سید علی اصغر غروی در مصاحبه با “روز” می گوید که هدف اش از نوشتن مقاله “امام؛ پیشوای سیاسی یا الگوی ایمانی؟” که منجر به توقیف روزنامه بهار و بازداشت خود شد “گشودن منفذی بود برای راه یافتن به رفع اختلافات شیعه و سنی که هم اکنون موجبات بروز تعصبات کور و آتش افروزیها و کشتارهای دلخراش و ویرانی های تباهی ساز را فراهم آورده است”.
آقای غروی می گوید که هرگز برای او متصور نبود جهت انتشار این مقاله، بازداشت و محاکمه شود و روزنامه ای در محاق خاموشی فرو رود. او توضیح می دهد که در زندان به “نشر مطالب خلاف واقع، نشر مطالب خلاف قانون اساسی و نشر مطالب خلاف عقاید عامه” متهم شده است.
سیدعلی اصغر غروی، عضو شورای مرکزی نهضت آزادی ایران و مسئول شاخه اصفهان این تشکل سیاسی است. او ۱۹ آبان ماه پس ازاحضار به دادگاه انقلاب در شهر اصفهان بازداشت و به زندان اوین منتقل شد. آقای غروی اکنون با قرار وثیقه ازاد است.
“امام؛ پیشوای سیاسی یا الگوی ایمانی؟” عنوان مقاله ای بود که به قلم اقای غروی در روزنامه بهار منتشر شد. اگر چه روزنامه بهار، سه روز پس از انتشار این مقاله در توضیحی، چاپ آن را اشتباه خوانده و از توقف خودخواسته انتشار خود خبر داد، اما توقیف شد و رئیس قوه قضائیه هم ۸ آبان ماه در جلسه مسئولان عالی قضایی عنوان کرد محتوای آن موهن و از نظر علمی، تاریخی و روایی سخیف است. ناصر مکارم شیرازی هم گفت که نباید تنها به توقیف روزنامه قناعت شود.
سید علی اصغر غروی که اکنون با قرار وثیقه از زندان آزاد شده درباره مقاله خود و همچنین برخوردهایی که با روزنامه بهار و خود او صورت گرفته می گوید: برای من باور کردنی نبود که به جهت انتشار مقاله یی که هفت سال پیش نوشته بودم بازداشت و محاکمه شوم، هدف اساسی من از نگاشتن آن، گشودن منفذی بود برای راه یافتن به رفع اختلافات شیعه و سنی که هم اکنون موجبات بروز تعصبات کور و آتش افروزیها و کشتارهای دلخراش و ویرانی های تباهی ساز را فراهم آورده است و به هیچ روی برایم متصور نبود که روزنامۀ وزینی مثل بهار بدین سبب در محاق خاموشی رود، که همه این اتفاقات خلاف اصول مصرح در قانون اساسی و قانون مطبوعات است. در هر حال من از نوشته خود بر اساس آیات کتاب و سنت رسول خدا صلی الله علیه و آله و دیدگاه مولی امیرالمؤمنین علیه السلام نسبت به حکومت و امور دنیا و مردم، دفاع کردم و در ایام پیش رو به تکمیل دلائل خود در اثبات هر چه دقیق تر مدعایم خواهم پرداخت. اما ذکر این نکته را لازم می دانم که حتی اگر از نظر برخی از صاحب نظران، مطالب مندرج در مقالۀ مذکور قابل قبول نبود، باید همانگونه که در آغاز امر اقدام کردند، از طریق جدال احسن و موعظه حسنه، که دستور خدای تعالی در کتاب مجیدش می باشد، ورود به بحث و محاجه و مجادله می نمودند. اساساً زندان، برای هیچ جرمی در صورت اثبات وقوع، تنبیه مناسب و اثر بخشی نیست و باید حتی در خصوص مجرمان غیر سیاسی هم از روشهای تربیتی دیگری بهره جست. در هر حال از همه علماء و دانشوران می خواهم ورود به مطلب کنند و به روشنگری بپردازند.
او می افزاید: برای توضیح بیشتر عرض می کنم. هدفم از نگارش مقاله در آن سالهای دوردست اثبات این مطلب بود که تشکیل حکومت در اسلام، مبنای الهی ندارد و کاملاً به دست مردم و با اراده آنها شکل می گیرد و نه تنها آیات کتاب که روش پیامبر اسلام و مولی امیرالمؤمنین صلوات الله علیهما مثبت این مدعا است. و اخیراً اینکه کلمات و روش امام خمینی در تشکیل حکومت همین مطلب را به اثبات می رساند. شاید یکی فقط یکی از جملات ایشان برای اثبات موضوع کفایت می کند که در بهشت زهرا، در بدو ورود به ایران گفتند: من دولت تعیین می کنم، من توی دهن این دولت می زنم، من به پشتیبانی شما مردم، دولت تعیین می کنم. از اینرو معتقدم مخالفان مقاله، به درستی فهم مطلب نکردند و اتهاماتی را که وارد ساختند نادرست و غیر قابل اثبات و نامقبول است.
عضو شورای مرکزی نهضت آزادی ایران سپس تعطیلی روزنامه بهار را خلاف عرف و قانون دانسته و می گوید: هم تعطیلی روزنامه بهار خلاف عرف و قانون است و هم بازداشت اینجانب، خصوصاً در این شرایط که ایران مورد تهاجم تبلیغاتی مجامع بین المللی و حقوق بشری است.
می گویم در مصاحبه ای که با همسر شما داشتم گفتند که آیت الله خامنه ای هم قبلا نوشته اند خلافت علی، الهی نبوده. حال چرا با شما چنین برخوردی صورت گرفت؟ آقای غروی می گوید: حضرت آیت الله خامنه یی در کنگره هزاره نهج البلاغه که در سال ۱۳۶۰ در تهران برگزار می شود، امامت امام اصل را از خلافت او تفکیک می کنند و خلافت را یک امر دنیوی، مردمی می دانند که تحقق آن بر اساس بیعت مردم با خلیفه صورت می پذیرد و نه خلیفه با مردم. و به همین جهت تا مردم با مولی امیرالمؤمنین بیعت نکردند، امر خلافت که تشکیل حکومت و اداره امور سیاسی مردم است، بر او متحقق نشد. حضرت آیت الله بجنوردی هم اخیراً مقاله یی مفصل در همین موضوع نگاشته اند که در روزنامۀ اطلاعات اوائل دی ماه به چاپ رسید. ایشان معتقد است و بهتر است بگویم ثابت می کند که اگر بیعت مردم کوفه با امام نبود اصلاً حرکت ایشان به سوی کوفه و ناتمام گزاردن مناسک حج بی معنی و فاقد مفهوم خردورزانه و غیر مستند به گزاره ها و سنتهای دینی بود. مرحوم آیت الله صالحی نجف آبادی در کتاب شهید جاوید به اثبات همین امر دست یازیده است و بسیاری از علماء دیگر. مثل مرحوم آیت الله سید محمد جواد موسوی غروی در کتاب چند گفتار که در سال ۱۳۷۷ به طبع رسیده است و نیز در دو کتاب “ولایت فقیه” و “حکومت در اسلام” که هنوز به چاپ نرسیده است. خلاصه کلام اینکه حکومت در اسلام یک امر قدسی نیست، و رئیس آن، حتی اگر امام اصل هم باشد، مثل مولی امیرالمؤمنین صلوات الله علیه، باید با رأی، نظر و بیعت مردم ریاست بر امور آنها را بر عهده گیرد و مسؤولیتهای خود را با نظر آنها و مشورت با آنها بانجام رساند. بر این پایه امامت امری قدسی، ایمانی و الهی است که بر اساس تقوای کامل و حصول کمال اتم در انسان، به وی افاضه می گردد. رَبَّنَا هَبْ لَنَا مِنْ أَزْوَاجِنَا وَذُرِّیاتِنَا قُرَّةَ أَعْینٍ وَاجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِینَ إِمَامًا(الفرقان/۷۴) پروردگارا همسران و فرزندانمان را نور چشمانمان ساز و ما را امام و پیشوای پرهیزگاران قرار ده.
می پرسم در زندان چه اتهامی به شما تفهیم شد؟ می گوید: اتهاماتی که بر من وارد شد عبارت بود از نشر مطالب خلاف واقع، نشر مطالب خلاف قانون اساسی و نشر مطالب خلاف عقاید عامه، که البته هیچ یک از این اتهامات از فحوای مقاله مورد بحث قابل اثبات نیست.
از بازجویی ها و شرایط زندان سوال میکنم و آقای غروی می گوید: در زندان چند جلسه بر اساس همین اتهامات بازجویی شدم و رفتار در زندان با همه متهمان که بیشتر حاملان مواد مخدر بودند مؤدبانه بود. من مدت شصت و سه روز بازداشت خود را در اطاقهای دو نفره و چند نفره گذراندم که اطاق چند نفره بسیار سرد بود. نکته بسیار جالب که در بازداشت اخیر اینجانب اتفاق افتاد این بود که صبح روزی که می خواستند مرا از زندان اصفهان به تهران منتقل کنند، به انتهای گورستان اصفهان (باغ رضوان) بردند که به قول مشهور قو نمی پرید. گمان بردم می خواهند مرا زنده بگور کنند، اما در کنار قطعه یی که دو سه قبر کنده و آماده بود جابه جایی صورت گرفت و از اتومبیلی به اتومبیل دیگر منتقل شدم. البته پرسیدم که آیا می خواهند مرا زنده بگور کنند؟! گفتند چنین تصمیمی ندارند. و پس از آن مجدداً به داخل شهر (اصفهان) بازگشتند و سپس راه تهران را در پیش گرفتند.
سوال می کنم که در بازجویی ها و در دفاع از مقاله چه می گفتید برخی می گویند شما تنها با ایات قرآن پاسخ داده اید؟ می گوید: البته این طور نبود که بشود تمام پاسخها را با آیات قرآن داد، ولی هرجا ممکن بود از آیات کتاب و کلمات مولی علیه السلام یا روایات دیگر استفاده می کردم. احتمالاً برخی افراد که به دیدار اینجانب آمده اند، نقل به معنی کرده اند. البته همۀ سؤالات پاسخهای قرآنی و روایی داشتند ولی امکان و حوصله چنین کاری که همه پاسخها با آیات کتاب داده شود وجود نداشت. در آینده در تکمیل مقاله و در خلال پاسخها به شبهاتی که در طول این مدت وارد شده آیات و روایات مورد نظر ارائه و استدلالات بیشتری اقامه خواهد شد.
این اولین باری نبود که اقای غروی زندانی می شد پیش از این او ۵ مرتبه زندانی شده بود و درباره علت این برخوردها سوال میکنم. می گوید: علت این برخوردها در طول سالهای پس از انقلاب، چه از تعطیل کردن جلسات تفسیر قرآن و نماز جمعه تا بازداشت و زندان، برخورد با عقاید اعتدالی حقیر است نسبت به مسائل اعتقادی، و بینشهای تفسیری و کلامی و آراء فقهی.
زندان های پیشین
آقای غروی در مقاله خود در روزنامه بهار، جایگاه معنوی و ایمانی امام اول شیعیان را از جایگاه او جدا کرده و نوشته بود: “خلافت، امری انتصابی از جانب خداوند نیست و جانشین سیاسی رسول خدا باید توسط مردم انتخاب شود”.
او توضیح داده بود: “علی (ع) خود در جایجای نهجالبلاغه بر این نکته تاکید مینهد که حکومت سیاسی از طریق بیعت و رای در اختیار قرار میگیرد. به عنوان نمونه امیرالمومنین در نامه ششم نهج البلاغه خطاب به معاویه مینویسد: “مردمی که با ابوبکر و عمر و عثمان بیعت کردند، هم بدانسان بیعت با مرا پذیرفتند. پس کسی که حاضر است نتواند دیگری را خلیفه گیرد و آنکه غایب است نتواند کرده حاضران را نپذیرد. شورا از آن مهاجرین و انصار است. پس اگر اینان بر امامت کسی گرد آمدند و او را امام خود نامیدند، خشنودی خدا هم در آن است”. علی(ع) هرگز از حقی در امر خلافت و حکومت که از جانب خدا برای او در نظر گرفته شده و توسط پیامبر ابلاغ شده باشد، حرفی به میان نمیآورد. حتی آنجا که میخواهد از حق خود برای خلافت دفاع کند، بر ارزشها و شایستگیهای خودش تاکید میکند و مردم را بر این نکته «آگاه» میسازد که مبادا در «انتخاب» خود دچار اشتباه شوند. در تمام خطبههای نهجالبلاغه، نسبت بین «آگاهی و انتخاب» چنان آشکار است که جای هیچ تردیدی باقی نمیگذارد که نگرش علی(ع) به مقوله حکومت چگونه و چیست! علاوه براین، نگاهی به گفتار، منش و کنش وی در طول ۲۵ سال کنارهگیری و ۵ سال حکومت، موید این مطلب است”.