سفسطه های “الوند” در توجیه ساخت یک فیلم بد
سیروس الوند نامی غریبه در سینمای ایران نیست.نزدیک چهار دهه در سینمای ایران در سمت های مختلف مشغول فعالیت بوده است و در تمام طول این سالها توانسته همچنان در دایره فعالیت باقی بماند، فیلم هایش کمابیش با استقبال مواجه شده و فروش نسبتا مناسبی داشته اند.
اهالی سینما او را بیشتر با فیلمهایی در دوران میانی فیلمسازیاش به یاد میآورند که مهمترینش فیلم «یک بار برای همیشه» با بازی مرحوم خسرو شکیبایی و فاطمه معتمدآریابود و تحسین بسیاری را در زمان اکران خود برانگیخت.
به نظر می رسد الوند در این سال ها به دوران آغازین فعالیت سینمای خودش بازگشته است و نوعی رجعت به گذشته را تجربه می کند. دوران اولیه فیلمسازی الوند دقیقا مشابه فیلمهای سالهای اخیر اوست؛ یعنی آثاری که به قصد جذب گیشه با حضور بازیگران نامآشنا ساخته شده و اغلب با بیتفاوتی منتقدان روبهرو میشوند.
پرتقال خونی آخرین فیلم او به خوبی گواه این ادعا است. فیلمی که با انتقاد بسیاری از منتقدان روبرو شده است و شدت این انتقادات به حدی است که الوند به ناچار دست به واکنش عجیبی زده است.
الوند در واکنش به انتقادات درباره آخرین فیلمش سعی کرده دلایل ضعف فیلمش را با افشاگری های عجیب و غریب توجیه کند.
او اخیراً در گفتوگویی اعلام کرده که پرتقال خونی بهترین فیلمش نیست. در حالی که اغلب منتقدان معتقدند اتفاقا این فیلم بدترین یا یکی از بدترین فیلم های الوند در تمام کارنامه سینمایی اوست.
پرتقال خونی درباره یک مثلث عشقی است و بتدریج قرار است توطئهای که در فیلمنامه پیمان عباسی طراحی شده، کشف شود و بیننده را غافلگیر کند. اتفاقی که هیچ وقت صورت نمی گیرد.
سیروس الوندکارگردان فیلم پرتقال خونی در گفت وگویی حرفهای صریح و جالبی زده که معمولاً گفتنش در فضای پر از تعارف و تصنع سینمای ایران دور از انتظار است. الوند در بخشهایی از مصاحبه خود گفته : طرح اولیه «پرتقال خونی» جذابیتی داشت که نسخه فعلی «پرتقال خونی» آن جذابیت را ندارد.
کیانیان و علیدوستی گزینه های اصلی من بودند
الوند در خصوص دلیل عدم جذابیت فیلم پرتقال خونی می گوید :
برای اینکه بازیگر مورد نظرم را پیدا نکردم! بازیگر انتخابی من برای نقش والا در نسخه اولیه فیلمنامه، رضا کیانیان بود، من یا باید از کیانیان استفاده میکردم یا اگر شکیبایی زنده بود، از او استفاده میکردم و آدم دیگری را مناسب این نقش نمیدیدم. وقتی با رضا کیانیان این موضوع را مطرح کردم، زمانی بود که به آمریکا سفری داشت و هنگامی که برمیگشت هم باید سر تمرینات تئاتر آتیلا پسیانی حضور پیدا میکرد و عملاً چهار- پنج ماه کار عقب میافتاد.
الوند ادامه می دهد : در طرح اولیه شخصیت مرد داستان (والا رادمنش) خیلی روشن مسنتر از شخصیت دختر (ترمه) دیده میشد، یعنی مخاطب شاهد رابطهای میان مردی شصت ساله و دختری 25 ساله میبود. رابطهای که در سینمای ایران تازگی داشت، گرچه در سینمای جهان سابقه زیادی دارد. در واقع این مرد جای پدر دختر به حساب میآید و چون دختر پدر ندارد، در وجود این آدم هم پدرش را میبیند و رفته رفته به دلیل جذابیتی که در کاراکتر او میبیند، دلباختهاش میشود.
الوند از بازی عرب نیا در این فیلم چندان راضی نیست و انتخاب او را انتخاب شایسته و گزینه خودش معرفی نمی کند. یکی از دلایل مهم ضعف فیلم پرتقال خونی بازی سرد و ضعیف فریبرز عرب نیا عنوان شده است. عرب نیا بعد از چندین سال درگیری در پروِه مختارنامه با این فیلم برای اولین بار پس از چند سال روی پرده سینما ظاهر می شود.
نقش همسر ضیغمی در بد شدن فیلم
الوند با افشاگری درباره نقش همسر نیوشا ضیغمی سرمایه گذار این فیلم برای انتخاب عرب نیا می گوید :آقای تهیهکننده پیشنهاد فریبرز عربنیا را دادند، عربنیا هم مدتی بود که در سینما حضور نداشت و آخرین خاطره من از او، فیلم خودم «برگ برنده» بود. از عربنیا دعوت کردیم و هنگامی که فیلمنامه را خواند، گفت من که در این سن و سال نیستم! من گفتم حالا تست گریم بزنیم تا نتیجه کار را ببینیم، حتی گفت من میروم با کیانیان صحبت میکنم و او را میآورم چون مدنظر شما بوده است و من گفتم میدانم او نمیتواند بیاید و حضورش منتفی شده است. تست گریم زدیم و هر کاری کردیم آن کاراکتر در نمیآمد…
الوند درادامه گفته :خودعرب نیا هم میگفت من احساس میکنم جای کس دیگری را گرفتم و حتی چک اولم را هم به بانک نبردم و منتظر بودم تا تست گریم را ببینم که آیا به این نقش میخورم یا نه!
الوند ظاهرا در مورد انتخاب نیوشا ضیغمی برای نقش اول زن نیز با تردیدهای جدی مواجه بوده است او در این خصوص می گوید : شاید بهترین انتخاب، ترانه علیدوستی بود، به دلیل سن کمتر و فیزیکش.
اینکه آیا ترمه از هر نظر به ضیغمی نزدیک بوده است، باید بگویم نه! چون او کمی مسن تر از ترمه است.
ماجرای درگیری بهداد و عرب نیا
سیروس الوند کارگردان پرتقال خونی در گفتگویی با روزنامه شرق، درباره دلایل اختلاف فریبرز عربنیا و حامد بهداد و سکانس درگیری دو نفره این بازیگرها در انتهای فیلم لب به سخن گشود و حاشیه های بیشتری از این فیلم را طرح کرد.
انتقاد به بهداد به خاطر رفتار غیر حرفه ای در زمان تولید فیلم یکی از بخش های اصلی مصاحبه الوند با روزنامه شرق بود.
الوند به شرق گفت: «وقتی دو نفر در روزنامه و تلویزیون با هم این طور حرف میزنند خیلی اتفاق خوبی نیست. بهداد خیلی از عربنیا و حضورش آن اوایل خوشحال بود. میگفت که چقدر «والا»ی این فیلم خوب است. حتی میگفت چرا ما صحنه مشترک نداریم. خیلی دلم سوخت که چنین حس مثبتی به چنین اتفاقی تبدیل شد. وسط کار بدون هماهنگی با من یا تهیهکننده، بهداد به فیلم «جرم» رفت. خیلی کار غیرحرفهای بود، باید با کسی از عوامل هماهنگ میشد. برنامه فیلمبرداری ما بههم خورد. اگر میگفتند، حتما شرایطی فراهم میکردم که حامد بهداد فیلم آقای کیمیایی را از دست ندهد. همه میدانند چه سمپاتی به آقای کیمیایی دارم. ما هم مدرسهای بودیم. اصلا فیلم «قیصر» را دیدم، دلم خواست فیلم بسازم. یک روز ما هر دو در یک خیابان فیلمبرداری داشتیم. آقای عربنیا رفتند که به آقای کیمیایی ادای احترام کنند. ظاهرا یک شوخی میکنند که از همان جا این ماجرا اتفاق میافتد. دلخوری پیش میآید و ادامه پیدا میکند و بیشتر و بیشتر ماجرا کش پیدا میکند. یک بار هم میخواستم که ماجرا را حل کنم، نشد. نمیخواستم تبدیل به یک نفرت شود. یک دلگیری بود نه دشمنی. حرف میزدیم حل میشد اما خب از حرف زدن فرار کردند…
خوشبختانه صحنه مشترک تا انتهای فیلم نداشتند. اصلا آن لحظه که داشتیم این صحنه را میگرفتیم حالشان نسبت به هم بد بود. عربنیا خیلی حرفهای عمل میکرد، اصلا بازیگری است که پرنسیب حرفهای دارد و کارش را خوب انجام میدهد، بهداد جوانتر و احساساتیتر بود. نمیخواستم سوءاستفاده کنم ولی از یک حرکتی گذشتم. قرار بود کمی درگیری، فیزیکالتر باشد اما گفتم با این حالی که دارند ممکن است واقعا بزنند سر و کله همدیگر را بشکنند. بعد هم دیدیم که چقدر حالشان بد بود.»
چرا حضور کلاری محسوس نیست ؟
فیلم پرتقال خونی توسط محمود کلاری فیلمبرداری شده اما حضور این فیلمبردار با سابقه در این فیلم
کلوزآپهای اغراقشده کلاری در این فیلم به شدت ضعیف و بی اثر است. در طول
فیلمبرداری که کار با نور و رنگش زبانزد خاص و عام است و قدرت تصویرگریاش بسیاری از آثار سینمای ایران را (مثل «لیلا» اثر داریوش مهرجویی) را جاودانه کرده، در این فیلم هیچ ایده روشنی برای قاببندیها و طراحی نور نداشته، جز نزدیکی بسیار اغراقشده دوربین به سوژه.
انگار عوامل سازنده پرتقال خونی یکدل و همقسم شدهاند که فیلم بدی بسازند و بیتفاوت از کنار اتفاقات خوب سینمای ایران در سالهای اخیر بگذرند..
حرف آخر
به نظر می رسد الوند در مسیر سینمایی خود در حال پسرفت و بازگشت به عقب است و به همین دلیل نیاز به یک بازنگری جدی و اساسی در روند کاری خود دارد. شکست احتمالی پرتقال خونی در گیشه می تواند درس خوبی برای این کارگردان با سابقه سینمای ایران که در ساخت ملودرام شهرت دارد باشد.
توجیهات الوند درباره دلایل ناموفق بودن فیلم و ربط دادن آن به بازیگران و نفوذ تهیه کننده و سرمایه گذار نیز برای ادمی با چند دهه فعالیت در سینما بیشتر سفسطه ای است غیر قابل قبول چرا که در نهایت هدایت و راهبری این پروزه را او بر عهده داشته و او حتی با این تیم بازیگران و عوامل پشت صحنه در صورت تمرکز و دقت و وسواس بیشتر می توانست محصول بهتری را به مخاطب ارائه کند.
خلاصه داستان پرتقال خونی
مهندس والا (فریبرز عربنیا) مردی میانسال و جاافتادهای است که در آستانه جدایی از همسرش (ویشکا آسایش) قرار دارد. دختری به نام ترمه (نیوشا ضیغمی) که طراح دکور است، برای سامان دادن به دفتر کار مهندس، وارد زندگی او شده و میان آنها رابطهای عاطفی ایجاد میشود. اندکی بعد سروکله سیاوش، عکاس جوان (حامد بهداد) پیدا میشود و ماجرا به سمتی دیگر میرود.