سو گنامه ای برای قربانیان گمنام

مژگان مدرس علوم
مژگان مدرس علوم

در حوادث و در گیری های پس از اعلام نتایج انتخابات اخیر تعدادی از شهروندان مظلوم ایرانی کشته و تعدادی زیادی نیز دستگیر شدند که بسیاری از آنان هنوز هم در بازداشتگاه و احیانا در سلولهای انفرادی به سر می برند.

حتی اگر روایت های رسمی مقامات جمهوری اسلامی درست باشد بیست نفر در حوادث اخیر کشته و بیش از هزار نفر هم دستگیر شده اند. در میان کشته شدگان صدا و سیمای نظام تنها خبر تشیع جنازه یک تن را منعکس کرد زیرا بهره برداری تبلیغاتی از خون آن هم وطن قربانی امکان پذیر بود اما خانوادهای دیگر قربانیان اساسا امکان تشیع جنازه عزیز خود و بر پایی مراسم سوگواری را هم نیافتند.اندوهشان در این غربت و مظلومیت مضاعف دو چندان شد.

در میان دستگیرشدگان نیز رسانه های داخلی و خارجی معمولا به چهره های سرشناس سیاسی و مطبوعاتی می پردازند که البته آنها نیز مظلومند و تحت فشار و مستحق حمایت همگانی اما افسوس آنجاست که صد ها نفر دیگر که نامی در عالم سیاست و مطبوعات نداشته اند و از حمایت احزاب و جمعیت ها بی بهره اند در مظلومیت و غربتی مضاعف ناچارند رنج سلولهای تنگ انفرادی را بر خود هموار کنند.

چه بسیار جوانان و دانشجویانی که در کوی دانشگاه زخم دشنه و ضرب تازیانه را تجربه کردند یا در کنج انفرادی های تنگ و تاریک دردمندانه ازادی را به انتظار نشسته اند اما کسی در روز ولادت پیشوای دادگری یادی از آنان نکردند و به دیدار خانواده های غم زده انان نشتافت. پدران و مادران و همسران این عزیزان تحت چنان فشار مضاعفی قرار گرفته اند که حتی از پی گیری پرونده عزیزان خود نیز پروا دارند.

این هموطنان که همیشه نقش افرینان اصلی اما گمنام اتفاقات بزرگند و بر اساس احساس مسئولیت اجتماعی به دفاع از حق و آزادی در بزنگاههای حساس به میدان می آیند طبیعتا به هنگام باز داشت و بازجویی و محاکمه از فعالان سیاسی و مدنی سرشناس آسیب پذیر ترند و بنابر این هزینه ای که در این راه می پردازند به مراتب افزون تر است. در تمامی دوران اصلاحات و به ویژه در بزنگاه هایی همچون هجدهم تیر ماه هفتاد و هشت و اتفاقات اخیر هموطنان گمنام و مسئولیت شناس ما بوده اند که در صف اول با گوشت و پوست خود راه بر چماق و دشنه سد کردند. تاریخ اکنده است از چنین قهرمانان گمنامی که حوادث و تحولات بزرگ را رقم می زنند اما دریا دلانه و بی ریا زود از متن کناره می گیرند و خاکسارانه در حاشیه پنهان می شوند.

این روند ولی عادلانه نیست نام و یاد همه قربانیان مظلوم راه آزادی باید درصدر قرار گیرد بی آنکه حتی یکی از قلم بیافتد. حتی یک نام نیز نباید فراموش شود باید کوشید نام همه این نام آوران گمنام در حافظه تاریخ ثبت و ضبط شود و حتی یکی قربانی غربت مضاعف نگردد و زیر غبار خاموشی و فراموشی پنهان نماند. وظیفه همه رهبران جنبش آزادی خواهی، احزاب، سازمانهای پیشرو در این راه و رسانه های مسئول آن است که نام تک تک این قربانیان را با کاوشی پیگیر بیابند و از آنان انچنان که شایسته است تجلیل کنند. اینها همه کاوه های تاریخ معاصر مایند و شاهنامه بدون کاوه شاهنامه نیست.