تغییر روش دربرابر ایران

نویسنده

بروس کروملی ‏

هر دو نامزد ریاست جمهوری آمریکا هم عقیده اند که می بایست جلوی ایران را در کسب توانمندی ‏تسلیحات هسته ای گرفت و گزینه برگزیده هر دوی آنها هم دیپلماسی است. البته منظور آنها از ‏دیپلماسی، اعمال تحریم های بیشتر است. هرچند جان مک کین علاقه بیشتری برای نگه داشتن گزینه ‏نظامی «بر روی میز» از خود نشان می دهد، نهاد نظامی آمریکا مشخص کرده حمله به ایران مثال ‏مشهور «پلی به دور دست ها» است که پیامد آن، خطرات غیرقابل قبولی را پیش روی منافع آمریکا ‏قرار می دهد. مسأله این است که دیپلماسی فعلی هم راه به جائی نمی برد.


شورای امنیت ماه گذشته و در واکنش به ادامه بی توجهی ایران به درخواست تعلیق غنی سازی، رأی ‏به پافشاری بر روی تحریم های موجود داد. ایران از دیرباز نشان داده علاقه ای به اجابت این خواسته ‏ندارد و تحریم ها هیچ تأثیری بر موضع ایران نمی گذراند. درعین حال، روسیه و چین به نحوی رفتار ‏می کنند که تحریم های شورای امنیت فزونی نگیرد. دولت بوش راه حل دیپلماتیک چندانی هم به جز ‏روند موجود سازمان ملل و تحریم های کودکانه ندارد، مگر آنکه از موضعی کاملا متفاوت به مساله ‏نگاه کند.


شکست دیپلماسی تنبیهی و پیامدهای بازدارنده اقدام نظامی، تعداد فزاینده ای از کارشناسان در فرانسه- ‏متحد کلیدی ایالات متحده در قبال مسأله ایران- را به بحث درمورد یافتن یک رویکرد کاملاً تازه ‏واداشته که در آن رفتار با ایران مانند یک شریک و نه یک چهره منفور درنظر گرفته می شود.


برنارد هاورکید- کارشناس مسائل ایران از مرکز ملی تحقیقات علمی فرانسه- می گوید: «فرصتی ‏هست که تصویر 30 ساله از ایران انقلابی ترسناک و خصومت آمیز را پشت سر بگذاریم و رفتار ‏همکارانه تشویق کننده ای را با این کشور به عنوان یک ملت به سرعت درحال تغییر و یک قدرت ‏منطقه ای درپیش بگیریم. کلید آن هم وارد کردن مستقیم آمریکا به روابط است، زیرا احیای روابط با ‏آمریکا، چیزی است که ایران بیش از هرچیز دیگر می خواهد.»


دیدیه بیلیون- معاون مدیر روابط استراتژیک و بین المللی در پاریس می گوید: «عمده ترین نگرانی ‏استراتژیک ایران، داشتن اطمینان امنیتی است و تنها کشوری که می تواند آنرا تأمین کند، آمریکا ‏است.» منطقی که در پشت این دیدگاه وجود دارد مورد حمایت توماس فرینگر- رئیس شورای امنیت ‏ملی آمریکا و تحلیلگر ارشد جامعه امنیتی واشنگتن- است. فرینگر در گزارش اخیر خود با عنوان ‏مروری بر مناسبات جهانی اشاره کرده است که رهبران ایران در نهایت تصمیم خواهند گرفت که آیا ‏در راستای ارزیابی محیط امنیتی خود یک بمب هسته ای بسازند یا خیر. او گفت: «آمریکا تهدیدات ‏اصلی بر سر راه ایران (صدام حسین و طالبان) را از میان برداشت. فقط خودمان باقیمانده ایم، چیزی ‏که از نظر ایرانی ها یک تهدید کشنده است.»


هاورکید می گوید بن بست فعلی تا حدی به این دلیل است که غرب برای جلوگیری از ساخت بمب ‏هسته ای، مشوق هائی را به ایران پیشنهاد می کند و سپس خواهان توقف برخی فعالیت ها-نظیر غنی ‏سازی- می شود که پیگیری آن از نظر قانونی و تحت معاهده منع تکثیر جنگ افزار هسته ای مجاز ‏محسوب می شود. هاورکید می گوید: «ایراد رویکرد چماق و هویج این است که رهبران ایران که از ‏حمایت زیادی در جامعه خود برخوردارند، توسعه برنامه صلح آمیز هسته ای را حق مسلم خود می ‏بینند و هرگونه هویج درنظرگرفته برای سلب این حق، به اندازه همان چماق ها نامشروع جلوه می ‏کند.» بیلیون هم موافق این نظر است: «هر دو طرف به انکار دیگری دست می زند و دست آخر، ‏غرور با نیازهای استراتژیک تنیده می شود. اکنون مسأله حیاتی توسعه هسته ای و استفاده از آن، در ‏سراشیبی فرسایش میان ایران و غرب قرار گرفته است.»


طرز تفکر در واشنگتن هم ممکن است دستخوش تغییر شود. هرچند مک کین اظهارات اوباما مبنی بر ‏پرداختن به «دیپلماسی نزدیک و مستقیم با ایران» را به عنوان مشی «خطرناک» و «ساده اندیشانه» ‏رد می کند، لحظه تماس مستقیم با ایران هر دو جناح را با انشعاب روبرو ساخته است. حتی هنری ‏کیسینجر، جیمز بیکر و کالین پاول- وزیران خارجه ایالت متحده- هم خواهان تماس مستقیم میان دو ‏کشور شده اند و دولت بوش در ژوئیه گذشته، معاون روابط سیاسی وزارت خارجه خود را به نشست ‏ایران با اروپا برای گفتگو درباره بن بست هسته ای اعزام کرد. صرفنظر از اظهارات مربوط به ‏تبلیغات انتخاباتی، لزوم گفتگوی مستقیم با تهران به مسأله ای قطعی در سیاست خارجه آمریکا از ‏دیدگاه هر دو جناح اصلی آن کشور تبدیل شده است.


هاورکید می گوید: «ایران درصورت تأمین امنیتش از راه های دیگر، نظیر توافق با آمریکا، نیازی به ‏توسعه عملی یک بمب هسته ای نمی بیند. از این گذشته، آلمان و ژاپن نیز این قابلیت را دارند که ظرف ‏سه ماه بمب هسته ای تولید کنند، اما این موضوع هیچکس را نگران نمی کند. ایده کلی این است که ‏رفتار ایران به سمتی سوق داده شود که دستیابی آن کشور به مواد و دانش ساخت بمب هسته ای، به ‏همان اندزه نامتعارف باشد که رفتار سایر کشورهائی سازنده بمب نامتعارف است.»


بیلیون می گوید علاوه بر این، ممکن است خطرات دیگر در دنیا به مراتب بیشتر از توسعه برنامه ‏هسته ای ایران باشد که تنها به طور بالقوه می تواند در خدمت تولید سلاح باشد. بیلیون اشاره کرد: ‏‏«بااینحال ما مایلیم ساختار سیاسی ایران را شفاف تر، آزادتر و جمع گراتر ببینیم. حتی سرسخت ترین ‏مخالفان نیز نمی توانند ایران را به بی ثباتی و بحران زدگی متهم کنند. حالا این را با متحدمان پاکستان ‏مقایسه کنید؛ تهیه بمب هسته ای از سوی پاکستان برای هیچکس زنگ خطری نبود، دست کم اینکه ‏حمایتی از این زنگ خطر نشد.»‏

منبع: تایم- 4 اکتبر ‏