فکرتی نو باید

نویسنده

mhashemi.jpg

درود بر دوست و همراهمان علی نیکونسبتی که شجاعتش مثال زدنی است و روحیه اش شورانگیز. رفیقی که بی باکانه ‏و جسورانه راه ناهموار آزادی را می پیماید. در فضای سرد و یاس آلود آنچنان گرم و پرامید گام می نهد که هیچ سیاه ‏جامه ا ی را یارای زانو زدنش نیست. بزرگ مردی که با فریاد طنین افکنش سکوت شبهای بی ستاره آسمان کویر علم و ‏دانش را با نمایان ساختن ستاره داران محروم از تحصیل در هم شکست تا باور کنیم آسمان ایران گرچه پرستاره است ‏ولی زمینش کویری است. ‏


او امروز میهمان 3 دانشجویی است که میزبانی کسی را به ضیافت نشسته اند که در دفاع از بی پناهی آنان ذره ای دریغ ‏نکرد. هرچند که او بی گمان لحظات سختی را می گذراند اما دل نگران او نیستیم که به استواریش ایمان داریم. ‏


و یاد می کنیم از همراه دیگرمان، علی عزیزی میراث دار قربانیان پلی تکنیک. او که رسواگر ناعالمان تکیه زده بر ‏کرسی استادی شد. سماجت را دستمایه عمل کرد. تا پلی تکنیک را نماد تسخیرناپذیری دانشگاه کند. ‏


و پاس می داریم یادوخاطره احسان منصوری، احمد قصابان و مجید توکلی را.سه دانشجوی مظلومی که در دامگه فتنه ‏کینه جویان افتاده اند تا اعتراف به عمل ناکرده کنند. تا ثابت شود روایت ماربه دوشان و جوانان همچنان شاه بیت غزل ‏حزین آزادی در این مرزوبوم است.ماربه دوشان و کج اندیشانی که لباس باغبانی بر تن کرده، به جان گل معنویت افتاده، ‏از ساقه بز آن تبری ضمخت ساخته، قلمها شکنند، دیوارها سازند و قلم به دستان را زندان بیفکنند.


بیست و پنجمین نشست شورای عمومی دفتر تحکیم وحدت را در حالی آغاز می کنیم که همچنان از حق حضور در ‏دانشگاه محرومیم. سه سال پیش، با سکوت رییس جمهور اصلاحات ما را از دانشگاه- این اولین و آخرین خانه مان-‏بیرون کردند و بدعتی گذاشتند که تا به امروز ادامه دارد. وامداران دانشگاه با ما چنان کردند که شبه نظامیان به قدرت ‏رسیده در سالها بعد، رضایتمندانه آن را ادامه دادند. تا به خیال خام خود دانشگاه را از حضور منتقدان خالی کرده و ‏سکوت پادگانی را بر آن حاکم سازند. ‏


آنان که تادیروز در قالب گروههای فشار، اندیشه ورزی را با غائله های متعدد بر ما سد می کردند. امروز ردای مدیرت ‏برتن کرده و در مسند قدرت با اعمال زور و حاکمیت و استناد به آیین نامه های واهی، دانشجویان را از ابتدایی ترین ‏حقوق خود محروم می کنند. اگر تا دیروز داد ما از دخالت نهادهای خارج از دانشگاه برآمده بود و حمایت مدیران را ‏طلب می کردیم اکنون خود آنان بر جای مدیریت نشسته جایی برای دادخواهی مان نگذاشته اند. در اثبات ادعای ما همین ‏بس که امروز نهاد حراست دانشگاه که می بایست پاسبان حریم دانشگاه باشد، حرمت دانشگاه و دانشجو را شکسته، اقدام ‏به ضرب و شتم آنان می کند و در جایگاه یک نهاد امنیتی ارعاب و تهدید را سرلوحه رسالت خویش قرار داده است. در ‏این میان مدیریت دانشگاه به جای دفاع از کیان دانشگاهیان، در همراهی و حلقه به گوشی آنان کوچکترین روزنه های ‏امید را می بندد و اصلی تریم مدعی دانشجویان شده است. ‏


ده ها تشکل دانشجویی اعم از کانونهای فرهنگی، شوراهای صنفی و انجمنهای اسلامی به دست روسای انتصابی تعطیل ‏و گاه تخریب می شود. صدها دانشجو با شکایت اینان راهی کمیته های انضباطی شده و با احکام سنگیم تعلیق و ‏محرومیت از تحصیل مواجه می شوند. و دانشجویان مستقل و منتقد بی هیچ توجیهی از ادامه تحصیل بازمی مانند. گویا ‏ادامه تحصیل فقط در صورتی ممکن است که همراه با خاموشی و سکوت باشد و یا امتیازی گشته برای سرسپردگان و ‏مجیزگویان.



عرصه سیاست و اجتماع حال و روزی بهتر از دانشگاه ندارد. دو سال پیش محمود احمدی نژاد با شعار عدالت محوری ‏و مهرورزی پای به کاخ ریاست جمهوری نهاد. او برآمده از انتخاباتی بود که خودی ترین نیروهای حاکمیت نیز آن را ‏مخدوش دانستند و شکایت به خدابردند. هم او که با بیان این جمله که مدیون هیچ حزب و گروهی نیستم، نگاه خود به ‏احزاب را نمایان کرد. ‏


احزاب که در جوامع توسعه یافته یکی از پایه های اصلی دموکراسی محسوب می شوند. نادیده گرفته شدند. قطع یارانه ‏احزاب، ترویج پوپولیسم در قالب شعارها و رفتارهای عوام گرایانه، محرومیت از برگزاری کنگره ها، تجمعات و ‏مراسمها و محدود ساختن گسترش تشکیلات از نمونه های این فشارهاست. ‏


در آخرین نمونه دفتر سازمان دانش آموختگان در یورشی مسلحانه پلمپ شد و اعضای ارشد آن همراه با ما دانشجویان ‏به زندان افکنده شدند.هادی قابل عضو شورای مرکزی جبهه مشارکت نیز روزهایی را در زندان سپری کرد تا این همه ‏سرنوشت فعالین سیاسی و احزاب در ایران باشد. ‏


امروز مطبوعات و رسانه های مختلف که سالهاست به دلیل فشارهای بیش از حد و غیرمعمول دچار خود سانسوری ‏شده اند. تحمل نمی شوند. اکنون انگشت شماری نشریه دگراندیش در کشور باقی مانده که آنها نیز هر روز سایه توقیف ‏و تعطیلی و به دنبال آن بیکاری بسیاری از اصحاب قلم را بر سر خود احساس می کنند. توقیف روزنامه های شرق و ‏هم میهن و مجله مدرسه و تعطیلی خبرگزاری ایلنا نمونه های بارز این مدعاست. حال آنکه ویترین روزنامه فروشی ها ‏مملو از نشریات و روزنامه هایی است که همسو با دولت اند. البته که هم اینان لوح تقدیر بهترین منتقدان دولت را از ‏دست احمدی نژاد می گیرند تا نمایشی مذبوحانه از انتقادناپذیری را از خودبرجای گذارند و اینچنین فهم و شعور یک ‏ملت را به سخره گیرند. ‏


بی پناهتر از همه فعالین هویت طلب، کارگران، معلمان، فعالین مدنی و زنان، منصور اسانلو، سعیدمتین پور، یاسرگلی، ‏صالح کامرانی، دکتر رزاقی و فعالان حقوق بشر از جمله عماد باقی و بسیاری از گمنامانی که حتی نامشان در هیچ ‏محفلی بر زبان نمی آید. ‏


احمدی نژاد که با شعار آوردن پول نفت بر سر سفره های مردم رییس دولت شده بود در اجرای سیاستهای اقتصادی بی ‏تدبیرانه و بدون بهره گیری از معیارهای علمی، اقتصاد نابسامان را نابسامان تر کرد. به رکود کشاندن بورس اوراق ‏بهادار، انحلال سازمان مدیریت و برنامه ریزی، تورم 17 درصدی، ورشکستگی بانکها و تعطیلی پروژه های عمرانی ‏افزایش لجام گسیخته نقدینگی و کاهش صادرات غیرنفتی و چندبرابر شدن قیمت مسکن همه مواردی از این نابسامانی ‏اقتصادی است. هرچند که بخت نیز یار دولت بود و نفت به رکوردی بی سابقه رسید اما به گفته وزیر رفاه این تنها فقر ‏بود که افزایش یافت. ‏


در عرصه سیاست خارجی نیز علیرغم شعارهایی که از رسانه های رسمی تبلیغ می شود، عدم رعایت منافع ملی و نگاه ‏واقع بینانه در دیپلماسی به چشم می خورد. در این شرایط که سایه تحریم و حمله نظامی بر کشور گسترده شده است. ‏سیاستهای تنش آفرین مزید بر علت شده است و منافع ملی را در معرض آسیبی جدی قرار داده است.


هرچند بسیاری از موارد یاد شده طی نامه هایی از طرف شورای مرکزی اتحادیه، از رییس دولت مورد پرسش واقع ‏شده بود اما بازداشت دوستانمان تنها پاسخی بود که تاکنون دریافت کرده ایم. همگان نشستند و دیدند مردی که کشور خود ‏را آزادترین کشور دنیا می خواند اکنون با منتقدان خود چه می کند، هرچند که احمدی نژاد نمادی است از حاکمیت ‏یکدست که اکنون ظهور و بروز یافته است. ‏


دوستان!یاران و اعضای انجمنهای اسلامی دانشگاههای سراسر کشور، آنچه رفت نه عامل یاس، که خود دلیلی است که ‏اکنون با هم به گفتگو بنشینیم. ما را اینک عزمی راسخ باید که از کیان وطن چنان که سزاوار فرزندان آزادیخواهش ‏است دفاع کنیم و سرود همبستگی بخوانیم که این فضای تاریک و تار نه مقتضای امروز است که تاریخمان سرشار ‏است از روزهای سرد.[ متن سخنرانی درآغاز نشست سراسری تحکیم]‏

منبع: ادوار نیوز