اندرو لی باترز
بیروت که مانند یک سالن محل برگزاری کنسرت در حلقه ای از کوهستان ها احاطه شده، از نظر بازتاب صداها کیفیت فوق العاده ای دارد. به همین دلیل است که نبرد خیابانی 8 ماه مه میان شبه نظامیان حزب الله و طرفداران دولت لبنان، صدای انفجار موشک و تفنگ های خودکار در تمام شهر طنین انداز بود و از آن اجرای یک سمفونی از جنگ داخلی به گوش می رسید.
اما نبرد بیروت صبح روز بعد تقریبا پایان یافته تلقی می شد. شبه نظامیان حزب الله در ظرف تنها شش ساعت، کنترل بیروت غربی را از دست دولت خارج کردند. از نظر بعضی ها این صحنه ای زننده بود. مردان ریش دار و مجهز به تفنگ و موشک انداز بر فروشگاه های لباس زیر و استارباکس در ناحیه تجاری مسلط شدند. آنها در نقاط دیگر به محاصره منازل وزیران و نمایندگان مجلس دست زدند و به نظارت بر خالی شدن اتوبوس دانشجویان دانشگاه آمریکایی بیروت پرداختند. یکی از جنگجویان حزب الله که در گردشگاه ساحلی کورنیک مستقر بود گفت: «برای ما این مثل یک گردش بود. بعضی از آنها (وفاداران به دولت) التماس می کردند که آنها را نکشیم. آنها تقریباً شلوارشان را خیس کرده بودند».
پیروزی حزب الله را به زحمت می توان غافلگیرکننده فرض کرد. مردان شبه نظامی شیعه که هزاران نفرند و توسط ایران و سوریه مسلح شده اند از نبرد با ارتش اسرائیل جان سالم به در بردند و این در حالی است که طرفداران فواد سینیوره- نخست وزیر دولت لبنان- در پایگاههای خود به زحمت دارای تسلیحات لازم هستند.
نه پلیس و نه ارتش لبنان که صدها میلیون دلار تجهیزات و آموزش های ایالات متحده خرج آنها شده است، حتی جرات بالا بردن انگشت خود را دربرابر حزب الله نداشتند. مدت طولانی بعد از اینکه شبه نظامیان خیابان ها را ترک کردند، ارتش اعلام کرد در صورت بروز مناقشه در آن دخالت می کند اما دست به خلع سلاح حزب الله نخواهد زد.
علیرغم پشتیبانی ایالات متحده، کشورهای غربی و دولت های عرب نظیر عربستان سعودی از فواد سینیوره، بعید به نظر می رسد او از قدرت کافی برخوردار باشد. این شیخ حسن نصرالله- رهبر حزب الله- است که دستور آتش راصادر می کند.
این وضعیت آشنا به نظر می رسد؟ به عراق فکر کنید. جایی که دولت تحت حمایت ایالات متحده در منطقه سبز محصور مانده و به جنگ های نامنظم با شبه نظامیان شیعه مشغول است. به فلسطین فکر کنید، که علیرغم حمایت آمریکا، محمود عباس- رئیس جمهور آن کشور-در نوار غزه، در برابر حماس، که مورد حمایت ایران است، فاقد هرگونه قدرتی است. وقتی به مناقشه مرگبار اعراب می پردازیم، دولت بوش هرگز نتوانسته از طرف پیروز حمایت کند. در مقابل، انتظارات خود را به طور غیرواقعی بر احزاب میانه پایه نهاده و گروه های تندرو را دست کم می گیرد. بلال صعب، یک کارشناس لبنانی در موسسه بروکینگز، می گوید درسی که گرفته می شود این است که «شما نمی توانید در یک جنگ داخلی، طرف کسی را بگیرید».
قدرت بدون مسولیت
شیخ حسن نصرالله نیروهای خود را پس از تلاش دولت در برچیدن شبکه مخابراتی خصوصی این گروه به خیابان ها گسیل کرد. هرچند در لبنان دموکراسی وجود دارد، اما مشروعیت دولت بر پایه سیستم سهمیه های فرقه ای بنا شده است. بدون حضور بزرگترین گروه شیعه، نخست وزیر سنی از فقدان حقانیت و اعتبار در خیابان های این کشور رنج خواهد برد. بهایی که برای بازگرداندن شیعیان باید پرداخت عبارت است از: سهم بزرگتری از قدرت که شامل حق وتوی تصمیمات مجلس هم می شود.
سینیوره و سایر اعضای طرفدار آمریکا در ائتلاف او تا کنون از قبول این خواسته شانه خالی کرده اند. ترس آنها علاوه بر سایر موارد، از این است که چنین قدرتی به حزب الله مشروعیت تشکیل دولت در دولت را می دهد.
آن چه در لبنان رخ داد برای اسرائیل که خود درگیر جنگی به بهای 1600 نفر کشته (عمدتاً لبنانی ها) در سال 2006 با حزب الله شد، خبرهای بد محسوب می شوند. لبنانی ها معتقدند در اسرائیل معاون نخست وزیر حیم رامون، تحت کنترل سازمان های تروریستی است و دولت آن کشور بی خبر مانده است. اسرائیلی ها هم می گویند در پشت حزب الله، احتمالاً تهدید بزرگتری نهفته است.
به گفته آن ها حزب الله که تحت سیطره ایران است، به تهران اجازه می دهد نفوذ خود را در دریای مدیترانه افزایش دهد و این چیزی است که ایالات متحده و هم پیمانان اروپایی این کشور می بایست در محاسبات خود وارد کنند.
در همین حال پنتاگون این را که عزیمت ناو یو اس اس کول از خلیج فارس به دریای مدیترانه در واکنش به بحران لبنان بوده، رد کرده است.
واکنش دولت بوش عمدتاً نظاره از دور بوده است. جرج بوش ایران را به حمایت از حزب الله متهم می کند و کاندولیزا رایس، وزیر خارجه این کشور، از اتحادیه عرب می خواهد درباره محکومیت خشونت ها در لبنان، بیانیه صادر کند. در واقع این اولین بار نیست که دولت بوش در خاورمیانه گزینه های مناسبی را پیش روی خود نمی بیند. آمریکا دیگر نمی تواند برای توقف رشد حزب الله روی سینیوره و نیروهای امنیتی لبنان حساب کند. صعب می گوید تنها راه دستیابی به این هدف، اعمال فشار بر اسراییل برای بازپس دادن نواحی اشغال شده در سال 1967 است. او می گوید: «این دستمایه ای را که حزب الله به خاطر آن دست به اسلحه برده است، از میان برمی دارد».
از سوی دیگر، اسرائیل هیج علامتی در تن دادن به این خواسته از خود نشان نمی دهد. عده کمی در لبنان انتظار دارند به این زودی ها از قدرت نصرالله و شبه نظامیانش در لبنان کاسته شود. به همین دلیل است که برخی متحدان آمریکا در دولت سینیوره فکر می کنند بهتر این است که حزب الله وارد بازی شود نه این که در وضعیتی بیفتد که احساس کند دارد فنا و حذف می شود. ولید جنبلاط، یکی از رهبران در ائتلاف دولت، در تماس تلفنی 11 مه با نبیه بری، رییس مجلس و یک متحد حزب الله، به او گفت: «به نصرالله بگو من جنگ را باختم . او پیروز شده است. پس بیا بنشینیم و برای رسیدن به مصالحه با هم گفتگو کنیم. من حمایت ترا درخواست می کنم».
منبع: تایم – 15 مه