مسئولان پاسخگو نیستند تهدید می کنند

فرشته قاضی
فرشته قاضی

» اعتصاب غذای خانواده های 17 زندانی سیاسی

خانواده های 17 زندانی سیاسی که از هفته پیش و در پی انتقال به سلول انفرادی، دست به اعتصاب غذا زده اند، از دیروز به اعتصاب آنان پیوستند. پروین مخترع، مادر کوهیار گودرزی در مصاحبه با “روز” ضمن اعلام این خبر گفت این اعتصاب در همبستگی با زندانیان انجام شده است. مجتبی دری، برادر مجید دری نیز به “روز” گفت تاکنون هیچ یک از مسئولان پاسخگو نبوده اند و خانواده ها به شدت نگران وضعیت روحی و جسمی عزیزان دربندشان هستند.

17 زندانی سیاسی که در اعتصاب غذا به سر می برند ضمن اعلام خواسته های خود تاکید کرده اند تا تحقق این خواسته ها به اعتصاب غذای خود ادامه خواهند داد، در برابر مسئولان زندانهم  تهدید کرده اند در صورت ادامه اعتصاب غذا، این زندانیان ضمن انتقال به زندان رجایی شهر، جریمه نقدی خواهند شد و یا به مدت حبس آنها اضافه خواهد شد.

 

مادر کوهیار گودرزی: به اعتصاب غذا ادامه می دهیم

کوهیار گودرزی، عضو کمیته گزارشگران حقوق بشر یکی از 17 زندانی سیاسی بند 350 است که پس از انتقال به سلول انفرادی، دست به اعتصاب غذا زده است. خانواده او نیز همچون خانواده سایر زندانیان از دیروز اعتصاب غذای خود را آغاز کرده اند.

پروین مخترع، مادر کوهیار گودرزی که روز گذشته در تجمع سایر خانواده ها در مقابل زندان اوین حضور یافت به “روز” می گوید: از دوشنبه هفته گذشته هیچ خبری از کوهیار و سایر بچه ها نداریم و به شدت نگران وضعیت روحی و جسمی آنها هستیم و خواسته های ما برای ملاقات یا تماس تلفنی و گرفتن خبری کوچک از فرزندانمان تاکنون بی پاسخ مانده است. ما پس از تجمع در مقابل دادستانی و دیدار سه تن از خانم ها با آقای آوایی، دیروز در مقابل زندان اوین تجمع کردیم تا شاید اجازه ملاقات با بچه هایمان را بدهند اما نه تنها اجازه ای ندادند بلکه شنیدیم که تهدید کرده اند در صورت ادامه اعتصاب غذای بچه ها، آنها را به زندان رجایی شهر خواهند فرستاد و یا مدت حبس آنها را اضافه و جریمه مالی خواهند کرد.

خانم مخترع می افزاید: دیروز به ما گفتند هیچ ملاقاتی ندارید؛ برخی خانواده ها را هم که به اشتباه به داخل راه داده بودند، بیرون کرده و گفته بودند هیچ ملاقاتی نیست. همه خانواده ها هم از دیروز دست به اعتصاب غذا زدند و جز آب چیزی نمی خوریم. هر چنداعتصاب غذای ما از 3 – 4 روز پیشتر شروع شده و اصلا نمی توانستیم لب به غذا بزنیم؛ وقتی بچه ها ما چیزی نمی خورند ما چگونه می توانیم بخوریم؟

مادر کوهیار گودرزی که آخرین بار فرزندش را روز دوشنبه هفته قبل ملاقات کرده و از آن تاریخ از او بی خبر است می گوید: فقط ده دقیقه ملاقات داشتیم اما سه ربع ساعت برای همین ملاقات، همه را معطل و از همان روز هم تلفن ها را قطع کردند، نمیدانستیم چه خبر است. حق مرخصی از بچه ها سلب شده، وثیقه ها بسیار سنگین است و خانواده هایی هم که توانسته اند وثیقه ها را تامین کنند بچه هایشان را آزاد نکرده اند؛هفته پیش هم که پلیس ضد شورش آورده و بچه ها را به انفرادی برده اند. نیمه شعبان بوده و یکی از زندانیان داشته آزاد می شده که بچه ها با هم سرود یار دبستانی من را می خوانند، بعد اول می آیند و تذکر میدهند و بعد زنگ میزنند که بیایید اینها اغتشاش کرده اند و پلیس ضد شورش می آید و بچه ها را به انفرادی منتقل میکنند و از همان موقع بچه ها دست به اعتصاب غذا می زنند.

خانم مخترع می افزاید: تا زمانی که بچه های ما را از سلول انفرادی خارج کنند و به خواسته های آنها توجه کنند ما نیز به اعتصاب غذا ادامه خواهیم داد. ما واقعا اعتراض داریم چرا با اتهامات واهی بچه ها را بازداشت کردند و حالا هم این وضعیت را پیش آورده اند؟ ما حرفمان را به چه کسی باید بزنیم؟ این جوانان جزو بهترین های این مملکت هستند هر جای دنیا بروند با این مغز و ضریب هوشی که دارند همه به آنها افتخار می کنند، بهترین دانشگاهها از سوربن و هاروارد و… می توانند بروند اما در اینجا فقط توهین و تحقیر است و باید تو سری بخورند چرا؟ نه کتاب می توانیم به عزیزانمان بدهیم، نه بهداشتی است در زندان و…

مادر کوهیار گودرزی سپس از مراجعه خانواده ها به دفتر امور کل زندان های استان تهران خبر می دهد و توضیح میدهد: گفتند که رئیس این دفتر حضور ندارد. نامه ای نوشتیم و خواسته هایمان را توضیح داده و به دفتر ایشان دادیم. بعد از ظهر نماینده ای از طرف معاون دادستان آمد و حرف هایمان را زدیم. گفت که قبل از ما با بچه ها در داخل زندان هم حرف زده و به نتیجه ای نرسیده است. یکی از کارکنان زندان اوین هم گفت مااصلا  سلول انفرادی نداریم که ما اعتراض کردیم و گفتیم شما اصلا زندان هم ندارید! این چه وضعی است؟ نه تنها رسیدگی نمی کنند بلکه بچه ها را تهدید هم می کنند. شما بیایید در سالن ملاقات زندان بچه های 3 ساله، 5 ساله، 7 ساله را من می بینم دلم می سوزد که از این سن با چه صحنه هایی آشنا می شوند و برای ملاقات با پدر یا مادرشان باید کجا بیایند؟ این چه وضعیتی است درست کرده اند؟ فکر میکنند چه نتیجه ای دارد؟ یک بچه 6 ساله از آشنایان هست که از او پرسیدند بزرگ شدی می خواهی چکاره شوی ؟ جواب داد میخواهم فعال سیاسی شوم. این نتیجه ین کارهاست و خیلی حرفها در خود دارد.

خانم مخترع در پایان با قطعه شعری مصاحبه را به پایان می برد و می گوید: گیرم که پرواز را ممنوع می کنید، با جوجه های نشسته در آشیانه چه می کنید؟ با رویش جوانه ها چه می کنید؟

 

برادر مجید دری: هیچ کسی پاسخگو نیست

مجتبی دری، برادر مجید دری نیز در گفتگو با “روز” ضمن ابراز نگرانی از وضعیت روحی و جسمی برادرش و سایر زندانیانی که اعتصاب غذا کرده اند می گوید: از روز دوشنبه هیچ خبری از بچه ها نداریم و به شدت نگران ایم چند نفر از بچه ها حالشان خوب نیست و هیچ کسی تا به حال به ما و سایر خانواده ها پاسخگو نبوده است.

آقای دری می افزاید: ما هم مثل سایر خانواده ها، موضوع را پی گیری خواهیم کرد و نه فقط در این مورد، بلکه خواسته های دیگری هم داریم. ما به شدت به حکم مجید اعتراض داریم و این حکم را به هیچ عنوان قبول نداریم. اتهامی که به مجید زده اند اتهامی واهی بود. 13 ماه است مجید در بازداشت به سر می برد بدون اینکه حق مرخصی داشته باشد. قبلا ماهی یکبار ملاقات داشتیم اما بعد از عید نوروز، فقط یکبار آن هم با حضور دادستان ملاقات کرده ایم. در حالیکه بند های مالی و سایر بندها از تلفن آزادانه بهره مند هستند بچه های ما روزی فقط دو دقیقه زنگ میزدند که آن هم از روز دوشنبه هفته پیش قطع شده است.

برادر مجید دری سپس با اشاره به ضعف شدید برادر دربندش می گوید: مجید دچار ضعف شدید است بارها درخواست کردیم مرخصی بدهند تا او را نزد پزشک متخصص ببریم اما قبول نمی کنند. چندین کتاب خریدیم؛ کتاب هایی که زیر نظر وزارت ارشاد منتشر شده و برخی از این کتاب ها هم کتاب درسی بوده و به زندان اوین تحویل دادیم اما بعد زنگ زدند که بیایید کتاب هایتان را ببرید این کتاب ها مورد تایید نیست و نمی توانیم به زندانی بدهیم! یعنی چی که مورد تایید نیست؟ چرا چاپ میکنید کتاب هایی که مورد تایید خودتان نیست؟

وی سپس محاربه و ارتباط با گروهک ها را به عنوان اتهام برادرش ذکر می کند و می گوید: به تمام مسئولان از دادستان تا قاضی و… گفته ایم که مجید و خانواده ما هیچ وابستگی به هیچ حزب و دار و دسته ای علی الخصوص منافقین نداریم و این اتهام ناروایی است که به مجید زده اند اما اعتراض ما به جایی نرسیده است؛ در حالیکه وکلای مجید پرونده را خوانده اند و می گویند که در پرونده هیچ دلیل قانع کننده ای برای چنین اتهامی وجود ندارد و حتی قاضی هم در دادگاه اقرار کرد که داخل پرونده هیچ دلیلی برای محاربه نیست اما در کمال تعجب 11 سال حبس به مجید دادند که 5 سال تبعید به ایذه است. دردادگاه تجدید نظر 5 سال از این حکم کم شد اما تبعید همچنان است. ما میخواهیم تمامی موارد غیر قانونی پی گیری شود. دانشجویی که جزو نخبگان دانشگاه علامه و دانشجوی ممتاز بوده ابتدا 3 – 4 ترم تعلیق میدهند و سپس پاپوش درست کرده و چنین اتهامی میزنند.

آقای دری سپس با تاکید بر اطلاع رسانی درباره وضعیت برادرش می گوید: از هر دری وارد می شویم حاضر نیستند با ما سخن بگویند و به حرف ما گوش کنند؛ ماهم ناچاریم اطلاع رسانی کنیم تا شاید این گونه حرف ما به گوش مسئولان برسد.

 

مادر علی ملیحی: علی را سالم بردید، سالم به ما تحویل دهید

همزمان فاطمه افتخاری روزبهانی، مادر علی ملیحی نیز به شدت نسبت به وضعیت سلامتی فرزندش ابراز نگرانی می کند. او با اشاره به اخبار منتشره در خصوص انتقال فرزندش به بهداری اوین در پی ضعف عمومی بر اثر اعتصاب غذا، بی اطلاعی محض از سلامت او را غیرقابل تحمل و دردناک می خواند.

مادر علی ملیحی گفته است: قریب به شش ماه است که فرزندم بنا به فعالیت های مطبوعاتی اش در زندان و حبس بوده؛ اخیرا هم دادگاه انقلاب حکم چهار سال حبس او را صادر کرده است. من گرچه به این قضایا اعتراض دارم و فکر می کنم که علی بی گناه است اما می خواهم به مسئولان قوه قضاییه و زندان اوین بگویم روزی که برای بازداشت علی او را صحیح و سالم با خود بردند و حالا به عنوان یک مادر از آنها می خواهم که حداقل مراقب سلامتی و جان علی باشند و او را سالم به ما تحویل دهند.

براساس گزارش ادوار نیوز، خانم روزبهانی با اشاره به اینکه “به هیچ وجه متوجه نمی شوم چرا فرزند من که در حال طی دوران محکومیت خود است و پرونده اش در مرحله تجدید نظر است را باز به سلول انفرادی برده اند” پرسیده: آیا از نظر مسئولان حبس مجازاتی کافی برای فرزندان ما نیست و حتما باید در شرایطی به این سختی دوران حبس خود را بگذرانند؟

وی افزوده: فرزندم به جز انگیزه اصلاح امور کشور و جامعه هیچ نیت دیگری نداشته است و به مسئولان می گویم که او یک خلافکار، دزد و یا قاتل نیست که این چنین با او و خانواده اش رفتار می کنند. این مصائب و رنج ها حق خانواده ای فرهنگی که یک عمر برای این جامعه زحمت کشیده اند نیست؛ آیا حق نداریم بدانیم فرزندمان سالم است یا نه؟ آیا حق نداریم بدانیم فرزندمان از فرط گرسنگی به زیر سرم رفته و در بیمارستان بستری شده است؟

مادر علی ملیحی در پایان “اطلاع فوری از وضعیت سلامتی فرزندش و همچنین ملاقات با دادستان تهران و مداخله وی برای بازگشت شرایط زندانیان به وضع سابق” را مهمترین خواسته خود از مسئولان مربوطه عنوان کرده است.

 

خواسته های زندانیان

علی ملیحی فعال دانشجویی و عضو ادوار تحکیم وحدت، بهمن احمدی امویی روزنامه نگار، حسین نورانی نژاد روزنامه نگار و عضو جبهه مشارکت، عبدالله مومنی فعال دانشجویی و سخنگوی ادوار تجکیم، علی پرویز فعال دانشجویی، حمیدرضا محمدی فعال سیاسی، جعفراقدامی فعال مدنی، بابک بردبار عکاس خبری، ضیا نبوی دانشجوی محروم از تحصیل، ابراهیم(نادر)بابایی فعال مدنی و از جانبازان جنگ ایران و عراق، کوهیار گودرزی، عضو کمیته گزارشگران حقوق بشر، مجید دری فعال دانشجویی، مجید توکلی فعال دانشجویی، کیوان صمیمی روزنامه نگار، غلامحسین عرشی، پیمان کریمی آزاد از بازداشت شدگان حوادث عاشورا و محمد حسین سهرابی راد، از روز دوشنبه گذشته در اعتراض به رفتارهای توهین آمیز ماموران و مسئولان زندان اوین و بند ۳۵۰ به سلول انفرادی منتقل شده و دست به اعتصاب غذا زده اند. پیمان کریمی آزاد از بازداشت شدگان حوادث عاشورا که به بیماری دیابت مبتلا است پس از دو روز اعتصاب غذا به بیمارستان منتقل شده و از حال وی خبری در دست نیست.

وب سایت کلمه گزارش داده است که این زندانیان سیاسی خواسته های خود را در پنج بند به معاون دادستان تهران که به تازگی با این هفده زندانی، در بند ۲۴۰ زندان اوین دیدار داشته، ارائه کرده و گفته اند که تا تحقق این خواسته ها دست از اعتصاب غذا بر نخواهند داشت.

براساس این گزارش، این زندانیان نخست خواستار رعایت کامل حقوق زندانیان که در آیین نامه سازمان زندانها مندرج است، شده اند که از جمله این حقوق توهین نکردن و خفیف نشمردن زندانی ها و رعایت حق استفاده از نشریه و کتاب است.

آنها همچنین در بند دوم خواسته هایشان تاکید کرده اند : مسئولان قضایی با زندانبانانی که به حقوق زندانی ها تجاوز کرده اند برخورد قانونی و حقوق زندانی های فرستاده شده به انفرادی و خسارات وارده به آنها راجبران کنند و همگی آنها هر چه زودتر به بند عمومی بازگردانده شوند.

بند سوم به آزادی سریع و بدون قید شرط بابک بردبار، عکاس خبری دربند اختصاص یافته است؛چرا که آزادی وی در روز نیمه شعبان علیرغم صدور حکم آزادی، به خاطر مسایل اخیر و انتقال وی به سلول انفرادی به تعویق افتاده است.

بند چهارم شامل افزایش فضای سرانه، زمان تلفن، امکانات بهداشتی و درمانی برای هر زندانی است. در حال حاضر فضای سرانه برای زندانیان سیاسی بند ۳۵۰ کمتر از یک متر برای هر زندانی است. تلفن و امکانات بهداشتی و درمانی نیز در این بند ناچیز است. تا پیش از این زندانیان این بند فقط روزانه می توانستند یک یا دو دقیقه از تلفن استفاده کنند که همین امکان ناچیز نیز ملغی شده است. همچنین این بند زندان اوین فاقد هر گونه امکانات بهداشتی و رفاهی است تا جایی که تنها کتابخانه این بند نیز مدتی پیش تعطیل شد.

این زندانیان دربند همچنین، پنجمین و آخرین خواسته خود را این طور اعلام کرده اند: اجرای فوری و کامل قوانین و موارد مصوب مرتبط با زندانیان به مثابه حق آنها و نه امتیازی که در مواقع خاص سلب شود.

یکی از مصادیق این بند از خواسته های زندانیان سیاسی وصل تلفن های بند ۳۵۰ است که با اینکه از حقوق قانونی زندانیان محسوب می شود به هر بهانه ای قطع می شود. اکنون بیش ازیک هفته است که زندانیان این بند از حق داشتن تماس تلفنی محرومند.