اندرو دیونپورت
تمام چشمها به سمت معترضان شجاع میدان استقلال کیف دوخته شده و میتوان مطمئن بود که پرزیدنت روحانی و آیتالله خامنهای هم احتمال رخداد چنین حوادثی در ایران را میدهند.
پس از توافق هستهای میان ایران و قدرتهای بزرگ جهانی، بزرگترین شرکتهای مهندسی، ارتباطی، انرژی و مالی برای ازسرگیری روابط با ایران صف کشیدهاند. دیوین کوهن وزیر خزانهداری و جان کری وزیر خارجه آمریکا، برنامه تقریبا غیرممکنی را برای ممانعت از این اشتیاق در پیش گرفتهاند و اخیرا گفتهاند که “ایران هنوز برای تجارت باز نیست.”
منتقدان توافق اولیه بیم آن دارند که گشوده شدن بازار ایران و همچنین دیگر تاثیرات اقتصادی حاصل توافق، به ایران توانی بدهد که باعث شود مذاکرات هستهای درست پیش نرود. نگرانی دیگر این است که رقابت شرکتها بر سر ایران بر دولتهای متحد فشار آورد که یک توافق بد را به خاطر سود شرکتها و افزایش اشتغال بپذیرند.
به رغم تمام این خطرات، رقابت شرکتها و علاقهشان به ایران میتواند سودمند باشد. همانطور که پرزیدنت یانوکوویچ فهمیده بود، قدرت زیادی در امیدواری و انتظارات مردم نهفته است. علاقه این شرکتها و پیروزیهای زودهنگام پرزیدنت روحانی، آینده خوبی برای مردم رنجکشیده ایران ایجاد کرده است. آنها میتوانند میلیاردها دلار را در اقتصاد و سرمایهگذاریهای مالی ببینند. اگر توافق بدست نیاید و این شرکتها به خانه فرستاده شوند، امید مردم ایران در آخرین لحظه از بین خواهد رفت.
مردم اوکراین هم دچار چنین تجربهای شدند و در آنها روح انقلابی پدید آمد. پس از سالها مراوده نیم بند با اتحادیه اروپا درباره همکاری و ایجاد تغییر، سرانجام یانوکوویچ پس از یازده ساعت تصمیم گرفت که از اروپا دور و به مسکو نزدیک شود. انتظارات برای آیندهای روشنتر زیاد شده بود و مردم میخواستند ارتباط نزدیکتری با جهان داشته باشند و از وابستگی خود به روسیه کم کنند. با این تصمیم، به مردم اوکراین خیانت شد و حالا آنها چیزهای خیلی بیشتری میخواهند.
ایران باید با دقت تحولات اوکراین را تحت نظر داشته باشد. به ایران میلیاردها دلار سرمایهگذاری زیربنایی، قراردادها، وامهای جدید و دیگر فرصتهای اقتصادی پیشنهاد شده که لازمه همه اینها موفقیت در مذاکرات است. روز سوم فوریه، ایران میزبان هیئتهای تجاری بزرگ فرانسوی بود. رویدادهای تجاری دیگری هم به عنوان مثال در دسامبر در وین بین ایران و قولهای انرژی رویال داچ شل، انی، و ویتول رخ داد. لوک اویل، به صورت جداگانه اشتیاق خود برای بازگشت به ایران را ابراز کرده است.
این سفرها فقط تمرینی برای ایجاد ارتباط نیست. بسیاری از این شرکتها سابقه سرمایهگذاریهای میلیارد دلاری در ایران دارند. این شرکتها میتوانند برای اقتصاد ایران پویایی ایجاد کنند و محصولات جدیدی را وارد کشور کنند و حتی ائتلافی فرهنگی با غرب پدید آورند.
سخت است که تصور کنیم مردم ایران از مزایای این سرمایهگذاریها آگاهی نداشته باشند. اگر این شرکتها پس از سالها انزوای اقتصادی و دیپلماتیک، پایین آمدن قدرت خرید و کاهش امید به آینده، به خانههایشان فرستاده شوند، شوک بزرگی می تواند ایجاد کند.
اگر دور بعدی مذاکرات شکست بخورد، تاثیرات این موضوع میتواند وضعیت سیاسی داخلی ایران را مختل سازد. در این صورت، دولت اوباما که اشتیاق برای این بازار را از بند رها کرده، باید اطمینان یابد که این اشتیاق دوباره کاملا از بین برود. در چنین حالتی کشورهای متحد کاری خواهند کرد که رهبری ایران مجبور شود با ناامیدی مردم خود طرف شود؛ چیزی که برای جناح محافظهکار اصلا چیز جالبی نیست.
تصمیم پرزیدنت یانوکوویچ باعث شد امیدهای کشورش از بین برود. روحانی و آیتالله خامنهای باید این رویدادها را مشاهده و درس بگیرند. حالا که ایرانیها به آینده امید دارند، دلشان نمیخواهد به روزهای سیاه گذشته که سالها در آن زندگی کردهاند بازگردند.
منبع: فوربس، 24 فوریه 2014