صدا/ ترانه ی امروز، دیروز - محمد حسن مقصودلو: ترانه ی “هرگز” انتخاب “ترانه ی امروز” ما و “کبوتر” نیز انتخاب ما از میان “ترانه های دیروز” است.
ترانهی امروز: هرگز
شاعر: بابک صحرایی – آهنگساز و تنظیم کننده: نیکان و خواننده: سام نقیبی
ترانه ی “هرگز” اولین ترانه ای ست که با صدای “سام نقیبی” منتشر شده است. جدا از لطافت و وسعت صدای او، ادای درست واژگان و حروف نیز، در همین اثر ابتدایی او مشهود است.
شعر”بابک صحرایی”علیرغم وجود لحظات شاعرانه در برخی بندهای ترانه - مانند “تو راهی شو اگه حتی تو هیچ راهی چراغی نیست/ تو فکر پرکشیدن باش رهایی اتفاقی نیست”- همچنان فاقد انسجام طولی ست. چنانچه برخی از بندهای ترانه ناقضِ بندهای دیگر است. او در ابتدای ترانه از وجوه افتراق “شاعر/ خود” با مخاطب شاعر می گوید: “من از بغض تو می ترسم، تو از مرگ پرستوها/ من از تاریکی دلگیرم، تو از تاراج شب بوها”
گذشته از گرته برداری شاعر از شعر “پرنده ی مهاجر” ایرج جنتی عطایی که سروده بود: “من دارم تو آدمک ها می میرم/ تو برام از پریا قصه میگی - من توی پیله ی وحشت پی پوسم/ واسم از خنده چرا قصه میگی “، این بند ترانه در تناقض با طرح کلی آن است که بیانگر نوعی همراهی شاعر و مخاطبش در رسیدن به هدف مشترکشان است.
من و تو پرپریم اما به هر بادی نمی بازیم
که ما با قطره ای بارون تموم باغو می سازیم
من و تو صبحو می بینیم تو این شبهای آشفته
مث سروی که می خشکه ولی هرگز نمی افته
متاسفانه بی توجهی به انسجام ترانه - که خود منتج از فقدان طرح اصلی ترانه در ذهن شاعر است - یکی از مهمترین معضلات ترانه سرایی این سالها شده، آنچنانکه شاعر با چیدن چند خط شعر در کنار یکدیگر، توهم ِساخت یک شعر برای ترانه را اجرا می کند. حال آنکه شعر ترانه باید قبل از هر چیز واگویه ای درست و منسجم از طرح ذهنی اولیه ی شاعر باشد.
نیکان که تا مدت ها، به عنوان تنظیم کننده در موسیقی پاپ شناخته می شد، با ملودی های اخیرش، استعداد خود در این کار را نیز ظاهر کرد. نوع ارکستراسیون نیکان به نحوی ست که هیچگاه در مقام سوار شدن بر ترانه و جدا شدن از کلیت آن نیست، که این مولفه در نگاهی درست، یک مزیت برای شیوه ی کار او محسوب می شود.
ترانهی دیروز: کبوتر
شاعر و آهنگساز: جهانبخش پازوکی - تنظیم: اریک آرکونت - خواننده: مازیار
کبوتر ترانه ی آرزوی رها بودن است. کبوتر، در میان تمام عاشقانه ها و شبانه ها و غمنامه های دهه ی 50، از جنسی دیگر است. پیش در آمد ترانه با دایره و زهی ها القا کننده ی حس برخاستن و پر زدن کبوتر را تداعی می کند. با نوای ساکسیفون و زهی ها به آسمان می رسیم. چشم شاعر با کبوتر در آسمان می چرخد تا بخواند:
خوش به حالت کبوتر/ هرجا بخوای پر می کشی
صدای مازیار که به وسیله ی “جهانبخش پازوکی” شناخته شد با ترانه های او نیز به تاریخ ترانه معرفی شد. “ماهیگیر”، “همسر”، “آرزوی فردا”، “عادت” و “کبوتر” هدایای جهانبخش پازوکی به صدای مازیار و شهر ترانه بود.
مازیار اما در این ترانه ها ساکن نشد، او با “معراج”، “ پیکره” و “زمزمه” تا جاودانگی پرواز کرد.
ترانه ی “کبوتر” در ارکستراسیون “اریک” اینچنین آسمان آبی را تداعی می کند.
مازیار در سالهای خاکستری دهه ی ۷۰ بر اثر بیماری سرطان از دنیا رفت. ارکستر “اریک” که ایران را وطن خود می دانست، در زادگاه خود، غریبانه ساکت ماند. نام جهانبخش پازوکی اما همچنان بر سردر شهر ِ سوت و کور ترانه، کورسویی می زند. از شهر چراغان ترانه، جز چند چراغواره، نوری به چشم نمی رسد.