خیلی ها در دوران قبل از کشف ساعت قرار دارند، به طرف می گویی: “کی رفتی؟” می گوید: “ دم غروب” ساعت این افراد با طلوع و غروب خورشید کار می کند. به اینها اضافه کنید افرادی که اندازه های شان ده برابر با واقعیت فرق دارد. می پرسی: “قنادی بی بی کجاست؟” می گوید: “دویست متر جلوتر” بعد که قدم می زنی متوجه می شوی فاصله دویست متر نیست و هشتصد متر است. اصولا تاریخ مغز آدمهای مملکت با همدیگر متفاوت است، یکی در قرن دوم بعد از هجرت زندگی می کند، یکی در قرن هشتم هجری دارد وول می خورد، آن یکی هنوز در دوره قاجار گیر کرده، عده ای با اصرار تمام چسبیده اند به سال ۱۳۵۷ و نمی خواهند بپذیرند که از آن روزها ۳۷ سال گذشته است، چه خوشمان بیاید یا خوشمان نیاید. عده ای هم دوست دارند در سال ۱۳۶۰ باقی بمانند و نمی دانند گذشته مثل رودخانه ای که محکوم به رفتن است، نمی تواند باقی بماند. ولی از همه بدتر موجوداتی هستند که به زور می خواهند جامعه را ببرند به زمان خدای قبلی، بعد هم دائم مثل احمد خاتمی غرغر می کنند که مردم فاسد شده اند و بی غیرتی جامعه را گرفته و می شوند نیهیلیست های امت ویزویز.
بقول مرحوم عمران صلاحی حالا حکایت این آقای سردار محسن کاظمینی فرمانده سپاه تهران است که در اجلاس زن و تعالی و چند چیز دیگر، گفته است که “چرا هنوز در ادارات و سازمان ها زن و مرد باید در کنار هم بنشینند؟” واقعا چرا؟ چرا بین زنان و مردان در ادارات کشور دیوار یا پرده نمی کشند؟ اصلا چرا مردان کارمند، زنان را از پنجره ادارات پرت نمی کنند بیرون؟ آیا همین که دو مرد و دو زن در اتاقی در شهرداری با هم در یک زمان نفس می کشند، باعث نمی شود که آنها دچار بحران خانواده شوند؟ سردار کاظمینی گفته است: “باید در تمام سازمانها و نهادها تفکیک جنسیتی رخ دهد.” حق هم دارد. این همه سال در برخی از سازمانها و نهادها تفکیک جنسیتی رخ داد، آیا باعث نشد که میزان طلاق و فساد و بحران اخلاقی در کشور افزایش پیدا کند؟ دیگر چه می خواهیم؟ البته سردار محسن نبوغ و تحقیق و تدبیر و تفکر عمیق خودش را شترق بیرون ریخته و گفته است: “جدا سازی نکردن محیط کار زن و مرد باعث افزایش طلاق در میان کارکنان ادارات شده است. ” انگار مثلا جدا سازی کردن فضای اجتماعی زن و مرد در بسیج و میان امت حزب الله و در میان مسئولان کشور باعث افزایش طلاق و تعدد همسران و ازدواج های مجدد و صیغه و صد تا کوفت و زهرمار دیگر نشده. اصلا مگر در دوران احمدی نژاد تفکیک جنسیتی فضای ادارات و فضای اجتماعی ده برابر بیش از دوره خاتمی نبود، چرا طلاق در دوره احمدی نژاد افزایش پیدا کرد؟ اصلا مشکل وجود فضای مشترک کاری زن و مرد، یعنی همان رفتاری که انسان متمدن می کند، چیست؟ برادر محسن کاف گفته: “هیچ معنایی ندارد که این افراد از صبح با یکدیگر بگویند و بخندند و پرده های حیا را کنار بزنند. ” حرف حق همین است. مرد مسلمان با اخلاق کسی است که اگر زنی در اتاق به او سلام کرد با لگد یا سنگ محکم بزند توی سرش و اگر مردی به زنی سلام کرد زن باید بلافاصله پلیس را خبر کند. البته موضوع اصلا این نیست که زن کار کند، گیتار بزند، برقصد، بنویسد یا هر چیز دیگر، فقط مرد و زن نباید در حالتی که با هم جنگ ندارند و رفتار متعادل و عقلانی دارند همدیگر را ببینند. فقط همین.
برادر کاظمینی گفته که “با امر به معروف و نهی از منکر می توان جامعه اسلامی را «پیاده» کرد.” اولا که به معنای اول جامعه اسلامی خودش پیاده است، لازم نیست کسی پیاده ترش کند، همین که با سرعت لاکپشت به سمت جلو راه می رود نشان می دهد که بدجوری پیاده است. به معنای دوم هم جامعه اسلامی را با این ملتی که بقول استاد احمد خاتمی در کمال گمراهی و انحراف اخلاقی به سر می برد، چطوری می خواهید پیاده کنید. یک حجاب اجباری شده، الآن دویست برابر مدل های پیرکاردن و شانل و گوچی و دولچه گابانا هر روز مدل روسری و شال و ساپورت ظهور می کند، حالا اسلامی اش که بکنید که لابد فردا سیصد جور مهر نماز با بوی عطر قلیان و گل مریم و سیب و پرتقال به شکل دایره و بیضی و مثلث در رنگهای مختلف وارد بازار می شود تا هر نمازخوانی از خواندن نماز بیزار شود. اصلا بی خیال شوید که این ملت قابل هدایت به راه راست نیست. پسر بیست ساله با پدر پاسدار و مادر معلم حوزه در جمهوری اسلامی تربیت شده و الآن گیتاریست گروه متال است و هر روز در ارمنستان کنسرت دارد و اسمش را از روح الله به رولی تغییر داده. بابا بی خیال این مردم بشوید.
البته حالا حالاها که بی خیال نمی شوند، برادر محسن فرموده که “دولت های گذشته مانع تشکیل وزارتخانه امر به معروف و نهی از منکر شدند.” یعنی به این فکر کنید که این همه دولت خل و چل از سال ۱۳۵۷ تا امروز که هر اشتباه و کار احمقانه ای را با شور و شوقی فراتر از حد استاندارد انجام دادند، با چنین کاری مخالف بودند. ببین داعش چیست که طالبان از آن اعلام برائت می کند.
البته برادر کاظمینی هم مثل همه برادران امت ویزویز از ما همان سئوالی را کرده که خودش باید به آن پاسخ دهد. و آن اینکه “چرا تا به حال ما نتوانستیم فیلمهایی که زنان مسلمان ما در طول تاریخ در دوران انقلاب عزت و شجاعت از خود نشان دادند را خوب ارائه دهیم؟” خوب! می خواستید ارائه دهید. به اندازه ده برابر بودجه یک سریال اغلب تلویزیون های جهان برای سریال “یوسف پیامبر” به آن شئی منفصل فرج سلحشور سرمایه تزریق شده تا تاریخ دو میلیارد سال قبل را به تصویر بکشد، می خواستید پولش را برای عزت خواهرتان تان خرج کنید. میلیاردها پول به موجود متوسط دیگری که اصلا هیچ ربطی به تاریخ و دین و فرهنگ ندارد داده شد که درباره تاریخ اسلام فیلم بسازد، می خواستید با آن درباره دوران انقلاب فیلم بسازید. این مدیران کشور و این روسا همیشه طوری حرف می زنند انگار تازه قرار است که شش ماه بعد رئیس دولت بشوند. انگار نه انگار که خودشان سی و هفت سال رئیس و همه کاره تمام کشور بودند. اصلا مگر در تمام دوره احمدی نژاد ده تا فیلم علیه فتنه نساخته شد، می خواستند به جای آنها فیلمهای عزت و عصمت انقلابی را بسازند. واقعا عجب گرفتاری داریم ما!
تهدید برای آمدن یا نیامدن؟
آدم نمی فهمد طرف تهدید می کند که طرف بیاید یا نیاید؟ اگر می خواهی بیاید چرا تهدیدش می کنی که اگر بیاید پدرش را در می آوری، و اگر نمی خواهی بیاید چرا دائم در مورد آمدنش حرف می زنی؟ دقیقا برای انجام یک کار رفتاری می کنند که اصلا نباید بکنند. قاضی سراج محمود خاوری متهم اختلاس بانکی که در کانادا دارد زندگی اش را می کند، تهدید کرده که اگر به ایران نیایی تو را غیابا محاکمه می کنیم. طرف سئوال می کند: “اگر بیایم چکارم می کنید؟” جواب می دهند که اگر بیایی بطور علنی و حضوری محاکمه می کنیم و تمام اموالی که اختلاس کردی باید برگردانی و پدرت را در می آوریم. خوب! چه فرقی می کند؟ فرقش همین است که اگر بیاید محاکمه می شود، پول ها را باید پس بدهد و بعد هم سالها می رود زندان. حالا اگر نیاید چه می شود؟ غیابا محاکمه می شود، پولی هم پس نمی دهد، زندان هم نمی رود. با این وضع و چنین انتخابی کدام دیوانه ای حاضر می شود به کشور برگردد، پول هایی که اختلاس کرده پس بدهد و برود زندان؟ برای چی اون وقت؟
مردم امام زمانی و مشکلات
منظورش شما نیستید، نگران نباشید. مهدی طائب رئیس قرارگاه عمار و عضو وحشتناک سپاه و بسیج و بیت رهبری و سایر سازمانهای ترسناک، اعلام کرد: “مردم امام زمانی ما همه مشکلات را تحمل می کنند.” خوب شد که مشکل برای ما پیش نیامد. ما که نمی توانیم مشکلات را تحمل کنیم، همان مردم امام زمانی که خودشان مشکل را درست کردند، خودشان هم آن را تحمل کنند. ملت معمولی که اغلب اکثریت جامعه را تشکیل می دهند توان تحمل این مشکلات را ندارند. همان امام زمانی ها که به بانک ها بدهکارند، پورشه سوارند، بورسیه دارند، دائم بیکارند و دلواپسی دارند، تحمل کنند. واقعا هم چقدر مشکل تحمل می کنند؟ همین آقای بقایی معاون احمدی نژاد به تنهایی شش هزار میلیارد تومان مشکل تحمل می کند. ببین چه طاقتی دارد؟
آب قطع می شود
مرحوم احسان نراقی می گفت: “به پسرم امین وقتی بچه بود می گفتم وقتی می خواهی مسواک بزنی ده دقیقه شیر آب را باز نگذار، ده سال دیگر باید همین شاش خودت را تصفیه بکنی و بخوری.” تقریبا هیچ شکی وجود ندارد که میزان اتلاف انرژی و نان و مواد غذایی و زمان و تعدد تصمیم گیری، بیش از نیمی از هزینه کشور را مصرف می کند. یعنی فقط اگر مردم مواظب شیوه مصرف شان باشند، به راحتی رفاه شان دوبرابر می شود. در همه جای دنیا بخصوص اروپا اگر مصرف بی رویه باشد، مثلا اگر مصرف آب از حدی بگذرد، یک صورتحساب برایت می آید دوبرابر درآمد ماهانه تا مصرف خودت را کنترل کنی. منتهی فرق اروپا و ایران این است که تقریبا ۹۵ درصد مردم اروپا درآمدشان در یک حدود است، ضمنا کسی مرض مصرف وحشتناک ندارد و اگر هم داشته باشد بعد از ده تا پرداخت جریمه مرضش بکلی خوب می شود. سازمان آب و فاضلاب تهران اعلام کرده که آب منازل مسکونی سه هزار خانواده تهرانی که بیش از ۵۰ مترمکعب مصرف ماهانه آب دارند، روز شنبه به مدت ۷ ساعت قطع می شود. ظاهرا در تهران ۹ هزار مشترک وجود دارند که بیش از ۴۰ متر مکعب آب در ماه مصرف می کنند. آدمهای از خودراضی بی فکری که آب کمیاب را برای آبیاری باغ و باغچه های بزرگ و پر کردن استخر مصرف می کنند، فقط بخاطر اینکه اینقدر پول دارند که اگر قیمت آب شان ده برابر هم بشود عین خیال شان نیست. به نظرم این رفتاری کاملا غیرمسئولانه و ضد اجتماعی است. دائم می گوئیم چرا اروپا از نظر استاندارد رفاه از ما بهتر است، در حالی که اگر هر اروپایی بخواهد هفته ای دو روز مهمانی بدهد یا برود، خانه هزار متری داشته باشد، مثل شیر آب توی باکش بنزین بریزد و مصرف کند، هر وقت دوست داشت سفر برود به شمال، باید ماهانه ۳۰ هزار یورو خرج کند. یعنی سه برابر حقوق یک وزیر. این خودخواهی از کجای می آید؟
جواد ناراحت نیست
جواد لاریجانی گفته که “ناراحت نیستیم که احکام قصاص و سنگسار داریم.” واقعا خوش به حالش. دلتان نمی خواست که شما جای او بودید و مثلا اگر همه جامعه از شما متنفر بودند، عین خیال تان نبود و کلی هم حال می کردید؟ دوست ندارید مثل آب خوردن آدم می کشتید یا دزدی می کردید یا به هر چیز نامربوطی اعتقاد داشتید و همیشه هم خیال می کردید اصلا مشکلی نیست. واقعا خیلی خوب است که آدم این همه راحت باشد. الآن جواد تا این حد راحت شده. اصلا مشکلی ندارد که مردم زندان بروند، عده ای با سنگ کسی را بزنند و بکشند، عده ای را با جرثقیل آویزان کنند، اصلا چه ناراحتی دارد؟ جواد رفته بود پیش دکتر و می گفت: “دکتر من خیلی بی تفاوت شدم.” دکتر پرسید “یعنی چی؟” گفت: “مثلا الآن اگر بفهمم بچه ام مرده، یا ساختمان مان سقفش آمده پائین، یا ده نفر به زنی جلوی من تجاوز کنند، یا کسی را جلوی خودم اعدام کنند اصلا ناراحت نمی شوم. ” دکتر گفت: “شما دچار بیماری بدی شدید، بیشتر توضیح بدهید. گفت: “مثلا شما اقای دکتر! الان برای خودتان کسی هستید، تخصص دارید، این همه معروف هستید، ولی اصلا برای من بی تفاوت است، شما اصلا به فلان من هم نیستید.”
در واقع من فکر می کنم که جواد آقا هم دچار مشکل بی تفاوتی شده، اصلا ناراحت نمی شود و برایش هیچ چیزی تفاوت نمی کند. خوش به حالش. شما دلتان نمی خواست اینجوری بی تفاوت باشید و وقتی نظر جواد لاریجانی را می خوانید عین خیال تان نباشد و دلتان نخواهد وقتی گیرش آوردید محکم بزنید توی گوشش؟
اما خب دایی جواد است دیگر، یک چند حرف های مامانی زد تو تلویزیون بعد دید که حضرات نقش کشیده اند که دامداریت را با خاک یکسان می کنیم و حاج بخشی خدابیامرز را هم که متخصص دامداری در میان امت بود فرستادند و حضورش پیامی بود جواد آقا که اصالتا جواد است پیام را گرفت و گفت چشم و شروع کرد از این حرف ها زدن به اوباما کاکا سیاه گفتن و به احمد شهید متلک پراندن، کار درست شد دیگه کسی کار به دامداری ندارد خوشبختانه گسترش هم پیدا کرده تازگی شیر هم می فروشد و توش روغن پالم می ریزد. شما بودی نمی کردی.