت به این نفوذ ایران نگران هستند. در این باره تجربه اسراییل در جنگ 33 روزه کاملا این کشور را نگران می کند از این روحزب الله را تهدیدی برای خود می داند. مسئله حماس هم از این نگرانی جدا نیست. همانطور که گفتم اسراییل، حماس را ابزاردست ایران نمی داند ولی از آن جا که درانتخابات پیروز شده بود بنابراین سعی کرد با آن کج دارومریزرفتار و درفرصت به دست آمده آن را فلج کند. البته این فرصت را نیز با تفاهم ضمنی برخی کشورهای عربی و… به دست آورد. به همین دلایل فکر می کنم اسراییل تا چند روز دیگر به تهاجم خود ادامه خواهدداد. رویه اسراییل این است که بعد از اینکه مقاصد خود را انجام داد، عقب نشینی را تبدیل به یک امتیاز کند. از یک سو نشان می دهد که به قطعنامه های سازمان ملل عمل می کند وازطرف دیگر بابت این سیاست، معمولا کمک های مالی وتسلیحاتی زیادی از آمریکا می گیرد.
پیام این وضعیت برای ایران چه خواهد بود؟
دریک جمع بندی پیام این است که ابتدا اهرم های نفوذ ایران را فلج کند تا درشرایط احتمالی آینده قابل استفاده نباشند. دوم هشداری است که نسبت به منافع و امنیتش شدت عمل نشان خواهد داد و درصورتی که اقتضا کند ـ شاید هم جدا ومستقل از آمریکا ـ به عملیات اقدام خواهد کرد. البته مسئله اسراییل این است که مقاصدش توسط آمریکا به مورد اجرا گذاشته شود؛ چنانچه درمسئله کویت کاملا این خط مشی را درپیش گرفت ولی آن چنان که مسئولان اسراییل مطرح کرده اند آن جایی که اقتضا کند منتظر تایید آمریکا نمی مانند و مستقلا عمل خواهند کرد.