یک ماه پیش حسن روحانی رئیسجمهور ایران در مجمع عمومی سازمان ملل سخنرانی کرد و سعی کرد تنش بین ایران و جامعه بینالمللی را بر سر برنامه هستهای این کشور کاهش دهد.
بسیاری از متخصصان این رویکرد را واقعی ندانستند و فریبکاری خواندند تا فشار بر اقتصاد کاهش یابد و ایران زمان بیشتری برای بدست آوردن توانایی جهت ساخت سلاح هستهای بدست آورد.
روحانی در سخنرانیش از عباراتی مانند «احترام انسانی،» «حقوق بشر» و «اخلاق» سخن گفت تا از رژیم خود چهرهای انسانی نشان دهد. او سپس به درس دادن جهان در مورد دموکراسی پرداخت و حتی گفت که ایران «ساحل ثبات» در منطقهای بیثبات است.
با اینکه افراد دوست دارند تبلیغ اعتدال روحانی را باور کنند اما واقعیت تلخ ایران در منطقه تضاد زیادی با قصههای این روحانی دارد. بسیاری نیز با این ایده مخالف هستند و او را به عنوان فردی اصلاحگرا میدانند که ایران را در داخل و خارج وارد دوران جدیدی میکند.
جهان باید روحانی را بر اساس اعمالش قضاوت کند. سازمان عفو بینالملل عنوان میکند که ایران از شروع سال 2013 حداقل 508 نفر را اعدام کرده است. حدود 240 نفر از آنان پس از انتخابات ماه ژوئن اعدام شدهاند.
گزارشگر ویژه حقوق بشر در ایران نیز در گزارش 2013 خود گفته است که ایران به صورت سیستماتیک حقوق مدنی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی را نقض میکند. این گزارش میافزاید که ایران به نقض حقوق اولیه آزادی بیان و دسترسی به اطلاعات ادامه میدهد. پنج میلیون وب سایت حاوی اطلاعات در مورد اقلیتهای قومی و مذهبی، برابری جنسی، از جمله وب سایتهای شبکههای اجتماعی توسط مقامات فیلتر شده است.
آزار و اذیت اقلیتهای مذهبی نظیر مسیحیان، بهاییان و مسلمانان درویش قطع نمیشود و مجبورشان میکنند به اسلام بگروند. سرکوب روزنامهنگاران، وبلاگ نویسان و فعالان اینترنتی کاهش نیافته و هنوز زندانی میشوند.
ظاهرسازی اعتدال روحانی به بهترین شکل اوایل این ماه ظاهر شد که مقامات گفتند مردی 37 ساله را پس از اینکه از اعدام اول جان سالم بدر برده برای بار دوم اعدام خواهند کرد. با فشار و محکومیت بینالمللی به نظر میرسد که این حکم فعلا متوقف شده است.
مورد دیگر، قانونی بود که ماه گذشته به تصویب مجلس رسید و طی آن به مردان اجازه میدهد با فرزندخواندههای خود ازدواج کنند. با این شواهد خیلی نمیتوان به اصلاحات و اعتدال امید بست.
دخالت ایران در امور کشورهای منطقه باعث بیثباتی خاورمیانه و برهم زدن صلح و امنیت جهانی میشود. حمایت ایران از بشار اسد در سوریه از طریق حزبالله سیستم سیاسی لبنان را به خطر انداخته و این کشور را بر لبه جنگ داخلی قرار داده است.
در ایران این رهبر است که سیاستهای نظام را تعیین میکند نه روحانی. کلماتی مانند اصلاح یا اعتدال تحت چنین ساختار تمامیتخواهی معنای چندانی ندارد.
مردم ایران نیاز به تغییر واقعی دارند نه لبخندهای دروغین و وعدههای پوچ؛ تحولی دموکراتیک که روحانیون را به مساجد بازگرداند و تضمین کننده آزادی های سیاسی و مدنی باشد. تنها تحت چنین شرایطی است که حقوق بشر و قوانین بینالمللی محترم شمرده می شود و منطقه هم شاهد ثبات، امنیت و صلح خواهد بود.
منبع: یوپیآی - 28 اکتبر 2013