چه کسی ایران را اداره می کند؟

نویسنده

‏آیت الله خامنه ای رهبر عالی ایران، واقعاً چگونه درباره محمود احمدی نژاد- رئیس جمهور ستیزه جو و ‏پوپولیست خودش- فکر می کند؟ پس از آنکه احمدی نژاد در نهایت تعجب همگان در انتخابات سال 2005 ‏برنده شد، تصور عمومی بر این بود که او یک مترسک بی و دست و پا خواهد بود. اما فرصت های زیادی به ‏او داده شد، و سیاست های مهارگسیخته اقتصادی و خطرناک خارجی وی، ایران را در آستانه تبدیل شدن به ‏کشور بحران زده دائمی قرار داده است. فهمیدن اینکه آیا رئیس جمهور، سرباز مورد اعتماد رهبری است و یا ‏اینکه یک خیره سر مهارگسیخته با آرزوهای بزرگ است که به کابوس های شبانه رهبری تبدیل شده، حتی ‏برای ایرانی های نزدیک به دولت هم مشکل است. ‏

از نظر سلسله مراتب قانون اساسی، آقای خامنه ای قدرتمندترین فرد در جمهوری اسلامی است و بدون جلب ‏رضایت او، تصمیم های کلان گرفته نمی شود. برخی کارشناسان غربی معتقدند او در تمام طول مدت 19 ‏سال رهبری اش، به اندازه شرایط فعلی قدرت نداشته است. اغلب نهادهای تأثیرگذار در ساختار قدرت حساب ‏شده ایران، نظیر سپاه پاسداران، شورای نگهبان، ریاست جمهوری و مجلس، همگی با انتصاب مستقیم ‏رهبری و یا دخالت افراد منتصب شده از سوی او به کار گماشته می شوند. ‏

بااینحال آقای خامنه ای از قدرتش استفاده زیادی نمی کند، تا حدی که گاهی منزوی به نظر می رسد. تصور ‏می شود او از سال 1989 تا کنون، پایش را از ایران بیرون نگذاشته است. او ندرتاً با خبرنگاران یا مقامات ‏غربی دیدار می کند. او حتی بیشتر،خواسته یا ناخواسته زیر سایه رئیس جمهور قرار گرفته است. محمد ‏خاتمی، رئیس جمهور اصلاح طلب ایران که زمام امور را از سال 1997 تا 2005 در دست داشت، او را با ‏درخواست های مربوط به “گفتگوی تمدن ها” به سمت چپ متمایل کرد، درحالیکه احمدی نژاد با موضع تند ‏علیه اسرائیل و آمریکاو انکار هولوکاست، دوباره او را به سمت راست متمایل کرد. آقای احمدی نژاد این ‏تلقی را در دنیا بوجود آورده، که او فرد اصلی در صحنه کشور است. برای مثال، جان مک کین- نامزد حزب ‏جمهوری خواه در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا- گفته است که قدرت نهایی در ایران در دستان آقای ‏احمدی نژاد و نه خامنه ای است. ‏

ممکن است احمدی نژاد زیاده روی کرده باشد. پس از آنکه احمدی نژاد چندین هفته تهدید کرد نام مقامات ‏آلوده به فساد را افشا خواهد کرد، عباس پالیزدار یکی از متحدان ایدئولوژیک او و عضو سابق هیأت تحقیق و ‏تفحص مجلس از قوه قضائیه ماه گذشته از ده ها مقام ارشد روحانی نام برد که از ارتباطات خود برای به جیب ‏زدن میلیون ها دلار پول کشور و حتی قتل مخالفانشان استفاده کرده اند. در میان این افراد، نام برخی شخصیت ‏های نزدیک به خامنه ای هم به چشم می خورد.‏

مردم ایران از دیرباز پذیرفته اند که روحانیون جیب گشادی دارند، اما بعید به نظر می رسید که یک نفر مانند ‏پالیزدار از درون سیستم به افشای نام آنها دست بزند. بعضی از کارشناسان امور ایران نظیر گری سیک از ‏دانشگاه کلمبیا که در زمان ریاست جمهوری فورد، کارتر و ریگان در شورای امنیت ملی آمریکا مشغول به ‏کار بود، نمایش غیرعادی از بلندپروازی های احمدی نژاد را “حداقل اقدام ممکن توسط او برای به چالش ‏کشیدن مستقیم خامنه ای و رهبران متعصب” تفسیر می کند. او می گوید: “حداکثر اقدامی هم که انجام می ‏دهد، وارد آوردن ضربه ای با سرعت آرام در راستای تجمیع قدرت بیشتر برای خود و مقام ریاست جمهوری ‏است.“‏

‎ ‎انگشت اتهام به سوی متهم کننده‏‎ ‎

درست قبل از اینکه اتهامات وارد شده از سوی پالیزدار به جایی برسد، او و تعداد دیگری از دوستانش به جرم ‏‏”نشر اکاذیب” و “انحراف افکار عمومی” دستگیر شدند. وقتی معلوم شد آقای خامنه ای از نمایش عمومی ‏اتهامات مربوط به فساد به خشم آمده، احمدی نژاد و متحدانش بلافاصله پشت پالیزدار را خالی کردند و او را ‏یک “شیاد فاسد” خواندند. ‏

ضدحمله علیه احمدی نژاد ادامه پیدا کرد. علی اکبر ولایتی، وزیرخارجه بانفوذ سابق کشور و فرد مورد ‏اعتماد خامنه ای، سیاست های رئیس جمهور را “غیرمنطقی” خواند و دست به نوشتن یک سرمقاله در ‏روزنامه فرانسوی لیبراسیون زد. او در این مقاله به تمجید از خامنه ای پرداخته و او را تصمیم گیرنده نهائی ‏در کشور معرفی کرد. احمدی نژاد که معمولاً مشغول جار وجنجنال است، این بار ساکت ماند. به گفته یک ‏مقام ارشد سابق ایرانی که با خامنه ای ارتباط دارد و گاهی او را ملاقات می کند، “اگر خامنه ای می خواست ‏دست از پشتیبانی خودش بردارد، آینده سیاسی احمدی نژاد تمام می شد… او مثل سگ از خامنه ای می ترسد.“‏

وقتی به نظر می رسید احمدی نژاد از چشم رهبری افتاده باشد، ‏‎ ‎آقای خامنه ای به دفاع از او پرداخت. او ‏گفت: “نهاد مسؤول در پیشبرد مسأله هسته ای، شورایعالی امنیت ملی است که ریاست آن با رئیس جمهور ‏عزیزاست.” او گفت: “چیزی که از زبان رئیس جمهور و سایر مقامات گفته می شود، حرف همه مسؤولان ‏کشور است…” ممکن است آقای خامنه ای، خصوصاً در مسأله هسته ای، مجبور به نشان دادن وحدت ملی ‏باشد. ضمناً ممکن است مایل به انحراف احساسات خصمانه مردم عادی ایران به سوی دولت باشد. ‏

بنابراین مشکل است بدانیم این دو فرد عالیرتبه در ایران، چه احساسی نسبت به یکدیگر دارند- یا اینکه برای ‏مثال آیا آقای خامنه ای در انتخابات ریاست جمهوری تابستان آینده از احمدی نژاد حمایت می کند یا خیر؟ این ‏مهم نیست که چه کسی برنده انتخابات باشد؛ با وجود باقی مانده خامنه ای 69 ساله در مقام رهبری عالی ‏ایران، بعید به نظر می رسد تغییری در سیاست داخلی و خارجی این کشور روی بدهد.‏

منبع: اکونومیست- 24 ژوئیه ‏