قرن دهم: نماینده روسیه نامه ملکه انگلیس را به شاه طهماسب داد و دست او را ماچ کرد. قرار شد “باکو” و “دربند” در مقابل هر ماچ به روسیه “ هبه” شود.
قرن ده و نیم: واسیلیچکوف فرستاده روسیه به ملاقات شاه عباس آمد و گفت “ جیگرت را بخورم، تو چقدر سبیل ات قشنگه!” شاه عباس هم قول داد سه نماینده به پطرزبورغ بفرستد و ببیند آیا روسیه همان پطرزبورغ است یا یک جای دیگر.
قرن یازدهم: پطرکبیر خورد به تور شاه سلطان حسین صغیر، وی تصمیم گرفت به آبهای آزاد دست پیدا کند، در شمال ایران هم عده ای علیه روسیه شورش کرده بودند، پطر کبیر به شاه سلطان حسین گفت جلوی این فتنه گرها را بگیر، شاه سلطان حسین هم که حال نداشت، گفت خودت جلوی آنها را بگیر، روسیه هم که نمی توانست جلوی مردم کشور ایران را بگیرد، تصمیم گرفت شماخی و گنجه و دربند و شیروان و بقیه شهرهای ایران را بگیرد که مردم آنجا بشوند مردم کشور خودش و بعد جلوی فتنه آنها را بگیرد، یواش یواش داشت از شیروان به شمیران و از دربند به درکه می رسید که عملیات متوقف شد و عهدنامه بهمانچای بسته شد و شاه سلطان حسین پس از شش ماه فهمید قراردادی که نماینده اش امضا کرده چی بود.
قرن یازده و نیم: یک هیئت به ریاست مستر اسکیپ با هدایای زیادی از جمله تعداد زیادی سماور و لیوان و استکان و کالسکه و عرابه و توپ های رنگی به دربار کریم خان آمد و اسکیپ یک ماه در آنجا خورد و خوابید و وزنش بیست کیلو اضافه شد، کریم خان تصمیم گرفت که روابط خودش را با روسیه اصلاح کند، اما چون پادشاه خیلی عادلی بود، وسط تصمیم گرفتن اش مرحوم شد و برای برگزاری مراسم ختم تعدادی از شاهزادگان ایرانی به پطرزبورغ رفتند و عاشق تعدادی از زنان روسی شدند و می خواستند گیلان و مازندران را به روسیه بدهند که روس ها جا نداشتند آنها را نگه دارند. از سرنوشت آن شاهزاده ها اثری نیست.
قرن دوازدهم: با روی کار آمدن قاجاریه نمایندگان روسیه برای عرض ارادت به دربار قاجار آمدند و در حین عرض ارادت، تعدادی از استانهای کشور را که به نظر می آمد اضافی است گرفتند و قرارداد گلستانچای، ترکمانچای و گنجه چای و چای شهرزاد را بستند و ناصرالدین شاه نزدیک بود از این موضوع ناراحت بشود که ملیجک آمد توی بغل شاه بابا و مشکل حل شد.
قرن سیزدهم: در روسیه انقلاب کمونیستی برقرار شد و دولت جدید شوروی تمام قراردادهای استعماری را لغو کرد و پرت کرد توی سطل زباله دانی تاریخ، بعد رفتند سراغ میرزاکوچک خان و به او ابراز ارادت بسیاری کردند، در آن زمان هنوز احمدشاه بلیط نگرفته بود که برود پاریس، رضاشاه هم هرچه به او می گفتند تو پادشاه شدی باورش نمی شد. ماموران شوروی هم فکر کردند لابد میرزا کوچک خان پادشاه ایران است. و شروع کردند از طرق مختلف به او ابراز ارادت کردند. در نتیجه میرزاکوچک خان به دلیل ابراز ارادت زیاد کشته شد.
قرن سیزده و ربع: وقتی جنگ دوم جهانی تمام می شد، استالین به تهران آمد و به محمدرضا شاه، پادشاه جدید ایران که هنوز کار اصلیش فتنه کردن در کار نخست وزیر ها نشده بود ابراز مرحمت کرد و با هم عکس گرفتند. شوروی مجددا تاکید کرد که قرارداد استعماری دوره تزار مالیده و شوروی از این به بعد فقط با تانک کشورهای دیگر را اشغال می کند. به همین دلیل مدتی بعد دولت شوروی که می خواست تمام قراردادهای استعماری را پاره کند، آذربایجان و کردستان را هم یکی دو سالی گرفت و چون دید نه آبهای گرم در آذربایجان است و نه دولت جدید ایران مثل دولت قدیم ایران است، در اثر حمله دولت مرکزی عقب نشینی کرد و تعدادی از مردم این مناطق کشته شدند. کلا شوروی به هر جا حمله می کرد یا از آنجا عقب نشینی می کرد تعدادی کشته می شدند.
قرن سیزده و خورده ای: دولت شوروی با هدایای بسیار زیاد از جمله حزب توده، سازمان جوانان حزب توده، سازمان دوستداران صلح حزب توده، سازمان زنان حزب توده تلاش کرد به دولت ایران کمک های زیادی بکند، به همین دلیل دکتر مصدق برکنار و شاه بعد از رفتن به رم و دیدن مناظر زیبای این شهر به ایران برگشت و متوجه شد کودتا کرده است. روسها هم برای افزایش دانش علمی جوانان ایرانی اعضای حزب توده را به آن کشور برده و کسانی را که موفق شده بودند از زندان جان سالم به در ببرند، به دانشگاه فرستادند و سپس برای آینده دور آنها را بایگانی کرد.
بعد از انقلاب: شوروی تمام ایرانیان را به سوی خط امام خواند. حزب توده از خط امام طرفداری کرد، سازمان مخفی حزب توده از خط امام طرفداری کرد و تعدادی از اعضای آن کشته شدند، سازمان فدائیان خلق بین خط امام و چند خط دیگر گیر کرد. بتدریج امام از خط خودش خارج شد و اعضای حزب توده را دستگیر کرد و به زور به آنها تفهیم کرد که خط امام شوخی است، بیخودی هی اسم خط امام را نیاورند. دولت شوروی هم طرفداران خودش را از ورود به شوروی منع کرد و وقتی آنها می گفتند ما می خواهیم به شوروی برویم، می گفتند: بیخود کردید، ما خودمان می خواهیم به آمریکا برویم.
گورباچف و سماور: با روی کار آمدن گورباچف، بالاخره دولت ایران برای ده پانزده سال از شر روسیه راحت شد. دولت روسیه که خودش به سی کشور تبدیل شده بود، دیگر چیزی برای هدیه دادن نداشت. به همین دلیل اولین ایرانی هایی که از قرن ها ا قبل به دامان برادر بزرگ رفته بودند، با بدبختی خودشان را به ایران رساندند و صبح تا شب به زیارت امام رضا و مقبره خمینی رفتند. واردات انواع مدال جنگ جهانی، قابلمه لعابی، ترازو و ودکا از روسیه به ایران آغاز شد.
خاویار و عرق کشمش: با حلال شدن خاویار توسط آیت الله احسانبخش امام جمعه رشت، دولت روسیه که قبلا یک کشور بود اول به دو کشور، بعد به چهار کشور، بعد به بیست و شش کشور تبدیل شد. سهم ایران از گاز دریای خزر از پنجاه درصد به 33 درصد و بعد بیست درصد و بعد به 14 درصد تبدیل شد. درعوض روسها قول دادند که اگر همه پول نیروگاه بوشهر را ایران نقد بپردازد، آنها این نیروگاه را تا یک سال دیگر خواهند ساخت، ولی چون ساخت نیروگاه بوشهر ده سال طول کشید و به نتیجه هم نرسید، ایران مجددا هزینه ساخت را به روسیه پرداخت، روسها هم قول دادند اگر نتوانستند نیروگاه بوشهر را بسازند، تعدادی موشک اس 300 به ایران بدهند و پولش را هم بگیرند، بعد از مدتی قرار شد به جای موشک های اس 300 که به ایران نمی دهند، اورانیوم 5 درصد را تحویل بگیرند و آن را غنی کنند و به ایران بدهند، اما بعدا روسیه تصمیم گرفت که برزیل و ترکیه و فرانسه اورانیوم را غنی بکنند یا نکنند معلوم نیست و در پایان، مساله به این صورت تمام شد که آقای پوتین به تهران آمد با آیت الله خامنه ای دیدار کرد و به او گفت من در چهره رهبر ایران مسیح را دیدم. رئیس دیوان محاسبات اعلام کرد به دنبال این گفته حساب بین ایران و روسیه صفر شده است.
گازهای روسی، چماق های سوری: با گذشت چند سال از چند قرن، بالاخره روسیه محکم پشت سر سوریه ایستاد و قطعنامه شورای امنیت را وتو کرد. مدودف گفت: پنجاه میلیون دلار چیه؟ ما ماهی صد میلیون دلار از ایران می گیریم، با چهل درصد گاز، ماهی یه ماچ می کنیم تموم. اما پوتین که یک هفته قبل روی کار آمد اعلام کرد که از مخالفان دولت سوریه بشدت پشتیبانی می کند و از بشار اسد خواست تا سه ساعت دیگر بمیرد و در تابوتش قرار بگیرد. وی پس از چک کردن حسابش گفت: مرسی محمود، ممنون علی جان! مشکلی نیست، ما تا آخر پای بشار اسد وایستادیم که وایستادیم به همین مشائی که وایستادیم.
فیلتر چینی، فیلتر روسی: به دنبال پیشرفت های علمی ایران، رهبر ایران دستور داد تا شورای امنیت مجازی، یا یک اسمی در همین حدود، با استفاده از نخبگان داخلی تاسیس شود. به همین دلیل قرارداد “ نفت در مقابل فیلتر” میان ایران و چین به مبلغ 130 میلیون دلار امضا شد و قبل از امضا فیلتر کردن کل فضای مجازی توسط چینی ها آغاز شد. همچنین نخبگان ایرانی در سازمان ارتباطات روسیه به فیلترینگ بقیه سایت ها و هک کردن آنها پرداخته و چون روسیه برای انداختن پارازیت فرصت کافی نداشتند، این کار را به کوبا واگذار کردند. در حال حاضر روابط ایران و روسیه بسیار حسنه است و بخش اعظم دنیای کمونیستی سابق با فیلترینگ همه رسانه های ایرانی به حفظ بیضه اسلام پرداختند.
آیت الله خامنه ای گفت: “جمهوری اسلامی مثل شیر از کشور دفاع می کند.” به دنبال این اظهار نظر یک شیر روسی و یک شیر چینی موظف شدند که بازی نقش شیرهای متروگلدوین مایر را بعهده بگیرند.