الآن یک گرفتاری بزرگی که برای صنعت سینمای ایران و چه بسا جهان پیش آمده این است که «محمدرضا ورزی» که امیدوارم هر روز بیشتر بورزد میخواهد یک سریالی بسازد به اسم «معمای شاه»، ولی یک نقص فنی پیش آمده. البته ما تا این لحظه نه فیلمنامه را خواندهایم نه صد سال سیاه دیگر حاضریم آنرا بخوانیم. ولی اگر به شما بگویند فرج الله سلحشور قرار است حالا هر چیزی بسازد، واقعاً احتیاج دارید اول فیلمنامه را بخوانید تا بعد بفهمید طرف قرار است چه خاکی بهسر سینما بکند؟ یا اگر فیلمنامه مثل سریال «یوسف» خوب از کار دربیاید هم که خب فوری معلوم میشود یکی دیگر آنرا نوشته و فرج مربوطه دزدیده.
در هر حال الآن گرفتاری اصلی سریال «معمای شاه» این است که هر کاری میکنند هیچکسی حاضر نمیشود نقش جوانی مقام معظم رهبری در این سریال را بازی بکند. حتی در حال حاضر مورد داریم که طرف گفته اگر بخواهید حتی حاضرم نقش جوانی احمد جنتی را هم که قبلاً یکبار در فیلم پارک ژوراسیک نشان داده شده بازی بکنم، ولی نقش مقام معظم رهبری را نوکر پدرتم، بده به یکی دیگر.
در این راستا «محمدرضا ورزنده» از فامیلهای دور الهام چرخنده معروف به « ممد ورزی» کارگردان داستان، اولش اعلام کرد قرار است «علیرضا مهران» که از بد روزگار یک مقداری هم شبیه مقام معظم رهبری است نقش جوانی وی را بازی بکند، بعد تا خبرش منتشر شد من نمیدانم فک و فامیل و در و همسایه و دوست و آشنا و همکار چه بلایی سر علیرضا مهران آوردند که بدبخت بیچاره مجبور شد اطلاعیه رسمی بدهد بگوید به جان مادرم من نقش جوانی مقام معظم رهبری را بازی نمیکنم. البته خود کارگردان ورزندهی اثر هم فوراً اعلام کرد علیرضا مهران در تست گریم رد شده که خب حالا اینا به همه گفتن رد شده، خوبیت نداره، شما هم بگید شده!
به همین مناسبت علیرضا مهران با ارسال نامهای به «هنر روز» جزییات بیشتری از رد شدن خود در تست گریم را در اختیار ما گذاشت که الآن ماهم در اختیار شما میگذاریم و شما هم بعداً در اختیار هر کسی خواستید بگذارید منتها قبلش اول اطلاعیهی علیرضا مهران را بخوانید:
“هو المفرح”
“بر خرمگس معرکه لعنت”
آقا جان! من یک بازیگرم! بگذارید به کار و زندگیمان برسیم!
بنده سر جایم نشسته بودم که دیدم یک کفتری ول کردند روی شانههای من و فوری ده نفر ریختند سرم گفتند همای سعادت روی شانههای تو نشسته. حالا بماند که بعدش که همای سعادت را از روی شانههای بنده برداشتند، دیدم روی قسمت کتف پیراهن بنده چه هنری برجا گذاشته، ولی پرسیدیم خب حالا این سعادتی که روی شانهی ما نشسته چی هست؟ گفتند بازی در نقش جوانی مقام معظم رهبری.
به جان خودم بنده در همان لحظه چونان بر جامهی خود پلیدی کردم که همای سعادت مربوطه نکرد. هرچی هم قسم و آیه کردیم که بابا جان! ما اصلاً شبیه به مقام معظم رهبری نیستیم، گفتند الا و بلا همای سعادت روی شانههای تو نشسته حالا هم باید نقش معظم له را بازی کنی.
ترسیدیم بگوییم نه بعد فوری به همکاری با سلطنت طلبهای بهایی منافقین دگرباشان جنسی طرفدار میرحسین موسوی متهم بشویم و اعترافاتمان پخش بشود.
هی رفتیم جلوی آینه که ببینیم حضرت عباسی کجای پک و پوزمان شبیه مقام معظم رهبری است، هرچی گشتیم دیدیم هیچ جا.
الغرض آخرش این آقای محمدرضا ورزنده ما را کشید کنار گفت ناموساً الآن دو سال است ما میخواهیم این سریال را بسازیم، حتی محمدرضا شریفینیا هم که در لحظه حاضر است نقش هر کسی را بازی بکند الآن اگر بگیری با لانچیکو هم بزنیش حاضر نیست نقش معظم له را بازی بکند. میترسیم همینطوری پیش برود آخرش مجبور بشویم خود مقام معظم رهبری را برای بازی نقش خودش بیاوریم سر صحنه.
بنده البته اکنون سوالم این است که مگر همانطوری که آیت الله مصباح یزدی بهدرستی فرمود، مقام معظم رهبری جزو فرستادگان خداوند برای جهان اسلام نیست؟ خب شما تا حالا چهرهی کدام بزرگوار جهان اسلام را نشان دادهاید که ایشان دومیاش باشد؟
شما همان بردارید محمدرضا شریفینیا را که همینطوری بدون گریم به هر نقشی میخورد را بیاورید، یک هالهی نوری چیزی هم بیندازید دور سر و کلهاش، بیخودی هم آبروی ما را جلوی در و همسایه نبرید.
علیه التکان
مرحوم علیرضا مهران!