حرف روز

نویسنده
پرستو سپهری

اعدام بجای کنسرت های خیابانی

در خیلی از کشورها هنرمندان گهگاهی با حضور در اماکن و فضاهای عمومی نظیر پارک ها به برگزاری کنسرت هایی می پردازند که از آن به عنوان “کنسرت خیابانی” یاد می شود . در چنین برنامه هایی از صندلی و جای رزور شده خبری نیست و همه تماشاگران در یک فضا که معمولا با داربست مشخص و معین و محدود شده است ربروی سن می ایستند و به تماشای برنامه می پردازند .

چنین برنامه هایی اغلب با حمایت یک اسپانسر به صورت رایگان و یا با هزینه بسیار پایینی برگزار می شود و در اغلب موارد این برنامه ها در آیین های ملی و حشن های آیینی هر کشور جایگاه خاصی دارد .

در کشور ایران برگزاری چنین برنامه هایی تقریبا ممنوع است . البته گاهگاهی نظیر ایام ماه رمضان جُنگ هایی در فضاهای عمومی نظیر پارک ها و نمایشگاه ها تحت عنوان “جشن رمضان”توسط صدا و سیما برگزار می شود ولی اغلب جنبه تشریفاتی دارد و توسط عموم مردم از اقشار مختلف استقبال نمی شود .

ایران کشور پدیده ها است . مردم ایران به هیچ وجه نمی خواهند از قافله عقب بمانند .اگر امکان حضور در یک کنسرت خیابانی را در یکی از بهترین ساعات و اوقات هم نداشته باشند باز با ابتکار عمل راه خود را پیدا می کنند .

حکومت نیز با بی تدبیری خود بهترین ابزار و امکانات را در اختیار ایشان قرار می دهد ودانسته یا نادانسته سبب ساز چنین ماجرای چندش آوری می شود .

مردم ایران این روزها عطش حضور جمعی را در زمان حضور برای تماشای صحنه اعدام رفع می کنند . اعدام ها که در نیمه اول سال 90 شکل وسیعی به خود گرفته و در خیلی از شهرها از جمله تهران در ملا عام اجرا می شود خیل زیادی از مردم را برای تماشا در ساعات اولیه صبح و آفتاب نزده به خیابان ها می کشاند .

تصاویر گرفته شده از این برنامه ها نشان می دهد که در برخی موارد زن های خانه دار کودکان خود را نیز برای تماشا همراه برده اند و تعداد زیادی از نوجوانان نیز در چنین مراسم هایی حاضر بوده اند .

عکس ها و مشاهدات خبرنگاران حاضر در چنین مراسم هایی نشان می دهد بخش قابل توجهی از مشاهده کنندگان چنین صحنه هایی جوانان بودند یعنی قشری که عطش تخلیه کردن انرژی و انجام کارهای مهیج دارد .

در ایران هیجان جوان با تماشای صحنه اعدام پاسخ داده می شود .

نکته جالب توجه اینکه متولیان عدالت در هر بار اعدام سعی می کنند روش ها و ابتکارات جالب توجهی را به کار ببرند تا هر اعدام با اعدام دیگر از نظر کیفیت متفاوت باشد و لااقل عکاسان خبرگزاری های حاضر بتوانند از صحنه جان دادن مجرمین عکس های هنری تهیه کنند .

مجرم حادثه میدان کاج در چهارراه سعادت آباد و در فضای باز روبه دانشگاه امام صادق در برابر بیش از پنج هزار نفر از مردم روی جرثقیل می رود . شدت حضور و فشار مردم طوری بوده که مجرم فرصت نمی کند برای آخرین بار از خانواده مقتول درخواست بخشش کند و در کمتر از دودقیقه از حضورخودرو حامل مجرم در صحنه بلافاصله روی جرثقیل برده می شود و حکم خیلی زود در موردش اجرا می شود تا مردم مشتاق پشت فنس های اطراف محل اعدام ،سریعتر این صحنه هیجانی را ببینند و در نهایت عکاسان خبرگزاری ها ،تصویر بردار رفته مجرم را که رو به برج های بزرگ مشرف به دانشگاه امام صادق تلو تلو می خورد،از زاویه ای عکاسی کنند که انگار مجرم مشغول تماشای برج های بزرگ مشرف به دانشگاه و نماد پیشرفت کلان شهر تهران است .

نتیجه نهایی اینکه عکاسانی عکس های هنری و عبرت اموز می گیرند که به فاصله چند ساعت در تمام سایت ها انتشار پیدا می کند و مردمانی که از گوشه و کنار شهر در یکی از نقاط مرکزی شمال غرب تهران پیش از طلوع آفتاب حاضر می شوند تا احساس هیجان کنند .

اما در اعدام دیگری که به فاصله دویست متر از اعدام اول و دقیقا در پشت دانشگاه امام صادق و فضای باز مشرف به آن صورت گرفت خیلی زیادی از مردم برای تماشای اعدام قاتل پل مدیریت جمع شدند .

این اعدام به شیوه ای جدید صورت گرفت تا با اعدام چندماه پیش متفاوت باشد و مردم صحنه تکراری نبینند . این بار “کوشا” قاتل حادثه پل مدیریت روی جایگاه ویژه ای که با داربست ساخته شده بود رفت .

از چند روز قبل از وقوع اعدام با نصب بنرهایی در منطقه محل دقیق اجرای حکم به اطلاع مردم رسیده بود تا خود را برای این حضور خیابانی مهیا کنند . زمان اجرا حکم علاوه برمردم تجمع کننده خیلی ها هم از ساختمان های مجاور با دوربین و بدون دوربین مشغول تماشای جان دادن پارسا بودند .

پارسا این بار با کشیدن چوب از داربستی که روی آن ایستاده سربردار روی هوا معلق می ماند .این بار دیگر جرثقیلی درکار نیست . عاملان اجرای حکم سراپا صورت خود را پوشانده اند و عکاس خوش ذوقی لحظه به لحظه حادثه را عکاسی کرده تا ساعاتی بعد در تمام سایت ها منتشر شود .

اعدام بعدی مربوط به اعدام قاتل دکتر سرابی است . اینجا باز هم جرثقیل وارد ماجرا می شود. صحنه جایی در شرق تهران است تا مردم این خطه تهران نیز از مراسم های خیابانی بی نصیب نباشند . قاتل با خنده روی چهارپایه می رود و جرثقیل او را به بالا می کشد . عکس ها نشان می دهد که چگونه آب دهان مجرم بعد از خفگی تا روی پیراهنش سرازیر می شود و بعد از چند دقیقه در اقدامی جالب او را با روکشی سیاه بالای دار می پوشانند و در نهایت با همان روکش یا کیسه سیاه به خانه ابدی هدایت می کنند .

و در نهایت بزرگترین محفل خیابانی ایران چند سال اخیر بعد از محفل اعدام خفاش شب در دهه قبل ،مربوط به اعدام نوجوان هفده ساله و قاتل روح الله داداشی است .جایی که پانزده هزار نفر از مردم از ساعت دوازده شب در گوهر دشت کرج حاضر می شوند تا ببینند این جوان چگونه جان می دهد . اینبار نیز جرثقیل وارد ماجرا می شود ولی از نوع صنعتی که قابلیت حمل بار و پیکر مجرم را تا چندین متر بالاتر از فضای اطراف دارد . به این ترتیب مجریان اعدام فضایی را برای مردم فراهم می کنند تا کسانی که دورتر نیز ایستاده اند هم مجرم ِسربردار را ببینند .

تراکم بالای جمعیت و همهمه زیاد در حدی است که کسی در این شلوغی صدای مجرمی را که مادرش را عاجزانه صدا می کند نمی شنود .

این برنامه تجمع های خیابانی هدف دار در ایران است که به لطف و تدبیر دستگاه عدالت برای عبرت مردم روزانه در گوشه و کنار شهرها برگزار می شود .

آیا مردم از تماشای این صحنه ها عبرت می گیرد ؟ آیا به خاطر این عبرت گرفتن سال آینده تعداد اعدامی ها به نحو قابل توجهی کاهش می یابد ؟ آیا تماشای اعدام توسط نوجوانان و جوانان اثر خوشایندی را در ضمیر ناخودآگاه آنان بر جای می گذارد ؟ و در نهایت اینکه تدبیر در اجرای عدالت نقشی دارد یا خیر ؟

یادتان باشد صحنه بردار شدن عده ای مجرم در یکی از بخش های استان کرمان را که مجرمان لحظاتی بعد از بردار رفتن با حمله و شورش مردم از صحنه فراری داده شدند و بعد از کشته شدن چندین نفر چند ساعت بعد دوباره در همان محل مجددا بر بالای دار رفتند . بنابراین اجرای چنین مراسم هایی در ملا عام همیشه به نتیجه ای که عاملان فکر می کنند نمی انجامد و ممکن است در هنگام اجرا به فجایعی عجیب و غریب نظیر له شدن مردم زیر دست و پا یا اغتشاش و شورش نیز منجر شود .

و باز یادتان باشد لودگی و مسخرگی و اعتماد به نفس و لبخندهای معنی دار قاتل قاضی مقدس یا قاتل دکتر سرابی که با دست تکان دادن برای عکاسان و خبرنگاران بی هیچ ترس و واهمه ای و خیلی راحت روی چهارپایه می روند و یقینا تاثیری از ترس و واهمه را در دل تماشاچیان ایجاد نمی کنند و تنها تعجب را وارد اذهان تماچیان می کنند.

چنین حادثه هایی نیز در کمین اینگونه تدابیر عدالت گر نشسته است .

حرف آخر اینکه به نظر نمی رسد از اجرای اینگونه حکم ها کسی درسی سازنده بگیرد یا حداقل تاکنون کارشناسی مدعی این نکته نبوده است . ردم در کشورهای دیگر برنامه کنسرت های خیابانی مختلف را روی تقویم های خود یادداشت می کنند و در کشور ما برنامه اعدام ها را در هر صورت انرژی تخلیه می شود ! باید فکری جدی به حال خودمان کنیم. مردم را می گویم !