کودکان کار، بچه های اعماق؛

نویسنده

asefi_b.jpg


سهیل آصفی

کمتر از ده روز به نوروز باستانی مانده. پشت چراغ قرمز، هر روز پسرکی خسته، پارچه بدست می خواهد تا شاید غبار زیستن بر بستر تاریخی ناکام را از پیش چشمان تو بزداید. قدش هنوز به سقف اتومبیل هم نمی رسد و آن سو تر دخترکی ژولیده که در میان همهمه مردی سراپا قرمز با کلاه بوقی و صورت ذغالی، “حاجی فیروز”، اصرار دارد فال حافظش را میزبان شوم تا شاید تفالی در روز فردا… چراغ، سبز می‌شود، اتومبیل پشتی بوق ممتد می‌زند، دست دخترک هنوز در ماشین است با ورقه های فال… آن طرفتر برجهای الهیه است. متری چهار تا شش میلیون تومان. بستگی به شماره طبقه دارد. پنت هاوس هایشان هم جاهای بدی نیستند!…

“کودکان کار و خیابان”، کودکان کارگر، که رنج را بس زودتر لمس کرده اند و تا به خود جنبیده کودکی کردن از کفشان رفته است.


سقوط از ساختمان جان کودک کار را گرفت… 15 کودک کار در کارگاه های کفاشی فلج شدند… کودکان 5 ساله کارگران آجرپزی ها… بیماری های تنفسی ارمغان کارگاه های قالی بافی… دختران علیل، پسران علیل…

این، تنها نمونه هایی کوچک است از انبوه سیاهه تیترهای هر روزه رسانه های مکتوب، دیداری و شنیداری کشور پیرامون “کودکان کار و خیابان”.

گفته می شود که در سلسله مراتب کار و نیروی مولد که تعیین کننده شیوه زندگی در جوامع بشری است، یکم مردان، دوم زنان کارگر و در نهایت کودکان قرار گرفته اند. خشونت، رابطه های مبتنی بر سلطه و تحمیل کار اضافه توسط کارگران بزرگسال، تنها بخشی از روند زندگی “کودکان کار” محسوب می شوند.

بچه های اعماق

واکس زنی، شیشه پاک کنی، فال فروشی، پلاستیک فروشی، بادکنک فروشی، آدامس فروشی، روزنامه فروشی، جمع آوری نان خشک، دعا فروشی، کوره های آجرپزی، بلور سازی و شیشه گری… از جمله کارهایی هستند که توسط کودکان کارو خیابان و “بچه های اعماق” در ایران انجام می شود.


کار در غبار قالی بافی، نفس کشیدن را از آن ریه های کوچک سلب کرده است، کار با استنشاق مواد شیمیایی کفاشی، فلجی را برای کودک نحیف به ارمغان آورده و کار در نجاری، مکانیکی، فیلتر سازی، خیاطی، کوره پزی، دستان پر پینه ای را بر جای گذاشته که تو گویی هر شیار آن به هزار سالگان می ماند.

در تارنمای انجمن حمایت از کودکان کار، منظور از کار کودک آن نوع کاری عنوان شده است که مانع تحصیل و برخورداری از سیر امکانات اولیه رشد فردی و اجتماعی او شود. نوعی از کار که غالبا با بهره کشی همراه است. کودکان کار شامل کودکانی هستند که پیش از رسیدن به سن قانونی کار، ناگزیر وارد بازار کار شده و درآمد خانواده وابسته به کار آنان است.

به گواه کارشناسان، کار زودرس، مانع رشد طبیعی در عرصه اجتماعی، روانی و حتی جسمانی آنها و باعث محرومیت کودک از آموزش، بازی و زندگی معمول به اقتضای سن او می شود.

با این حال، کارشناسان خاطر نشان می کنند که شرکت کودکان و نوجوانان در فعالیتهایی که بر سلامت یا رشد شخصیتی یا بر تحصیل کودک تأثیر منفی نمی گذارد، به طور کلی مثبت تلقی می شود. این فعالیتها به کودک مهارت نگرش و تجربه می دهد تا خود را به عنوان یک فرد فعال و مفید در اجتماع و در بزرگسالی آماده کنند. اما وضعیت آنچه به “کودکان کار” در جهان و کشور ما مشهور شده است، حکایتی است دیگر.

کودکان کار به روایت آمار

بنا بر آمار موجود، در حال حاضر، اشکال مختلفی از کار کودک درا یران و جهان وجود دارد و این در حالی است که علاوه بر کار کودکان در کارگاهها، منازل، مزارع و بنادر که از دیرباز وجود داشته اشکال کارهای خیابانی نیز به این سیاهه افزوده شده و حتی در سطحی پست تر سوء استفاده از کودکان در کارهای سیاه، مواد مخدر، انواع قاچاق، بهره کشی جنسی و… مرسوم است.

“کودک کار” به کودک زیر 18 سال اطلاق می شود که در خیابان یا کارگاه ها کار می کند و بعضا نسبت به خانواده نیز احساس تعلق دارد. در حال حاضر 352 میلیون کودک کمتر از 18 سال در سراسر دنیا کار می کنند، 246 میلیون کارگر هستند، 175 میلیون اشکال اجباری مخاطره آمیز به شیوه استثماری به کار گرفته می شوند، 8 میلیون و 400 هزار کودک نیز به بردگی گرفته شده یا به کار قاچاق اشتغال دارند.

بنا بر آمارهای موجود، سالانه یک میلیون و 200 هزار کودک قاچاق می شوند، 300 هزار کودک تحت استخدام اجباری نیروی های نظامی قرار داشته و مجبور به خدمت رسانی به هنگام تنش های نظامی هستند بیش از 600 هزار کودک در سطح جهان به فعالیت های غیر قانونی مشغولند. بر اساس گزارش یونیسف، از هر دو کودک در جهان یک کودک مجبور به کار اجباری تحت فشار است.

در کنار این آمارها، کاری اگه نماینده صندوق کودکان سازمان ملل متحد در ایران با مطرح کردن این سوال که “ایران درآمد متوسط دارد اما چرا همگان نمی توانند از این ثروت استفاده کنند؟ نسبت به وضعیت موجود کار کودکان در ایران به شدت اعتراض می کند. بر مبنای اطلاعات سازمان مدیریت و برنامه ریزی در سه سال پیش 380 هزار کودک 10 تا 14 ساله در سراسر کشور کار ثابت دارند، 370 هزار کودک 10 تا 14 ساله کار فصلی می کنند و بیش از 700 هزار کودک رسماً کار می کنند.

بر اساس آمار، در دنیا 352 میلیون کودک و نوجوان در سنین 5 تا 17 سال کار می کنند.

بنا بر آمارهای رسمی، 58 درصد از کودکان کار غیر خیابانی از خدمات حمایتی و اجتماعی نهادهای دولتی وغیر دولتی برخوردارند و بر اساس بررسیهایی که در سال 82 در منطقه شوش از کودکان خیابانی و کار صورت گرفته، 60 درصد از این کودکان بر اثر از هم گسیختگی خانواده ها مجبور به کار در خیابان شده اند. این آمارهای غیر رسمی می گویند که 36 درصداز کودکان این منطقه سیگار مصرف می کنند در حالیکه آمارهای رسمی کودکان معتاد به مواد مخدر را تنها 2 درصد عنوان می کنند.

گفته می شود که طبق آخرین آمار، در خصوص کودکان خیابانی و کار، تعداد آنها بین 200 تا یک میلیون و 200 هزار کودک تخمین زده می شود.

مواد قانونی

این در حالی است که ماده 79 قانون کار جمهوری اسلامی، به کار گماردن افراد کمتر از 15 سال را ممنوع کرده و در سال 1369 هم صراحتاً تاکید شده که به کار گماردن افراد کمتر از 18 سال تمام ممنوع است. ماده 80 قانون کار، کارگر بین 15 تا 18 سال را نوجوان نامیده که برای کار کردن باید از سوی سازمان تامین اجتماعی مورد آزمایش قرار بگیرد. ماده 81 چگونگی آزمایش را نیز که باید دست کم سالی یکبار تجدید شود تعیین کرده که پزشک متناسب با نوع کار با توانایی کارگر باید اظهار نظر کند.

ماده 82 ساعت کار را نیم ساعت کمتر از ساعت کار معمولی اعلام کرده است و ماده 83 ارجاع هر نوع کار اضافی انجام کار در شب، ارجاع کارهای سخت و زیان آور و خطرناک و حمل بار با دست بیش از حد مجاز و استفاده از وسایل مکانیکی برای کارگر نوجوان را ممنوع کرده است. ماده 84 مشاغلی را که به علت ماهیت یا شرایط کار برای سلامتی یا اخلاق کارآموزان و نوجوانان زیان آور باشد تنها برای سنین بالای 18 سال مجاز دانسته و تشخیص این امر را با تشخیص وزارت کار و امور اجتماعی عنوان کرده است.

ماده 101 قانون برنامه چهارم توسعه دولت را موظف کرده بود که برنامه ملی توسعه کار شایسته را به عنوان گفتمان جدید کار و توسعه بر اساس راهبرد سه جانبه گرایی در پیش گیرد. در بند الف این ماده حقوق بنیادین کار که از آن جمله رعایت حداقل سن کار و ممنوعیت کار کودک است عنوان شده بود. ایران در 8/8/1380 به مقاوله نامه شماره 182 پیوست تا حقوق بنیادین کار کودک محقق شود.

بر مبنای بند آخر این مقاوله نامه هر کاری که به دلیل ماهیت یا شرایط ویژه آن احتمال دارد برای سلامتی، ایمنی و یا اخلاقیات مضر باشد منع شده است. بر مبنای این بند، تمامی کارهایی که کودکان در ایران مشغول به آن هستند منع شده اند. اما در واقعیت کودکان کار بین 12 تا 14 ساعت کار می کنند و در ازای آن، یک سوم افراد بالغ و کارگر مزد دریافت می کنند. در کنار این شرایط سخت و زیان آور کاری، شاهد عدم تحرک و رسیدگی از سوی سازمان کار و تامین اجتماعی برای بهره مندی از حمایت های قانونی این کودکان هستیم.


یک کارشناس محیط های اجتماعی سازمان بهزیستی با اعلام این مطلب که بر اساس قانون کار، کار کردن افراد زیر 15 سال ممنوع است، عنوان می کند که: “متاسفانه تاکنون در خصوص کودکان کار و خیابانی هیچ ساماندهی صورت نگرفته است. “

وی علت بوجود آمدن کودکان کار و خیابانی را فقر عنوان و خاطر نشان می کند: “کودکان کار در ایران به دو گروه تقسیم می شوند. یک گروه داخلی که بیشتر از شهر مشهد و اطراف تهران می باشند و گروه دوم، کودکان افغانی هستند. “

وی حداقل دستمزد این افراد را ماهانه 12 هزار تومان تا 80 هزار تومان بر شمرده و می گوید: “به دلیل جوانی و پر انرژی و پر تحرک بودن این افراد کارفرمایان تمایل بیشتری دارند تا آنها را جذب کارگاه های خود کنند. “


خانه های یاسر و ریحانه که با ظرفیت پذیرش 30 کودک در حمایت از این کودکان آغاز به کار کردند، از جمله اقدامات طرح اولیه بود که با صرف بودجه های میلیاردی در هر سال به سرانجام نرسید. پیش از آن خانه سبز نیز که از سوی شهرداری در سال 78 آغاز به کار کرده بود راه به جایی نبرده بود.

در سال 82 رئیس کمیسیون قضائی و حقوق مجلس بیمه کردن کودکان کار زیر 15 سال را ضروری اعلام کرد. برای رفع تناقض این مسئله با غیر قانونی بودن کار کودک حداقل کار ممکن می توانست بیمه کردن خانواده کودک باشد تا از به کار گرفتن بچه ها جلوگیری به عمل آید.

از طرف دیگر، مدیر کل دفتر آسیب دیدگان اجتماعی، دکتر معتمدی در سال 82 به اعطای مجوز کار کودکان تاکید ورزید. این مجوز که به منزله مجوز کار است تحت پوشش بودن کودکان کار زیر نظر بهزیستی را نشان عنوان می کرد.

در صورت لزوم کودکان با این مجوز می توانستند به مراکز درمانی مراجعه کنند. اما قوانین در یک سوست و آمار نقص عضو، آسیب های روحی، مرگ و… کودکان 5 تا 18 ساله در کارگاه های تولیدی سوی دیگر. آسیب های اجتماعی که به گونه ای، قانون راه گریز برایشان قائل شده است.

اگر چه استخدام کودکان غیرقانونی و دارای مجازات است اما چون کارگاه های زیر 5 نفر از زمره خدمات کار و تامین اجتماعی خارج شده اند، هر گونه تخلفی در آن ها صورت می گیرد چرا که قانون گوشه چشمی نیزبه این وضعیت ندارد.

از سوی دیگر، از دید قانون، در مورد کودکانی که در میان خانواده های خود مشغول کار هستند مثل کار در کارگاه های قالی بافی، کار در مزارع، کارگاه های کوچک، بازار و… این قبیل کارها، جرم محسوب نمی شود. همین امر باعث سوء استفاده سودجویان شده است تا تحت پوشش کارگاه های خانگی به بهره کشی از کودکان ادامه دهند.

تشکیل هیئت ویژه کودکان کار و خیابان در قوه قضائیه، تصویب بودجه، ساخت خانه های سلامت، تشکیل هیئت رسیدگی از ارگان های مختلف، صرف بودجه های میلیاردی و… هیچ کدام روزنه ای را برای کودکان کارنگشوده اند زیرا که با وجود وضع قوانین، برای این مواد قانونی، هیچ تضمین اجرائی وجود ندارد.

آمار نامشخص

با این همه، به گفته کارشناسان امر، تفاوت وضعیت “کودکان کار” در ایران با سایر نقاط جهان، در نبود ساز و کارهای حمایتی لازم از سوی مسئولین امور و دولتمردان در این زمینه است. انجمن حمایت از کار کودکان صراحتا عنوان کرده است که “متاسفانه تاکنون هیچ سازمان یا ارگانی آمار درستی از تعداد کودکان کار در ایران نداده است. گهگاه بهزیستی یا شهرداری آمارهایی را ارائه می‌دهند، که درست نیست. “

گفته می شود که در اغلب موارد، آمار ارائه شده از سوی شهرداری یا بهزیستی فقط مختص به کودکان جمع‌ آوری شده از سطح خیابان است. بدین ترتیب، در آمارهای موجود، وضعیت کودکانی که در کارگاه ها و دیگر اماکن کار سیاه مشغول هستند، نامشخص باقی مانده است.

مدیرعامل انجمن حمایت از کودکان کار با اشاره به بی‌توجهی دستگاه‌های دولتی به انجمن‌های مردمی فعال در این‌خصوص به خبرگزاری “ آفتاب” می گوید: “سال گذشته طرحی را به وزارت رفاه‌ ارائه کردیم که بر اساس آن مراکزی در نقاط پرجمعیت شهر که محل تجمع کودکان کار بود در نظر گرفتیم تا به راحتی بتوانیم آنها را مورد حمایت قرار دهیم. اکنون یکسال از ارائه طرح ما به وزارت رفاه می‌گذرد و تا به امروز پاسخی دریافت نکرده‌ایم. “

وی اضافه می کند که: “کودک کار در ایران وضعیتی نابسامان دارد که مهمترین دلیل این نابسامانی، متوجه دولت است. در کشورهای غربی کار کودک تنها در جهت توانمندسازی و آموزش قبول مسئولیت وجود دارد، اما در ایران و برخی کشورهای جهان سوم کودک از روی اجبار کار می‌کند. “

بنا بر اظهارات این فعال نهاد مدنی، طی 4 سال گذشته بهزیستی تنها 20 میلیون تومان به انجمن، کمک کرده است.


سهم گمشده کودکی

با این همه، با آغاز به کارانجمن حمایت از کودکان کار، اقداماتی جدی برای مبارزه با این پدیده اجتماعی و در راستای کاهش آسیبهای وارده بر کودکان آغاز شده است.

یکی از پویشگران حقوق کودک که در یک “ان. جی. او” فعالیت می کند معتقد است این بحث دیروز و امروز نیست، بلکه سالهای زیادی است که کودکان کار سهم گمشده کودکی خود را از بزرگسالان تصمیم ساز طلب می کنند: “همه درگیر بازی های روزمره خود هستند و پیکر استخوانی این کودکان در میان هیاهوها دیده نمی شوند. ”

وی درباره اقدامات انجمن در مورد “کودکان کار” می گوید: “ در انجمن به کودکان چیزهایی آموزش داده می شود برای تمام زندگی. به کودکان محروم می آموزند که هر فرصتی را چنگ بزنند و ارج بگذارند. می آموزند که مغرور باشند به استقلال شان و مفتخر باشند به تلاشی که می کنند و می آموزند چگونه با عزت نفس تحفه ترحم را نپذیرند و آن را از همدلی باز شناسند. “

او اضافه می کند که کودکان کار از خمودگی خانه ها و خشونت محل کار به انجمن پناه می آورند: “ این جا سرشار است از لبخندهای واقعی نگاه های از رو به رو ( نه از بالا) و دست های مطمئن که بتوان آنها را گرفت و از زمین برخاست، بچه های این جا می آموزند بزرگ فکر کنند، شاد زندگی کنند و امیدوار باشند. و این جا به آنها آموخته اند که برای ساختن آینده تلاش کنند و هدف داشته باشند. “

به گفته پوبشگران حقوق کودک در ایران، نه مقاوله نامه 182 حقوق بنیادین کار و نه ماده 79 قانون کار جمهوری اسلامی، هیچ یک نتواسته اند مرهمی بر دردهای کودک کار بگذارند.

چرا که در واقع کودکان کارگر، بی پناه، مطیع، بی دردسر، ارزان قیمت و فارغ از هر گونه حمایت قانونی، بهترین نیروی کار برای کارفرمایانی به شمار می روند که طالب سود بیشترو گسترش سرمایه خود هستند.

پای سخن بچه های کار

بخش بزرگی از کودکان کار در پایتخت را حاشیه نشینان شهر تهران به خود اختصاص داده اند.

حبیب 12 سال سن دارد. کار کردنش غیر قانونی است، هیچ هویت شغلی ثبت شده ای ندارد و تحت بیمه و حمایت هیچ جایی نیست. حبیب، هر روز در ترافیک تقاطع پارک وی مشغول گل فروختن است. وی می گوید که از دروازه غار هر روز صبح زود توسط دایی خود با شش نفر دیگر از همسالان با وانت به نقاط شمالی شهر تهران منتقل می شوند و کار خود را از همان ساعات اول صبح تا غروب به طور مستمر ادامه می دهند: “خانواده ما شش نفر است. مادرم علیل و پدرم مدت زیادی است که رفته و از او هیچ خبری نداریم. او معتاد بود. شاید در جایی کنار جوی آبی افتاده و همان جا تمام کرده است. ” حبیب می گوید که فقط توانسته کلاس اول ابتدایی را بگذراند. “چه جوری وقت درس خواندن داشته باشم؟ تازه با کدام پول؟”

پدر محبوبه، دختر 16 ساله ای که مشغول گل فروشی در چهار راه سئول است کارگر کارخانه چیت سازی است. پدر محبوبه، ماههاست که حقوق معوقه خود را دریافت نکرده است.

محبوبه، از اتومبیل های مدل بالایی می گوید که گاه و بی گاه پیش پای او ترمز می کنند و به او پیشنهاد می دهند. او می گوید همیشه از انجام این کارها اجتناب کرده است اما بسیاری از همسالان او راهی جز “تن فروشی” برای امرار معاش خانواده خود پیدا نمی کنند: “خیلی وقت ها حتی پول آنها را هم نمی دهند و اصلا بعید نیست که طرف مرض یا بیماری خاصی داشته باشد. “

نعیم، نوجوان 16 ساله ای که آدامس می فروشد، اسیر مواد روانگردان شده است، او از پسر عمویی می گوید که در کار قاچاق بود: “پسر عموم قاچاق فروش بود. کراک، شیشه، حشیش، قرص، هروئین… تو دولت آباد پیش اون کار می کردم. با هم کراک می کشیدیم. گفت باید خرج اعتیادتو خودت داری. الان دارم تو کارخونه بلورسازی کار می کنم و بعد از کار میام اینجا آدامس می فروشم. “

در روزهایی اندک تا نوروز باستانی، به نظر می رسد که پرسه کودکان کار و خیابان در آمد و شد های کلان شهر تهران موضوعی نیست که در هیاهوی پیرامون، چندان به چشم بیاید. خیل عظیم این جمعیت، شاید تنها بخش کوچکی از سیاهه فراموش شدگان اجتماعی را تشکیل دهند.