ملاحظاتی پیرامون رد ویزای ابوطالبی

حسین علیزاده
حسین علیزاده

دولت امریکا اعلام کرده که برای حمید ابوطالبی سفیر پیشنهادی حسن روحانی برای تصدی پست نمایندگی ایران نزد سازمان ملل، روادید صادر نخواهد کرد. در اهمیت این تصمیم همین بس که این خبر به صدر اخبار رسانه های جهان مبدل شد و تمامی رسانه های معروف جهان آن را پوشش خبری دادند.

ذیلا ملاحظاتی چند درباره ابعاد حقوقی، سیاسی و تاریخی این خبر مورد بررسی قرار می گیرد؛ ملاحظاتی که نشان می دهد این تصمیم حاوی چه ابعاد و زوایای مهمی است.

1- این اولین بار در طول عمر سازمان ملل است که ویزای یک سفیر برای تصدی کار نمایندگی در نزد سازمان ملل، توسط دولت میزبان (امریکا) رد شده است.

2- این چنین تصمیم تحقیر آمیزی در حالی علیه ایران اتخاذ شده که مستند دولت امریکا این است که چگونه کشوری (ایران) سفیری را با حق بهره مندی از “مصونیت دیپلماتیک” به امریکا اعزام می کند که آن سفیر سال ها پیشتر، مصونیت دیپلماتیک جمعی از دیپلمات های خارجی مقیم تهران را نقض کرده است.

3- در اواخر دولت خاتمی، دولت کانادا به دلیل دست داشتن احمد عزیزی در اشغال سفارت امریکا، از صدور روادید برای نامبرده به عنوان سفیر معرفی شده به اوتاوا خودداری کرده بود. وقتی سابقه رد ویزای احمد عزیزی توسط دولت کانادا در حافظه مقامات وزارت خارجه وجود دارد، معرفی ابوطالبی به عنوان سفیر در خاک امریکا، بی تردید اقدامی ناشیانه و ناپخته بود. چنین اقدام ناشیانه ای لا اقل از محمدجواد ظریف که امریکا را خوب می شناسد و خود به عنوان سفیر ایران در سازمان ملل خدمت کرده، بعید بود. این معرفی نشان از آن دارد که دستگاه های نظارتی و تصمیم گیری سیاست خارجی ایران ضعیف عمل می کند.

4- ناشیانه تر از معرفی ابوطالبی برای پست سفارت در خاک امریکا، اصرار نسنجیده عباس عراقچی است که پس از مصوبه سنا، کنگره و اعلام رسمی دولت امریکا مبنی بر ندادن ویزا گفته: “گزینه ایران برای تصدی نمایندگی دائم ایران در نیویورک فقط ابوطالبی است”.

چنین اصراری از سوی معاون بین الملل وزارت خارجه به هیچ وجه مسموع نیست. اندک زمانی وقت لازم است تا ببینیم این سخن عباس عراقچی به زودی نقض خواهد شد.

 

جنبه حقوقی رد ویزا

گو اینکه دولت امریکا دولتی نیست که با وجود مصوبه سنا و کنگره در تصمیم خود تجدید نظر کند ولی این حق قانونی برای ایران محفوظ است که نسبت به تصمیم دولت امریکا، دعوای حقوقی نزد سازمان ملل اقامه کند.

بنا به مفاد قرارداد مقر (قراردادی که امریکا در سال ۱۹۴۷ با سازمان ملل امضا کرد) امریکا خود را متعهد نموده که برای نمایندگان دولت ها نزد سازمان ملل روادید صادر کند مگر آنکه فرد مزبور “تهدید مستقیم” برای دولت میزبان باشد.

با این تفسیر مستند دعوای حقوقی ایران نزد سازمان ملل سه مدعا می تواند باشد:

یکم؛ انکار مدعای امریکا مبنی بر عضویت ابوطالبی در جمع گروگانگیرها

دوم؛ تهدید نبودن ابوطالبی برای امنیت امریکا

سوم؛ مانور بر ایجاد رویه ای نادرست توسط امریکا که بر خلاف تعهداتش نسبت به میزبانی سازمان ملل و هشدار دادن به تکرار تصمیم مشابه دولت امریکا نسبت به رد ویزای دیگر سفرا از دیگر کشورها

 

جنبه سیاسی

وقتی اوباما از فرصت به وجود آمده هنگام حضور روحانی در امریکا استفاده کرد و برای اولین بار مکالمه تلفنی میان روسای جمهور دو کشور پس از سی و پنج سال اتفاق افتاد، دشوار بتوان باور داشت که دولت او نگرانی خود را به تهران منعکس نکرده باشد.

شاید دو یا سه ماه گذشته تا پیش از علنی شدن خبر، دلیل بر این است که دولت اوباما در حال ارزیابی موضوع بود تا به روشی دیپلماتیک موضوع رفع و رجوع شود ولی بازتاب پیشینه ابوطالبی در رسانه های عمومی و سپس واکنش گروگان های امریکایی و پس از آن مصوبه سنا و کنگره، راه را بر حل دیپلماتیک مساله بست.در نتیجه اوباما به صرافت افتاد تا اعلام ندادن ویزا به ابوطالبی، بهانه ای به دست حزب رقیب در انتخابات میان دوره ای پیش رو ندهد.

به هر حال، نتیجه حاصل از رد ویزای ابوطالبی این است که اینک دولت اوباما فرد معتمد روحانی را رد صلاحیت کرده و در نتیجه برگ دیگری بر پرونده مخاصمات تهران- واشنگتن افزده شده است.

 

هزینه اشغال سفارت امریکا

ایالات متحده علت رد ویزای ابوطالبی را دست داشتن او در اشغال سفارت امریکا در سال ۱۹۷۹ اعلام کرده است. این خود هزینه ای بیهوده است که به خاطر آن اشتباه هنوز پس از سی و پنج سال باید بر کشور ایران تحمیل شود.

اگر اشغال سفارت امریکا کار درستی بود و آیت الله خمینی روزگاری آن اقدام را “انقلاب دوم” و “انقلابی بزرگتر از انقلاب اول” توصیف کرده بود، چرا نباید جمهوری اسلامی باد در غبغب بیاندازد و بگوید این افتخاری است برای ما که سفیرمان به علت رشادتی که آن روز به خرج داده امروز، ویزا دریافت نمی کند؟ مگر غیر از این است که هنوز پس از سی و پنج سال، سیزده آبان (روز اشغال سفارت امریکا) گرامی داشته می شود؟

نتیجه اینکه مقامات جمهوری اسلامی به اشتباه بودن آن اقدام واقف شده اند. فقط جرأتی مانند ابراهیم اصغرزاده و عباس عبدی لازم است تا به آن اشتباه اعتراف کنند.